hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdff563a02000000e508000001000500
نخستین هفته کار شما، بعنوان مدیر، کاملاً غیر عادى خواهد بود. اگر
روانشناس یا کارشناس رفتار انسانى باشید، نکات شگفت انگیزى را
مشاهده خواهید کرد.
استقرار در جایگاه جدید
گمان مبرید که همه از انتخاب و انتصاب شما، به عنوان مدیر جدید، راضى و شادمان هستند. برخى از همکارانتان این احساس را دارند که باید آنها
انتخاب مىشدند، و از این رو امکان دارد که نسبت به
ارتقاى شما حسادت ورزند و شاید حتى در دل خود آرزو کنند که شمابا مغز به زمین بخورید!
اما کارمندان بله بله قربان گوی واحدتان، فورا شروع به بازى دادن شما مىکنند،
زیرا شما مىتوانید اسباب موفقیت آنها را فراهم کنید. البته هدف آنها (یافتن راهى
براى موفقیت) خوب است، اما روش آنها جاى تامل دارد.
گروه دیگرى از زیردستان جدیدتان فورا درصدد برمى آیند که شما را بیازمایند و ممکن است از شما سوالاتى بپرسند تا بفهمند آیا براى پاسخ
مناسب دادن، توانایى دارید یا خیر؟اگر از عهده برآیید،
دیگر مشکلى نیست اما اگر نتوانید، آنها مىخواهند ببینند که آیا به ناتوانى و کم
اطلاعى خود معترفید یا این که سعى مىکنید آنها را به نحوى فریب دهید.
البته برخى از کارکنان نیز سوالاتى طرح مىکنند که احتمالاهنوز نمىتوانید پاسخ دهید ولى بزودى، با اندکى تجربه اندوزى
قادر به پاسخ دادن خواهید بود، اما آنها با این کار
مىخواهند شما را بیازارند.
با این حال، اکثر کارمندان کسانى هستند که به جاى هر گونه
واکنشى مىگویند: بگذار ببینیم چه مىشود آنها تا عملکرد شما را نبینند، نه
محکومتان مىکنند و نه شما را مىستایند.
این نوع برخورد، برخورد سالمى تلقى مىشود و میتوان گفت که روش درستى است. عملکرد شما در همان ابتداى کارتان، نسبت به عملکرد مدیر قبلى، سنجیده
مىشود. اگر عملکرد فرد پیشین ضعیف بوده باشد، حتى اگر عملکرد شما در حد متوسط هم
باشد، باز هم نسبت به فرد قبلى، کار شما بسیار خوب جلوه
مىکند، اما اگر به جاى مدیرى برجسته منصوب شوید، باید با دشوارى بیشترى خود را با
محیط و کار و مسوولیت جدیدتان وفق دهید.
قبل از هر چیز باید به فکر مشکلاتى باشید که از مدیر پیشین به شما به ارث رسیده است و اصلا شاید براى همین است که شما دراین سمت قرار گرفتهاید.
اگر مدیر قبلى فردى لایق و برجسته بوده است، به احتمال
زیاد، ارتقا پیدا کرده و به همین دلیل از آنجا رفته است.
بنابراین، در هر دو صورت، اکنون مسوولیت بزرگى پیش روى شما قرار دارد. یکى از نخستین تصمیمهاى شما باید این باشد که تا مدتى از تغییرات
بنیادى در روش کار اجتناب کنید .
البته در شرایط غیر عادى، امکان دارد مدیر ارشد از شما خواسته باشد که به دلیل وخیم بودن اوضاع، در محیط کارتان تغییرات بنیادى و فورى
انجام دهید. در این گونه موارد، معمولاً از قبل اعلام
مىشود که تغییرات اساسى در پیش است مهمتر از هر چیز، باید صبور باشید.
اگر فورا اقدام به تغییر اوضاع کنید، تغییرات شما هر چند مفید هم باشد، خوشایند نخواهد بود و اقدامات شما را
جاهطلبى و تکبر تلقى خواهند کرد و شاید این کار شما بعنوان
توهینى به مدیر پیشین تلقى شود.
بسیارى از مدیران جدید و جوان، با تصور این که باید تمامى قدرت خود را فورا
به کار گیرند، زندگى را به کام خود و اطرافیان تلخ
مىکنند.
واژه کلیدى در اینجا شاید خوددارى باشد. خواه بپذیرید، این شما هستید که
توسط زیردستانتان تحت محاکمه قرار دارید.
همین جا فرصت خوبى است که به نکته مهمى در مورد نظرات شما بعنوان مدیر جدید اشاره شود. بسیارى از مدیران جوان،بخوبى میتوانند با مقامهاى مافوق ارتباط
برقرار کنند، اما در برقرارى ارتباط با زیردستان مشکل
دارند.
زیردستان، بسیار بیشتر از بالادستان، مىتوانند در آینده ى شما نقش داشته
باشند. معمولاً عملکرد شما، از طریق عملکرد واحدتان، مورد سنجش و ارزیابى قرار
مىگیرد.
بنابراین زیردستانتان در واقع مهمترین عناصر در زندگى کارى شما هستند. خواه
باور کنید، خواه نه، آنها حتى از رییس سازمان نیز با اهمیتترند. اما بسیارى از مدیران
جدید تقریبا تمام وقت خود را صرف برقرارى ارتباط با مدیران بالادست خود مىکنند و
تنها نگاهى گذرا به افرادى دارند که واقعا برآینده آنها تاثیر مىگذارند.
بدون شک شما نیز مدیرانى را مىشناسید که دیرتر از کارکنان خود، سلانه سلانه وارد دفتر کار خود مىشوند. شما هرگز
مرتکب این اشتباه نشوید. زیرا اگر وقتشناسى و انضباط کارى
براى شخص شما اهمیت نداشته باشد، چطور مىتوانید از دیگران انتظار داشته باشید که
وقت شناس باشند و بموقع، کار خود را آغاز کنند؟
الگو بودن براى سایرین هنوز هم به عنوان اصل مهمى در امر مدیریت پابرجا است. زیردستان همیشه باین دلیل به شما احترام خواهند گذاشت که خود
تابع همان قوانینى باشید که رعایت دقیق آن را از زیردستان
خود انتظار دارید.
مدیرى که مثلا یک ساعت دیر مىآید، حتما دهها ساعت به بهره ورى
واحد خود آسیب وارد مىآورد.
تاخیر مدیر بر روحیه و وجدان کارى زیردستان تاثیر
مستقیم دارد، زیرا کارکنان در غیاب مدیر با دلگرمى تن به کار نمىدهند و با خود مىگویند: اکنون که رییس ما اهمیتى
به کار نمىدهد، پس چرا ما کاسه داغتر از آش شویم ؟
حالا شما به عنوان مدیر چگونه زیان این امر را مىسنجید البته موضوع این نیست که اگر مراقب کارمندان نباشید، آنها
کار نخواهند کرد، بلکه مساله این است که زیردستان
منعکس کننده ى رفتار و کردار شما خواهند بود. دراین صورت دیگر نمىتوانید آنها را
به خاطر رفتارى که از شما آموختهاند، سرزنش یا تنبیه کنید.
به
نقل از سایت به اندیش