hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdff513a02000000370c000001000100
بررسی اخلاق کار در بخش
دولتی و خصوصی
بهنام
کاویان
اخلاق کار، متعهد شدن انرژی ذهنی و روانی و فیزیکی فرد یا گروه به ایده جمعی است
در جهت اخذ قوا و استعداد درونی گروه و فرد برای توسعه به هر نحو .اخلاق کارمهمترین
عامل فرهنگی درتوسعه اقتصادی محسوب می گردد. منابع انسانی پایه اصلی ثروت ملتها را
تشکیل میدهند. سرمایه و منابع طبیعی عوامل تبعی تولیدند در حالی که انسانها عوامل
فعالی هستند که سرمایهها را متراکم میسازند، از منابع طبیعی بهرهبرداری میکنند،
سازمانهای اجتماعی – اقتصادی و سیاسی را میسازند و توسعه ملی را به جلو میبرند.
کشوری که نتواند مهارتها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملی به نحو موثری
بهرهبرداری کند، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد.نتایج نشان می دهد که خصوصی
سازی بردوبعد مادی اخلاق کاریعنی دلبستگی وعلاقه به کار وهمچنین برپشتکاروجدیت
درکارپرسنل موثر است اما برابعاد معنوی اخلاق کاریعنی روابط سالم انسانی و نیز روح
جمعی ومشارکت درکارتاثیری ندارد. علاوه برآن، تاثیرمیزان حقوق و تحصیلات براخلاق
کارمنفی است اما ارتباط مثبتی میان سنوات خدمت واخلاق کاروجوددارد. به نظرمی رسد
که توفیق درامرخصوصی سازی وافزایش اخلاق کار پرسنل نیازمند بسترسازیهای فرهنگی
دراین زمینه است .
عوامل اجتماعی مؤثر بر اخلاق کار
درباره نظریات جامعه شناسی نظریههای مارکسیستی به طور غیر مستقیم اشاره دقیقتری
به اخلاق کار دارند. در این نظریهها چگونگی تولید به عنوان متغیر مستقل و از
خودبیگانگی به عنوان متغیر وابسته مطرح هستند. اما از خودبیگانگی افراد میتواند
تأثیر مستقیمی بر میزان علاقه، دقت، مسئولیت، ابتکارومولد بودن داشته باشد. همان
طور که اشاره شد اخلاق کار قواعد و زمینههای برانگیزاننده و فعال شده تعهد ذهنی،
روانی و فیزیکی فرد یا گروه است. مسلم است که یک ذهن از خودبیگانه نمیتواند زمینهای
مناسب برای انگیزه و تعهدات اخلاقی و فیزیکی از خود بروز دهد.
صنعتی شدن جوامع و تاثیر آن بر اخلاق کار
صنعتی شدن، تغییراتی بنیادی در ساختار جامعه پدید میآورد؛.درنظام پیشهوری رابطه
موجود بین کارگر و کارفرما شخصی بود و این رابطه ایجاب میکرد که کارگر و کارفرما
در مقابل یکدیگر دارای تعهدات و وظایفی گستردهتر از آنچه امروز انتظار میرود
باشند. اما تولید کارخانهای، در وضعیت اجتماعی همة کارگران تغییرات اساسی به وجود
آورد و بر مهارتهای پیشهای و روابط کار اثر عمیقی گذاشت.بدین ترتیب، نیروی کار در
یک کارگاه یا کارخانه متمرکز و محل زندگی و کار از یکدیگر جدا شد. کارگران بایستی
از نظمی که کارفرما اعمال میکرد، یعنی ساعات و سرعت کار منظم تبعیت میکردند و
اگر چه از نظر حقوقی آزاد بودند ولی از نظر اقتصادی و اجتماعی وابسته و تابع
بودند.
رابطه صنعتی شدن و اخلاق کار به صورت زیرقابل بیان است:صنعتی شدن جایگزینی روابط
ثانوی با روابط نخستین کاهش اخلاق کار کاهش دلبستگی به کار
تحصیلات و اخلاق کار
بالا رفتن تحصیلات کارگران باعث بالا رفتن انتظارات شده است. آنان هوش را موجب
موفقیت خود میدانند، اخلاق کار را در پاداش جستجو میکنند و تحمل کاری که در آن
پیشرفتی نباشد، ندارند .
عرف جامعه ایران و اخلاق کار
در جامعه ایران اکثریتی معادل 81/4 درصد اعتقاد دارند که «روزی هر کس به قدر قسمت
اوست» که عامل مهمی در تضعیف اخلاق کار محسو ب میشود. از دیگر باورهای غلط که به
کاهش اخلاق کار میانجامد اعتقاد به قضا و قدر است. 89/5 درصد ایرانیان به «تأثیر
قضا و قدر در زندگی» اعتقاد دارند.درمورد تأثیر این باور بر اخلاق کار ایرانیان
تحقیق مستقلی انجام نگرفته است.اما تحقیقات مشابهی در آسیای شرقی در این باره صورت
گرفته است. یکی از عوامل توفیق مردم کره در توسعه صنعتی وجود ارزشهای این جهانی
است.
عوامل اقتصادی مؤثر بر اخلاق کار
عدم تناسب کار با دستمزد از مبرمترین مسائل اقتصادی جامعه است که به شدت انگیزه
کار را در کارکنان تحت تأثیر قرار داده است. عمدهترین مشکلات از دیدگاه ایرانیان
«تورم، نارسائیهای اقتصادی و بیکاری است» که قریب 61 درصد کل مشکلات از نظر
پاسخگویان است. به نظر برخی در تاریخ معاصر یکی از دلایل سستی ایرانیان در مرحله اقدام
و عمل، نفوذ خصیصه استفاده از درآمدهای نفتی در اندیشه مردم است. این ثروت که بدون
زحمت و کار به دست میآید باعث شده است که اساساً کار و تلاش ارزشی نسبتاً نامعقول
پیدا کنند. اسراف، بهرهوری اندک و فقدان اخلاق کار و اتکاء به درآمد نفت آن چنان
است که انقلاب اسلامی هم نتوانسته است این اندیشه را از محیطهای کار و کانونهای
مدیریتی جامعه دور سازد. رابطه میان نظریههای اقتصادی، فرهنگی و اخلاق کار به
صورت زیر است:
تضعیف اخلاق کار اعتقاد به ثروت بدون تلاش د رآمدهای نفتی
مدل ارتباط دهنده اخلاق کار ، مدیریت و خصوصی سازی
خصوصیسازی با تغییر مدیریت بر اخلاق کار تأثیر میگذارد. به عبارت دیگر، اگر
خصوصی سازی را متغیر مستقل بدانیم، مدیریت متغیر میانی و اخلاق کار متغیر وابسته
خواهد شدمشخص است که هنگام خصوصیسازی قوانین و شیوه مدیریت از حالت دولتی خارج می
شود،اما تغییر مدیریت به طور عمده بر دو زمینه اقتصادی و روانی اخلاق کار مؤثر
است. زیرا تغییر مدیریت اساساً در شیوههای انگیزش افراد در محیطهای کاری و نحوه
پاداشهای مادی آنها تأثیر میگذارد که ابعاد اقتصادی و روانی اخلاق کار محسوب میشوند.مدیریت
مشارکتی را باید به عنوان یک فرایند تعاونی شناخت که بر اساس آن مدیریت و کارکنان
برای به اجرا در آمدن یک هدف مشترک با یکدیگر کار میکنند. بر خلاف سبک مدیریت
اقتدارمنشانه که بر کنترل از بالا به پایین کارگران مبتنی است، مدیریت مشارکتی
مدعی است که درگیر کردن کارکنان در تصمیم گیری، عامل ارزشمندی است و رضایت خاطر و
روحیة کارکنان را بالا میبرد.
نیروی انسانی کارآمد، کار گروهی، مشارکت کارکنان در امور، همکاری صمیمانه میان
مدیریت و کارکنان، وجود مناسبات دوستانه در میان کارکنان، استفاده کافی و به جا از
فناوری و آگاهی از اهمیت بهرهوری و هماهنگی هدفهای کارکنان با اهداف مدیران یکی
ازعوامل بهرهوری بالاست. به نظر می رسدکه فرایند خصوصی شدن در اغلب کشورها و از
جمله ایران به صورت طبیعی انجام نشده و تنها از بالا اعمال شده است. چگونه میتوان
انتظار داشت که قبل از بستر سازی فرهنگی و آگاهی اجتماعی تنها با تغییر چند قانون
در سطوح بالای مدیریت به اهداف خصوصیسازی نایل شد؟
در بسیاری موارد به پدیده خصوصی سازی تنها از بعد اقتصادی توجه شده است و ابعاد
فرهنگی و اجتماعی مغفول ماندهاند. این غفلت باعث ناکارآمدی و گاه شکست فرایند
خصوصی سازی شده است.
تأثیر خصوصیسازی بر اخلاق کار
ارتباط میان خصوصی سازی بااخلاق کاروابعادآن درجدول شماره یک آمده است. همان طور
که مشاهده میشود خصوصیسازی تنها بر دو بعد از ابعاد چهارگانه اخلاق کار
تأثیرگذار است و باعث افزایش دلبستگی به کار و جدیت در کار میشود.
به طور معمول هرگاه مسئولان قصد خصوصیسازی یک قسمت دولتی را داشته باشند با
واگذاری آن قسمت به بخش خصوصی و تغییراتی در قوانین حقوقی اقدام به این کار میکنند.
اما این فرایند تأثیری بر متغیر از خود بیگانگی به مفهوم نظریهپردازان مارکسیست
نخواهد داشت زیرا اکثرپرسنل همچنان مزدبگیر هستند و کار برای آنها وسیلهای جهت
معیشت محسوب میگردد. ضمن آن که پس از خصوصیسازی تغییری در نوع کالاهای تولیدی
ایجاد نمی شود و تولید کنندگان همچنان با کالای خود بیگانهاند. آنها همچنان فاقد
کنترل مادی بر محیطهای کاری هستند. پس از خصوصیسازی تغییری در تقسیم کار ایجاد
نشده و به نظر «بلاز» احساس بیگانگی و پوچی استمرار مییابد. از سوی دیگر، خصوصیسازی
تأثیری بر ابعاد تاریخی، مذهبی، سن، تحصیلات و عرف جامعه نخواهد داشت . پس از
واگذاری یک قسمت به بخش خصوصی نهاد سیاسی همچنان بر سایر نهادها تسلط دارد و
احساس عدم امنیت، دوگانگی رفتاری و استفاده از روشهای مذموم جهت کسب قدرت ادامه می
یابد. در مورد تأمین نیازهای مادی افراد میتوان گفت که خصوصیسازی تأثیر مثبتی
ندارد زیرامیانگین حقوق پرسنل بخش خصوصی پایین تراز بخش دولتی است ونیازهای مادی
آنها برطرف نمی شود.از طرفی به تحریک نیروهای خلاق و استعدادهای افراد توجهی نمی
شود و اکثر نیروها همانند روال گذشته به انجام وظایف خود براساس قوانین تعیین شده
میپردازند. مدیریت بخش خصوصی همانند بخش دولتی از بالا به پائین است و پرسنل نقشی
در تصمیمگیری شرکت ندارند.احساسات کارکنان اهمیت چندانی نداشته و تشریک مساعی
صورت نمی گیرد. فاصله قدرت میان مدیران و پرسنل زیاد است و کارمحوری همچنان وجود
دارد.در بسیاری از شرکتهای خصوصی پرسنل اطمینانی به آینده شغلی خود نداشته و نمیتوانند
نیروهای خلاق خود را در راستای اهداف شرکت به کار گیرند. بسیار مشاهده میشود که
پرسنل پس از گذشت چند سال هیچگونه احساس تعلق خاطر به شرکت ندارند و به محض یافتن
شغلی مناسبتراقدام به ترک شرکت میکنند. سطح مشارکت پرسنل پایین است و بهرهوری
با بخش دولتی تفاوت چندانی ندارد. پرسنل بخش خصوصی نظیر بخش دولتی به هنگام ضعف
نظارت مدیران جدیت کاری خود را از دست میدهند و دچار بیکاری پنهان میشوند. چرا
که منافع شرکت را جدای از منافع خود میدانند.
نتیجه گیری
خصوصیسازی اگر چه قوانین و نظام حقوقی پس از اجرای خصوصی سازی تغییر میکند، اما
به دلیل آنکه تغییرات، زیربنایی نیستند ، تفاوت معناداری میان اخلاق کار پرسنل
خصوصی ودولتی ایجاد نمی شود.درموردمولفه های اخلاق کارمشاهده شد که خصوصی سازی
بردوبعداخلاق کاریعنی دلبستگی به کارونیزجدیت درکارتاثیرگذار است،اما تاثیری
برابعاد انسانی ومشارکتی اخلاق کارندارد.درتبیین این موضوع می توان گفت که خصوصی
سازی باعث افزایش روحیه منفعت طلبی درافراد می گردد وآنهارا به تلاش بیشتر درجهت
خواستههای مادی هدایت می کند. به عبارت دیگر، خصوصی سازی ابعاد مادی اخلاق کار را
افزایش می دهد اما تاثیری برابعاد معنوی اخلاق کارندارد.
منبع:خبرگزاری موج