hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdff52bd01000000590b000001000100
رفتارِ مطالعه در محیط دیجیتالی تغییر در رفتارِ مطالعه در طول 10 سال
گذشته
زیمینگ لیو
مترجم: 1) رضا رجبعلیبگلو
1) کارشناس ارشد علوم کتابداری و اطلاعرسانی
چکیده: این تحقیق تلاش دارد در محیط دیجیتال با تحلیل چگونگی تغییر رفتار مطالعه
در 10 سال گذشته، رفتارِ مطالعه را مورد بررسی قرار دهد. در این تحقیق، روشهای
پژوهش پیمایشی و تحلیلی، بهکارگرفته شده است.
با افزایش مقدار زمان صرفشده برای خواندن مدارک الکترونیکی، نوعی رفتارِ مطالعه
از روی صفحه نمایش، در حال پیدایش است. رفتارِ مطالعه از روی صفحه نمایش با صرف
زمان بیشتر برای مرور و نگاه اجمالی، تشخیص کلیدواژهای، مطالعه تکباره، خواندن
غیرخطی، و مطالعه گزینشیتر مشخص میشود، در حالیکه زمان کمتری برای خواندن
عمیق، و خواندن متمرکز صرف میشود. به کاهش توجه مستمر نیز اشاره شده است. یادداشتنویسی
و پررنگ نمودن در هنگام خواندن، فعالیت معمول در محیط چاپی است. اما این الگوی
«سنتی» هنوز به محیط دیجیتال در هنگامی که افراد، مدارک الکترونیکی را مطالعه میکنند
انتقال نیافته است. در این مقاله تبعات مترتب بر تغییر در رفتارِ مطالعه مورد بحث
واقع شده، و جهتگیریهایی برای تحقیقات آینده پیشنهاد گردیده است.
کلیدواژهها: خواندن، رفتار، رسانههای چاپی، رسانههای الکترونیکی
1. مقدمه
ظهور رسانههای دیجیتالی و رشد مجموعه مدارک دیجیتالی تأثیری شگرف بر مطالعه
داشته است. گفته شده که توسعه کتابخانههای دیجیتالی «در گرایش عمومی اجتماعی به
سوی مطالعه سطحیتر، ازهمگسیختهتر و کمتمرکزتر نقش دارد» (Levy 1997).
در تحقیقات پیشین تلاش شده که مطالعه در محیط دیجیتالی را از طریق بررسی تکامل ]شکلهای[ مطالعه یا مشاهده چگونگی
مطالعه مدارک (بویژه مدارک الکترونیکی) در یک دوره زمانی مشخص، بررسی شود. هدف
این تحقیق بررسی مطالعه در محیط دیجیتالی از دیدگاهی متفاوت میباشد. به جای
مشاهده چگونگی مطالعه مدارک دیجیتالی توسط افراد، این تحقیق تلاش دارد رفتار
مطالعاتی در محیط دیجیتالی را با تحلیل چگونگی تغییر رفتارِ مطالعه افراد در 10
سال گذشته، بررسی کند. درک تغییرات رفتارِ مطالعه به طراحی کتابخانههای
کارآمدتر دیجیتالی و توانمندسازی کاربران در محیط دیجیتالی کمک خواهد کرد.
2. مرور متون مرتبط
تأثیر
رسانههای دیجیتالی بر خواندن، موضوع بررسیهای تجربی و نظری محققان رشتههای
گوناگونی بوده است که روانشناسی، علوم رایانه، علوم تربیتی، مطالعات سوادآموزی،
و کتابداری و اطلاعرسانی از آن جملهاند. هر رشتهای کانون توجه و روششناسی
منحصر به فرد تحقیقاتی خود را توسعه داده است. مرور همه رویکردها و تحقیقات
گوناگون، هدف تحقیق حاضر نیست. هرچند که بررسی متون مرتبط آشکار میکند که بعضی
از تحقیقات ضروری وجود دارند که ارزش بذل توجه بیشتر را دارند.
با رشد حجم اطلاعات دیجیتالی در دسترس و حجم فزاینده زمانی که افراد صرف مطالعه
رسانههای الکترونیکی میکنند، اثرگذاری محیط دیجیتالی بر رفتارِ مطالعه افراد
آغاز شده است.
تعدادی از دانشمندان معتقدند که ظهور رسانههای دیجیتالی، همراه با ماهیت ازهمگسیخته
فرامتن، تهدیدی برای مطالعه مستمر میباشد (Healy 1990; Birkerts 1994). «بیرکرتز»[2] (1994) میافزاید نسل جوانتری که در محیط دیجیتالی
رشد مییابد، توانایی خواندن عمیق و تحمل وارد شدن در مطالعه طولانی را ندارد.
«بالتر»[3] (1991) میگوید:
گذار از چاپ به رایانه نه به معنای پایان خود سواد، بلکه به معنای پایان دوره
سواد چاپی است؛ زیرا فناوری الکترونیکی نوع جدیدی از کتاب و روش جدیدی برای نوشتن
و خواندن را به ما عرضه میکند.
رسانههای دیجیتالی در گذار متحولانه مطالعه سهم دارند. این رسانهها پارهای
مزایای قدرتمند که به صورت سنتی در محیط چاپی وجود ندارد (مثل قابلیت تعامل، غیرخطی
بودن، فوری بودن دسترسی به اطلاعات، و همگرایی متن و تصویر، شنیدار و دیدار را
نیز ارائه میکنند (Landow
1992; Lanham 1993; Murray 1997; Ross 2003). «لانهام»[4] (1995) تفاوت بین سواد چاپی و سواد دیجیتالی را
مقایسه میکند. او تأکید دارد که:
در دنیای چاپی، ایده و بیان آن عملاً یکی هستند. معنا شکل واژه را به خود میگیرد؛
واژهها معنا را تولید میکنند. سواد دیجیتالی به روشی ذاتاً متفاوت عمل مینماید.
همان کدهای دیجیتالی که واژهها و اعداد را بازنمایی میکند، اگر مؤلفههای
بازنمایی آن اصلاح شوند میتوانند تولید صدا و تصویر نمایند. این تفاوت مؤلفه در
مرکز بازنمونگری دیجیتالی قرار میگیرد، یعنی نقشی که در محیط چاپی هرگز نمیتواند
ایفا نماید.
سواد دیجیتالی به طور بالقوه میتواند توانایی ما در مناسبتر ساختن اطلاعات برای
دریافتکننده هدف (مثلاً فرد معلول) را افزایش بخشد. خواه افراد رسانههای
دیجیتالی را دوست داشته باشند یا نه، خواندن و سواد با ظهور فناوری دیجیتالی در
حال باز تعریف شدن هستند. عرضه رسانههای جدید، امکانات مثبت و منفی را به همراه
میآورد. در بررسی تأثیر رسانههای جدید بر عادات مطالعه افراد بین دهههای 1970
تا 1990، «نالست»[5] و دیگران (1996) دریافتند که:
رسانههای جدید کاربران را ملزم میکند که ترجیحات خود را صریحتر بیان نمایند
[...]. استفاده از صفحه کنترل[6]، کاربر را قادر میسازد خواسته خود را با جزئیات
بسیارکوچک تحمیل نماید، و بنابراین هربار با نتایج حاصل از ترجیحات خود مواجه
شود. در سرزمین چندرسانهای، افراد تشویق نمیشوند که برای بیشتر دانستن در یک
موضوع، منتظر بمانند و روی دکمه «بعدی» کلیک نکنند، یا خود را در معرض نظرات
ناشناخته قرار دهند. و این دقیقاً یکی از دستاوردهای مهم فرهنگ مطالعه است.
رسانههای چاپی و رسانههای دیجیتالی مزایا و محدودیتهای خاص خود را دارند. تعیین
کاربردپذیری یک رسانه بخصوص در یک بافت یا فرایند مشخص، چالش مربوط به آنها است.
مثلاً رسانههای الکترونیکی به سودمندتربودن در جستجو گرایش دارند، در حالی که
رسانههای مبتنی بر کاغذ برای استفاده عملی از اطلاعات، به بقیه ترجیح داده میشوند.
خواندن هنوز کارآمدترین روش برای انتقال واژهها است. یک جامعه پیچیدهتر، به
افزایش مطالعه تمایل دارد نه به کاهش آن. پرسشی که هنوز باید به آن بپردازیم،
تعیین رسانهای است که خواندن از طریق آن صورت میپذیرد. نامحتمل به نظر میرسد
که در آینده، رایانه به عنوان رسانه خواندن، جایگزین کتاب چاپی شود- آن گونه که
ماشین تحریر به عنوان ابزار نوشتاری جایگزین ابزارهای دیگر شده است. «راس»[7] (2003) پیشنهاد میکند باید به این که خوانندگان در
عمل چگونه به رسانههای متفاوت میپردازند، دلایل آنها برای انتخاب یک قالب از
بین قالبهای دیگر، و رضایت آنها از هر قالب، توجه بیشتری بکنیم. در تحقیقی
درباره شیوههای مطالعه که اخیراً در دانشگاه ملی مکزیک انجام گرفت، «رامیرز» [8](2003) دریافت که نزدیک به 80 درصد دانشجویان ترجیح
میدهند یک قطعه دیجیتالی متن را به صورت چاپی آن مطالعه کنند تا آن متن را به
روشنی بفهمند. نزدیک به 68 درصد پاسخدهندگان گزارش کردند که وقتی رسانههای چاپی
را مطالعه میکنند، اطلاعات بیشتری را درک و در حافظه خود حفظ میکنند. اما فقط 4
درصد از پاسخدهندگان خلاف آن را گزارش نمودند. وضوح کمتر بر روی نمایشگر رایانه
یکی از عوامل اصلی است که افراد، مدارک (بویژه مدارک طولانی) را برای خواندن، چاپ
میکنند. «هارتزل»[9] (2002) نیز میگوید که خواندن از روی
نمایشگر 30 درصد کندتر از خواندن همان متن از روی صفحه چاپی صورت میپذیرد.
«مورفی»[10]و دیگران (2003) بر روی ترغیبکنندگی متون
چاپی و الکترونیکی تمرکز میکنند. آنها میگویند که دانشجویان دوره کارشناسی که
متن پیوسته را مطالعه میکنند، درک متن را مشکلتر، و دارای جذابیت کمتری میبینند
و به نسبت آنهایی که نسخه چاپی را مطالعه میکنند، نویسندگان مدارک مربوطه را کماعتبارتر
میدانند.
«آدلر»[11] و دیگران (1998) فعالیتهای مستندسازی (چاپی و
الکترونیکی) مرتبط با کار 15 نفر از متخصصان گوناگون را در یک دوره 5 روزه کاریِ
متوالی توصیف کردند. آنها دریافتند که مقدار زمانِ صرفشده برای مستندسازی به طور
متوسط نزدیک به 82 درصد از زمان کاری، و بین 23 درصد (برای پرستاران) تا 94 درصد
(برای کمک حسابدار) متغیر است. در تحقیق اخیر درباره فعالیتهای مستندسازی در
صندوق بینالمللی پول[12] (سازمانی که بر مستندات و مدارک متکی است)، معلوم شد که
51 درصد از فعالیتهای مرتبط با مستندات تنها با مدارک چاپی، 14 درصد تنها با
مدارک دیجیتالی، و 35 درصد با ترکیبی از مدارک کاغذی و دیجیتالی انجام گرفته است (Sellen and Harper 1997). ما در آینده شاهد همزیستی
مدارک کاغذی و دیجیتالی خواهیم بود، به این دلیل ساده که هر رسانهای گرایش به
پشتیبانی فعالیتهای معینی دارد که به آسانی توسط دیگری قابل جایگزینی نیست.
خواندن، فعالیتی تکبعدی نیست، رفتاری پیچیده و متغیر، و مستلزم مقاصد مختلف است و
مهارتهای متفاوتی را در کار با مدرک، لازم میآورد. «مکنایت» [13] (1997) چند ژرفاندیشه قابل توجه را در رفتار مربوط
به خواندن رسانههای الکترونیکی مطرح میکند. او معتقد است که افراد دوست ندارند
از روی صفحه نمایشگر مطالعه کنند و ترجیح میدهند مدارک الکترونیکی را برای
خواندن، چاپ کنند، حتی اگر با چاپگرهای ماتریس نقطهای انجام بگیرد. او گرایش اخیر
به ایجاد مدارک الکترونیکی در قالب پیدیاف را باعث دلسرد کردن فرد به مطالعه از
روی صفحه نمایشگر و باعث ترغیب او به چاپ کردن مدرک میداند. افراد معمولاً مایلاند
مدارکی را که طولانیتر از چند صفحهاند، چاپ کنند. همچنین افراد میدانند مدارک
چاپی را چگونه سازماندهی و آمایش نمایند، اما آمایش مدارک الکترونیکی، مجموعه
مهارتهای متفاوتی را طلب میکند.
افراد دوست دارند مقالات را مرور کنند و چیزهایی را به طور تصادفی پیدا کنند.
«نانبرگ»[14] (1994) میگوید:
مرور کردن پایگاه دادههای متشکل از مدارک هرگز همانند مرور یک کتابفروشی یا مخزن
کتابخانه نخواهد بود، زیرا مدارک الکترونیکی نشانی از منشأ فیزیکی، آن گونه که در
کتابهای چاپی میبینیم- این که قیمتی که برای آنها میپردازیم به خاطر جسمیت آنها
باشد- ندارند. اما این حالت شاید خیلی متفاوت از مرور نوارهای یک فروشگاه کرایه
نوارهای ویدیویی نباشد.
«اولسن»[15] (1994) در مطالعه خود دریافت که 82
درصد از افراد شرکتکننده در پیمایش او، نقش خوشاقبالی را مهم دانستهاند.
تورق و نگاه اجمالی (الگویی که در مطالعه مدارک چاپی مورد استفاده است) فقط ابزاری
برای مکانیابی اطلاعات در یک مدرک نیست، بلکه ابزاری برای رسیدن به معنایی از کل
متن نیز هست. بالا و پایین بردن صفحه نمایش رایانه، این روش مطالعه و پردازش
اطلاعات را پشتیبانی نمیکند. خوانندگان تمایل دارند که حافظهای بصری برای مکان
اقلام در یک صفحه و درون یک مدرک به وجود آورند. بالا و پایین بردن صفحه نمایش،
چنین رابطهای را تضعیف میکند (Olsen
1994).
یک شباهت تاریخی در این الگوی مطالعه وجود دارد. همانگونه که «مانگوئل»[16] (1996) ذکر میکند:
طومار حجیمی که سطحی محدود دارد- نقصی که امروزه از آن به خوبی آگاهیم، و به شکل
باستانی کتاب ]یعنی کدکس [17][به صفحه نمایش رایانه ما بازگشته است، و در
هر بار که صفحه را بالا و پایین میکنیم، فقط قسمتی از متن را آشکار میکند.
برای مرور کامل پیشینههای مرتبط با خواندن، به «رادوی»[18] (1994) و «راس» (2003) مراجعه کنید.
3. روششناسی
محیط
دیجیتالی شروع به اثرگذاری بر چگونگی خواندن افراد کرده است. اما مطالعات کمی این
موضوع اساسی را بررسی کرده است. محققان تنها در مرحله بسیار ابتدایی از کشف
تغییرات الگوهای خواندن هستند. بسیاری از مطالعات گذشته سعی کردند با بررسی تحولات
خواندن یا توجه به چگونگی خواندن مدارک (بویژه مدارک الکترونیکی) توسط افراد در یک
دوره زمانی مشخص، به تحقیق بر روی خواندن در محیط دیجیتالی بپردازند. هر چند چنین
رویکردهایی در کشف چگونگی تغییرات در رفتار خواندن، سودمندند، اما محدودند. مثلاً
رویکردِ تکاملی به ما امکان میدهد به مشاهده تغییرات در خواندن از جنبه تاریخی
بپردازیم، اما در فراهم آوردن اطلاعات مشروحِ درباره چگونگی فعالیتهای خواندن ـ
آن گونه که به واقع در حال تغییرندـ محدود است. برعکس، رویکرد مشاهدهای، توصیف و
تحلیلی مشروح از چگونگی خواندن واقعی افراد، به دست میدهد، اما از ارائه تصویری
کلی از چگونگی تغییرات رفتار خواندن در محیط دیجیتالی عاجز است.
این تحقیق سعی دارد از دیدگاهی متفاوت به بررسی خواندن در محیط دیجیتالی بپردازد و
به جای توجه به چگونگی خواندن مدارک الکترونیکی، سعی میکند که چگونگی تغییر رفتار
خواندن افراد در 10 سال گذشته را با استفاده از معیارهایی که خود افراد از تجربه
عمومی خود در خواندن گزارش کردهاند (شامل خواندن مرتبط با کار و خواندن به قصد
تفریح) بررسی کند. از آن جا که این تحقیق به شرکتکنندگانی که یادآوری دقیقی از
عادات کلی خواندن خود در 10 سال گذشته داشتهاند، متکی است، توجهی دقیق به کفایت
حافظه بلندمدت در طراحی سؤالات پیمایش و مقیاسهای پاسخگویی شده است. این که از
افراد بخواهیم تغییرات جزئی را گزارش کنند، غیرواقعی به نظر میآید: اما درخواست
گزارش تغییرات عمومی (مثل افزایش، کاهش، و عدم تغییر) از افراد، عملی است. اگر
شرکتکنندگان به یاد نیاورند، میتوانند «نمیدانم» را انتخاب کنند. بررسی آزمایشی
روی 20 نفر در بهار سال 2003 برای پیشآزمون سؤالات پیمایش انجام شد. بررسی
آزمایشی نیز پیشفرضهای بالا را تأیید کرد. پرسشهای نهایی این تحقیق براساس
تحقیق آزمایشی و نیز دیگر تحقیقات مرتبط، تدوین شدند.
از شرکتکنندگان خواسته شده بود براساس تجربه کلی خواندن خود در 10 سال گذشته، به
پرسشهای زیر پاسخ دهند:
1. زمانی که صرف خواندن
شده؛
2. درصد زمانی که صرف
خواندن مدارک چاپی شده؛
3. درصد زمانی که صرف مطالعه
مدارک الکترونیکی شده؛
4. درصد زمانی که صرف مرور
و مطالعه اجمالی شده؛
5. درصد زمانی که صرف تشخیص
کلیدواژهها شده؛
6. درصد زمانی که صرف خواندن
عمیق شده؛
7. درصد زمانی که صرف خواندن
متمرکز شده؛
8. درصد مدارکی که یک بار
خوانده شده (خواندن یکباره)؛
9. خواندن مطالب به صورت
انتخابی؛
10. خواندن غیرخطی (مثلاً پرش به سطور بعدی)؛
11. توجه مستمر؛
12. فراوانی یادداشتنویسی بر مدارک چاپی در هنگام خواندن؛
13. فراوانی یادداشتنویسی بر مدارک الکترونیکی در هنگام خواندن؛
14. فراوانی رنگیکردن مدارک چاپی در هنگام خواندن؛
15. فراوانی رنگیکردن مدارک الکترونیکی در هنگام خواندن؛
16. فراوانی چاپ مدارک الکترونیکی برای خواندن؛
17. ترجیح رسانه مربوطه در هنگام خواندن.
گزینههای پاسخ به سؤالات 1 تا 5 «وقت بیشتر»، «وقت کمتر»، «بدون تغییر» و «نمیدانم»؛
گزینههای پاسخ به سؤالات 6 تا 11 «رو به افزایش»، «رو به کاهش»، «بدون تغییر» و
«نمیدانم»؛ گزینههای پاسخ به سؤالات 12 تا 16 «همیشه»، «اغلب»، «گاهی» و «هرگز»؛
گزینههای پاسخ به سؤال 17 «رسانههای الکترونیکی»، «رسانههای چاپی» و «هر دو نوع
رسانه مناسب است» را شامل میشوند.
مقدار زمانی که صرف خواندن شده در میان گروههای سنی گوناگون بسیار متفاوت است. این
تحقیق بر روی افرادی که بین 30 تا 45 ساله هستند تمرکز دارد. از آن جا که منظور از
این تحقیق بررسی تأثیر رسانههای دیجیتالی بر رفتار خواندن است، افرادی که تجربهای
گسترده در خواندن مدارک دیجیتالی دارند، انتخاب شدند. 250 نسخه از پرسشنامه در
تابستان و پاییز سال 2003 توزیع شدند؛ 160 نسخه به وسیله پست در میان مهندسان،
دانشمندان، حسابداران، معلمان، و مدیران در سازمانهای گوناگون، و 90 نسخه در سر
کلاس میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه مرکزی سنخوزه[19] توزیع شدند.
بنابراین، این نمونه بیشتر از این که نمونهای تصادفی باشد، نمونهای مفید است.
شرکتکنندگان از هدف این تحقیق که بررسی تأثیر رسانههای دیجیتالی بر رفتار خواندن
بود، آگاه شدند. از آنها خواسته شده بود که پرسشنامهها را براساس تجربة خودشان
در مطالعه، تکمیل نمایند. از 119 نسخه بازگشت دادهشده، 113 تای آنها تکمیل و 6
نسخه نیز تکمیل نشده بودند. نتایج 113 پرسشنامه تکمیلشده، در زیر ارائه شده است.
4. یافتهها و بحث
4-1.
زمان صرفشده برای مطالعه
در عصر دیجیتال، افراد زمان بیشتری را برای خواندن صرف میکنند. گرچه میزان زمان
صرفشده برای خواندن با مسئولیت کاری و خانوادگی ارتباط بسیار دارد، 67 درصد پاسخدهندگان
در این پیمایش گزارش کردند که زمان بیشتری را برای مطالعه صرف میکنند، و حدود یکسوم
پاسخدهندگان گزینه «بدون تغییر» را برای زمان مطالعه انتخاب کردند (جدول 1).
جدول 1 زمان صرفشده برای
خواندن
تغییرات
|
زمان صرفشده برای
خواندن
|
زمان صرفشده برای
خواندن مدارک الکترونیکی
|
وقت بیشتر
|
3/67%
|
2/83%
|
وقت کمتر
|
0
|
6/10%
|
بدون تغییر
|
9/31%
|
9/0%
|
نمیدانم
|
9/0%
|
3/5%
|
جمع
|
100%
|
100%
|
دو
عامل عمده میتواند در افزایش زمان مطالعه دخالت داشته باشد.
1. انفجار اطلاعات؛
2. فناوری دیجیتالی.
مدارک دیجیتالی به راحتی جستجو میشوند و نیز فرصتهای بیشتری را برای دسترسی به اطلاعات
بیشتر، ممکن میسازند. مثلاً یک مدرک وبی به طور میانگین 9 پیوند دارد (Almind and Ingwersen 1997). یعنی هنگامی که کاربری به یک
مدرک وبی دسترسی دارد، در همان زمان فرصتِ دسترسی به 9 مدرک دیگر را نیز دارد.
مشکل دیگری که در این جا باید ذکر شود این است که افراد صرفاً با حجم و تنوع
اطلاعات مواجه هستند. با توجه به این که افراد نمیتوانند زمان مطالعه را به طور
نامحدود افزایش دهند، انتخابِ مقدار زمانی که صرف مطالعه میکنند، تصمیم بسیار
مهمی است.
همانطور که در جدول 1 نشان داده شده، اکثر (83 درصد) شرکتکنندگان در این پیمایش
اظهار کردهاند که درصد زمانی که به مطالعه به صورت الکترونیکی اختصاص میدهند،
درحال افزایش است. این یافتهها با دیگر مطالعات و آمارها کاملاً مطابقت دارد.
ظهور رسانههای دیجیتالی، چگونگی صرف بخش مهمی از زمان مطالعهای را که برای
مدارکِ دیجیتالی اختصاص میدهیم تغییر داده است، زمانی که در غیر این صورت صرف
خواندن مدارک چاپی میشد. به موجب «چکیدهنامه آماری امریکا» مجموع هزینه صرفشده
برای رسانههای چاپی درحال کاهش، و مجموع هزینه مربوط به رسانههای الکترونیکی
درحال افزایش است. استفاده فزاینده از رسانههای الکترونیکی و کمشدن هزینهکرد
برای رسانههای چاپی با این حقیقت که زمان بیشتری برای دسترسی پیوسته/ اینترنتی،
و زمان کمتری برای روزنامههای سنتی روزانه و مجلات عمومی صرف میشود، باز هم
تأیید میگردد.
4-2.
مطالعه از روی صفحه نمایشگر
حدود سال 1750، تغییر مهمی در طریقه خواندن مدارک به وسیله افراد رخ داد. قبل از
این زمان، افراد فشرده مطالعه میکردند. آنها تنها چند کتاب معدود برای
خواندن داشتند و آنها را بارها و بارها میخواندند. اما در اوایل دهه 1800، شروع
به خواندن گسترده کردند. آنان همه نوع مواد، بویژه ادواریها و روزنامهها
را مطالعه میکردند و مدارک را فقط یک بار میخواندند و به سراغ مطلب بعدی میرفتند
(Darnton
1989).
بعد از تکامل مطالعه، تصور این که مرور کردن یا نگاه اجمالی، به الگوی اصلی مطالعه
در محیط اطلاعاتی امروز تبدیل شود، مشکل نیست. با افزایش زمان صرفشده برای خواندن
مدارک الکترونیکی، رفتار مطالعه از روی صفحه نمایش در حال ظهور است. رفتار مطالعه
از روی صفحه نمایش با صرف زمان بیشتر برای مرور کردن و نگاه اجمالی، تشخیص
کلیدواژهای، مطالعه یکباره، مطالعه غیرخطی، و مطالعه انتخابی مشخص میشود؛
درحالی که زمان کمتری برای مطالعه عمیق و مطالعه متمرکز صرف میشود و توجه مستمر،
در حال کاهش است (جدول 2).
جدول 2 رفتار خواندن از روی
صفحه نمایش
زمان صرفشده برای خواندن
|
رو به افزایش
|
رو به کاهش
|
بدون تغییر
|
نمیدانم
|
مرور کردن و نگاه اجمالی
|
5/80%
|
5/11%
|
0/8%
|
0
|
تشخیص کلیدواژهای
|
6/72%
|
7/2%
|
0/16%
|
8/8%
|
خواندن یکباره
|
6/56%
|
0/8%
|
2/29%
|
2/6%
|
خواندن گزینشی
|
9/77%
|
7/2%
|
8/16%
|
7/2%
|
خواندن غیرخطی
|
3/82%
|
0
|
9/15%
|
8/1%
|
توجه مستمر
|
9/15%
|
6/49%
|
2/29%
|
3/5%
|
خواندن عمیق
|
6/26%
|
1/45%
|
0/23%
|
3/5%
|
خواندن متمرکز
|
2/21%
|
2/44%
|
5/26%
|
08%
|
|
|
|
|
|
یکی
از شرکتکنندگان میگوید: «من به صفحات اچتیامال بسیار بیشتر از مواد چاپی
نگاه اجمالی میاندازم». تغییر در رفتار مطالعه تنها با انفجار اطلاعات و ظهور
رسانههای دیجیتالی صورت نمیپذیرد، بلکه به وسیله نیروهای اجتماعی نیز اعمال میشود.
«میشی»[20] (1996) بیان میکند که:
امروزه افراد کمتر و کمتری به سوی حجم کاری بیشتر رو میکنند، که این خود با
اضطرابهای ناشی از رقابت شبکههای سریعالظهور رایانهای درون اداری و جهانی،
تشدید میشود. علائم اضطراب ناشی از رقابت را میتوان در مکانهای کاری مشاهده کرد:
کمشدن وسعت توجه، اختصار یافتن حافظه کاری، پاسخهای اختصاری و کوتاه، افزایش
تحریکپذیری، ضعیفشدن تفکر مشورتی، قیاسی و فکورانه، و دوری جستن از واژههای
مکتوب جز برای نگاهی اجمالی به آنها، تفسیر و گذرکردن از آنها.
مرورکردن/ نگاه اجمالی و تشخیص کلیدواژهای بیشتر.همان گونه که در جدول 2
اشاره شده، بیشتر از 80 درصد از شرکتکنندگان در این پیمایش، صرف درصد بیشتری از
زمان خود را برای مرور کردن و نگاه اجمالی گزارش نمودند. مطالعه 350 مجله منتشره
در بیش از 40 سال (1988-1944) نشاندهنده آن است که «نتایج تجربی به طور فزایندهای
به عناوین، چکیدهها، مقدمه، و عنوان بخشها خرد میشوند، اما بخشهای مربوطه به
روشها و روندها به طور فزایندهای به مقام ثانوی تنزل یافتهاند» (Berkenkotter and Huckin 1993). به دلیل رشد تعداد مجلات
علمی و افزایش حجم این مجلات، خوانندگان مجلات علمی نمیتوانند با این متون همگام
شوند و بنابراین مجبور میشوند فقط نگاهی اجمالی به مقالات مجلات بیندازند، همانگونه
که بسیاری از خوانندگان به روزنامهها نگاهی اجمالی میاندازند. در محیط وب، این
تمایل رو به قویترشدن گرایش دارد. اغلب افراد تمایل دارند تنها صفحه اول متن را
روی صفحه نمایش مطالعه کنند. مجموعاً 90 درصد افرادی که یک صفحه وب را میخوانند
به سمت پایین صفحه حرکت نمیکنند (Goldsborough
2000).
نگاه اجمالی روشی موثر برای فیلترکردن حجم زیاد اطلاعات است. یک شرکتکننده اشاره
میکند: «دریافتهام که تحمل من در خواندن مدارک طولانی در حال کاهش است. میخواهم
به سوی انتهای مقالات طولانی، جا بزنم». شرکتکننده دیگر میگوید که افراد جوانتر
صبر لازم برای خواندن همه واژهها را ندارند. آنها در هنگام مطالعه صرفاً نگاه
اجمالی میاندازند و اطلاعات مورد نیاز خود را جستجو میکنند. بنابر تحقیق «مؤسسه
پوینتر»[21] (2000)، کاربران وب «بیشتر به نگاه
اجمالی، و گشت سریع در انبوه خلاصههای مقالات» تمایل دارند، «اما وقتی مطلب مورد
علاقهشان یافت شد، عمیقاً درون موضوع یا مقالهای خاص، غوطهور میشوند.»
بیش از 72 درصد از پاسخدهندگان، عمدتاً تشخیص کلیدواژهها را در مطالعه خود گزارش
کردند. بسیار محتمل به نظر میرسد که افراد از تشخیص کلیدواژهها به عنوان راهبردی
برای مکانیابی اطلاعات مورد نیاز و روشی برای غلبه بر محیط اضافهبار اطلاعاتی
بهره گیرند. یکی از پاسخدهندگان میگوید: «افراد بیشتر و بیشتر به خواندن
«تصاویر» میپردازند، و به دنبال مثالهایی برای توصیف نمودارها و تصاویر هستند.
هر مدرک ِصرفاً متنی، بسیاری از کاربران هوشمند فناوری اطلاعاتی را دلزده خواهد
کرد.»
افزایش در مطالعه یکباره و مطالعه گزینشی. بیش از 56 درصد پاسخدهندگان گفتهاند که
درصد مدارکی که یک بار آنها را خواندهاند (مطالعه یکباره) درحال افزایش است. از
آن جا که زمان اختصاصیافته برای مطالعه محدود است و آنها نمیتوانند با رشد
تولید اطلاعات همگام شوند، این به آن معنا است که درصد کمتری از مدارک خوانده میشوند
(Liu
2003).
از طرف دیگر، درصد بیشتری از مدارک تنها یک بار مطالعه خواهند شد. به گفته
«گوردن»[22] (1997)، به 85 درصد مدارک چاپی هرگز
دوباره مراجعه نمیشود.
تقریباً 78 درصد شرکتکنندگان گزارش کردند که گزینشیتر مطالعه میکنند. در دنیای
انبوهی اطلاعات، توجه کردن به امری نادر بدل میشود (Levy 1997). افراد هنگامی که با حجم توانکاه اطلاعات
روبهرو میشوند، گزینشیتر عمل میکنند. ما توان آن را نداریم که به هر قطعه
اطلاعاتی، فقط به این دلیل که اطلاعات است، توجه کنیم. مجبوریم توجه خود را به شکل
گزینشیتر اختصاص دهیم. در جستجوی اطلاعات باربط، خوانندگان اغلب و به طور آشکار،
تمایل دارند که گزینشی عمل نمایند، که به نوبه خود به درک جزئیتر و در عین حال
درک عمیقتر منجر میشود (Topping
1997).
افزایش مطالعه غیرخطی و کاهش توجه مستمر. بیش از 82 درصد از شرکتکنندگان
در این پیمایش گزارش کردند که زمان صرفشده برای خواندن غیرخطی در حال افزایش است.
نزدیک به نیمی از پاسخدهندگان در این تحقیق، کاهش توجه مستمر در هنگام مطالعه را
ذکر نمودهاند (جدول 2). ظهور فرامتن، خواندن غیرخطی (مثل پرش) را بیشتر از پیش
ممکن میسازد. هرچه پیوندهای برقرارشده بیشتر باشد، احتمال تفاوت در مسیر مطالعه
بیشتر خواهد شد. فرا- خواندن[23] (مثل پرش) ممکن است بر توجه پیگیر نیز اثر
بگذارد و مطالعه از هم گسیختهتر را باعث شود، زیرا هر صفحه باید بر سر ]جلب[ توجه کاربر، به رقابت با
بسیاری از صفحات دیگر بپردازد. «بیرکرتز» (1994) و «استول»[24] (1995) اشاره میکنند که محیط دیجیتالی به شکل
گسترده اما در عین حال با درجهای سطحیتر، به تشویق افراد برای بررسی تعداد
موضوعات بیشتر، گرایش دارد. فراپیوندها افراد را از خواندن و تفکر عمیق در یک
موضوع واحد منحرف میکنند. در یک تحقیق که توسط «میال»[25] و «دابسون»[26] (2001) بر روی خوانندگانی انجام شد که هم فرامتنهای
مبتنی بر ادبیات یا همان متن را به شکل خطی مطالعه میکردند، آنان دریافتند که
«فراپیوند، روش تفکری و عمیقی را که مشخصه خواندن ادبیات است، متزلزل میکند».
کاهش مطالعه عمیق و متمرکز. مطالعه سطحیتر و کمعمقتر، دیگر خصیصه مطالعه
«فراگسترده» میباشد. حدود 45 درصد از شرکتکنندگان در این تحقیق اشاره کردند که
با کاهش مطالعه عمیق و مطالعه متمرکز روبهرو هستند (جدول 2). یکی از شرکتکنندگان
میگوید: «تمرکز بر روی مدارک در هنگام خواندن آنها در وب سخت است. من باید یاد
بگیرم چطور تصاویر منحرفکننده رنگی و چشمکزن را نادیده بگیرم. الزام به بستن
مداوم پنجرههای ناخواستهای که پیاپی
باز میشوند، نیز بسیار گیجکننده است». شرکتکننده دیگری میگوید که تمرکز وی بر
خواندن، به دلیل دیگر کارها (مثل پست الکترونیکی) که در پنجرههای متعدد باید
انجام شوند، از دست میرود. «ایولند»[27] و «دانوودی»[28] (2001) دریافتند که اختصاص توجه کامل به مطالعه،
برای خوانندگان بسیار مشکل است، زیرا مجبورند تصمیم بگیرند که چه متنی را برای
مطالعه انتخاب کنند، کدام فراپیوند را دنبال کنند، و این که آیا صفحهای را پایین
بیاورند یا نه.
4-3. یادداشتنویسی و پررنگ کردن:
مدارک چاپی در مقابل مدارک الکترونیکی
افراد
دوست دارند در هنگام مطالعه بویژه مطالعه عمیق، یادداشتنویسی کنند. «اولسن» (1994) در تحقیق خود دریافت که 63 درصد مصاحبهشوندگان
دوست دارند مقالات را یادداشتنویسی کنند یا زیر سطرها خط بکشند. مطالعهای توسط
«شرکت تحقیقاتی کینگ» آشکار ساخت که 33 درصد افراد از اشتراک شخصی خود و 56 درصد
از مجموعه منابع کتابخانه کپی تهیه میکنند تا آن مدارک چاپی را یادداشتنویسی
و/یا پررنگ کنند (Griffiths
and King 1993).
یادداشتنویسی و پررنگ کردن در هنگام مطالعه، فعالیت معمول در محیط چاپی است. آیا
این الگوی «سنتی»، در هنگام مطالعه مدارک الکترونیکی نیز به محیط دیجیتالی منتقل
میشود؟ پاسخ این سؤال همان گونه که نتایج پیمایش نشان داده، منفی است.
جدول 3 مقایسه یادداشتنویسی بر مدارک چاپی و الکترونیکی
فراوانی
|
مدارک چاپی
|
مدارک الکترونیکی
|
همیشه
|
2/21%
|
7/2%
|
اغلب
|
7/32%
|
0/8%
|
گاهی
|
0/46%
|
0/38%
|
هرگز
|
0
|
3/51%
|
جمع
|
100%
|
100%
|
جدول
3 نشان میدهد که نزدیک 54 درصد شرکتکنندگان «همیشه» یا «اغلب» مدارک چاپی را
یادداشتنویسی میکنند؛ این مقدار در رابطه با مدارک الکترونیکی تقریباً 11 درصد
است. همچنین ذکر این نکته جالب است که بیش از 51 درصد پاسخدهندگان گزارش نمودند
که هرگز مدارک الکترونیکی را تفسیر نمیکنند. اما این عده، هرگز به یادداشتنویسی
مدارک چاپی نیز دست نزدهاند.
در میان 113 شرکتکننده در این پیمایش، تنها 3 نفر گزارش کردند که مدارک دیجیتال
را بیشتر از مدارک کاغذی یادداشتنویسی میکنند. برعکس، 85 پاسخدهنده گزارش
کردند که مدارک کاغذی را بیشتر از مدارک الکترونیکی تفسیر میکنند. الگوی پررنگکردن
مدارک چاپی در مقابل مدارک الکترونیکی همان گونه که در جدول 4 نشان داده شده، شبیه
یکدیگر است.
جدول 4 مقایسه پررنگکردن در
مدارک چاپی و الکترونیکی
فراوانی
|
مدارک چاپی
|
مدارک الکترونیکی
|
همیشه
|
4/27%
|
7/2%
|
اغلب
|
5/34%
|
3/5%
|
گاهی
|
1/38%
|
7/32%
|
هرگز
|
0
|
3/59%
|
جمع
|
100%
|
100%
|
چرا
احتمال کمتری هست که افراد، مدارک دیجیتالی را یادداشتنویسی یا پررنگ کنند؟ به
نظر میرسد که بسیاری از افراد، مدارک دیجیتالی را جستجو یا مرور میکنند، اما
هنگامی که باید مدارکی را به طور عمیق مطالعه کنند، آنها را چاپ و سپس مدارک چاپی
را یادداشتنویسی میکنند. این ادعا با نتایج ارائهشده در جدول 5 و 6 نیز تأیید
میشود. یادداشتنویسی مدارک الکترونیکی کاملاً ممکن است، اما به منابع بسیار بیشتر
و مهارتهای دیگری در مقایسه با یک مداد ساده یا پررنگکننده، نیاز دارد (McKnight 1997). «اوهارا»[29]و «سلن»[30] (1997) نیز دریافتند که یادداشتنویسی بر روی کاغذ
با مطالعه همراستا و همراه است، اما یادداشتنویسی در محیط پیوسته، منحرفکننده
است. یک پاسخدهنده میگوید «پررنگکردن و یادداشتنویسی مدارک دیجیتالی به طور
طبیعی صورت نمیپذیرد و نیازمند تمرین است». «مارشال»[31] (1997) اظهار میکند که «تأیید و پذیرش همراهی ساده
یادداشتنویسی با مطالعه از نقطهنظر طراحی، بسیار دشوار میباشد؛ اما در عین حال
بالقوه بسیار مهم است».
جدول 5 فراوانی چاپ مدرک الکترونیکی
برای خواندن
فراوانی
|
درصد
|
همیشه
|
6/10%
|
اغلب
|
7/71%
|
گاهی
|
7/17%
|
هرگز
|
0
|
جمع
|
100%
|
4-4.
چاپکردن برای خواندن
با توجه به جدول 5، بیش از 80 درصد شرکتکنندگان گزارش کردند که «همیشه» یا «اغلب»
برای خواندن مدارک الکترونیکی، آنها را چاپ میکنند. اما هیچیک از شرکتکنندگان
گزارش نکردند که «هرگز» برای خواندن مدارک الکترونیکی، آنها را چاپ نمیکنند. به
علاوه جدول 6 نشان میدهد که نزدیک به 90 درصد شرکتکنندگان، کاغذ را به عنوان
رسانه خواندن بر رسانههای دیجیتالی ترجیح میدهند. فقط حدود 3 درصد شرکتکنندگان،
خواندن از طریق رسانههای الکترونیکی را به رسانههای چاپی ترجیح میدهند. یکی از
پاسخدهندگان میگوید «من به نسبت گذشته، زمان بیشتری را صرف رسانههای
الکترونیکی کردهام. اما هنوز روش قدیمی مطالعه مقالات جدی از طریق رسانههای چاپی
را ادامه میدهم. خواندنیهای الکترونیکی تنها برای سرگرمی یا مرور اطلاعات معمولی
هستند». پاسخدهنده دیگری نیز اشاره میکند «ترجیح نوع رسانههای مدرک به نوع
خواندن بستگی دارد. من دیگر به ندرت نامههای الکترونیکی را چاپ میکنم، اما کتابهای
چاپی را به کتابهای الکترونیکی ترجیح میدهم». «لیو»[32] (2006) در تحقیق اخیر خود دریافت که «گرچه استفاده
از منابع الکترونیکی و عادتهای خواندن پیوسته بسته به رشته تفاوت میکند، اما
فراوانی مدارک الکترونیکی چاپشده در همه رشتهها بسیار با هم مشابه است».
از
همان ابتدا، خوانندگان خواستار کتابهایی بودند که دارای قالبی همساز با استفاده
آنها باشد. از میان همه اشکالی که کتاب در اعصار مختلف به خود گرفته است، رایجترینشان
آنهایی بودهاند که به راحتی در دستان خواننده قرار میگرفتهاند. مثلاً لوحهای
اولیه بینالنهرین معمولاً چهارگوش ، اما زمانی لوحهای مستطیلی گلی با عرض
تقریباً 3 اینچ بودند، و به راحتی در دست قرار میگرفتند (Manguel 1996). سنت نگهداری کتاب در دست در هنگام مطالعه
میتواند تا اندازهای علت خوشبینانه بودن بیش از حد دیدگاههای مربوط به جانشینی
مدارک چاپی با رسانههای الکترونیکی را توضیح دهد. «استراسمن»[33] (1985) نیز بر این تأکید میکند که سیستم عصبی
انسان، سازوکار کنترلی ویژهای برای تطبیق دست با عضلات کانونی چشم دارد. خواندن
چیزهایی که در دست قرار میگیرند به نسبت چیزهایی که روی میز قرار دارند بسیار
سادهتر است.
جدول 6 انواع رسانه مدارک که
پاسخدهندگان، خواندن آنها را ترجیح میدهند
فراوانی
|
درصد
|
رسانههای الکترونیکی
|
7/2%
|
رسانههای چاپی
|
4/89%
|
هر دو رسانه مناسب است
|
0/8%
|
جمع
|
100%
|
5. پیامدها و نتیجهگیری
در محیط رو
به دیجیتالی شدن هر چه بیشتر، احتمالاً خوانندگان (بویژه خوانندگان جوان) به
تدریج، رفتار مطالعه از روی صفحه نمایشگر و استفاده فزاینده از انواع راهبردها
(مثل مرور کردن، تشخیص کلیدواژهای) را برای غلبه بر محیط وفور اطلاعاتی در خود
ایجاد میکنند. از طرف دیگر، خوانندگان به استفاده از رسانههای چاپی برای عمده
فعالیتهای مطالعاتی خود، بویژه خواندن عمیق، ادامه میدهند. خواندن عمیق معمولاً
مستلزم یادداشتنویسی و پررنگکردن است. ترجیح افراد به استفاده از کاغذ به عنوان
رسانه خواندن (مخصوصاً خواندن عمیق) همچنین به این اشاره دارد که محو کاغذ در عصر
دیجیتالی، نامحتمل است. در عصر دیجیتالی، چاپ کردن برای خواندن، همچنان یکی از
محرکههای اصلی برای افزایش مصرف کاغذ خواهد بود (Hart and Liu 2003; Liu and Stork 2000;
Sellen and Harper 1997). تعدادی از ابزارهای خواندن دیجیتالی برای پشتیبانی خواندن کارآمد
مدارک الکترونیکی طراحی شدهاند. تلاشهای تحقیقاتی آینده را میتوان بر افزایش
مستمر توجه به خواندن در محیط دیجیتالی متمرکز کرد.
این تحقیق تلاش داشت چگونگی تغییر رفتار مطالعه افراد در طول 10 سال گذشته را با
معیارهای گزارششده توسط خود افراد در مورد تجربه کلی خواندن، بررسی کند. هدف این
تحقیق افراد بین 35 تا 45 ساله بودهاند. محدودیتهای ذاتی معیارهای خوداظهاری و
اندازه کوچک حجم نمونه در این تحقیق به این معنا است که نتایج، به گروههای سنی
گوناگون قابل تعمیم نیست. از آن جا که نسل کاملی که با فناوری جدید رشد کرده در
رابطه با استفاده از رسانههای دیجیتالی، احتمالاً انتظارات و رفتارهای متفاوتی
دارند، برای اعتباریابی کامل یافتهها، انجام تحقیقاتی بر روی متغیرهای جمعیتشناختی
ضروری است. تحقیقات آتی نیز برای بررسی تغییر در عادات مطالعه در ارتباط با
یادگیری، مورد نیاز است.
بیشترین دادهها در این تحقیق از تجربه ایالات متحده گرفته شده است. عموماً این
باور هست که انعکاسات جهانی ناشی از تأثیر رسانههای دیجیتالی بر خواندن، اول در
ایالات متحده احساس خواهد شد. هرچند فهمیدن این که در هنگام تحلیل تأثیر رسانههای
دیجیتالی بر رفتار مطالعاتی در دیگر فرهنگها، چه چیز منحصر به فردی در تجارب
امریکایی هست، بسیار مشکل میباشد. در هر حال، تحلیل ملاکهای مرتبط، معیار حساسی
را برای پیشبینی رفتار خواندن در محیط دیجیتالی فراهم میکند. تحقیقات آینده، با
بررسی مسائل پژوهشی مشابه در بافتهای فرهنگی متفاوت، یافتههای این تحقیق را
گسترش خواهد داد.
6. منابع
1. Adler| A.| A. Gujar| B. Harrison| K.
O’Hara| and A. J. Sellen. 1998. A diary study of work-related reading: design
implication for digital reading devices. In Proceedings of CHI’98 Conference|
241-248. Los Angeles| CA.
2. Almind| T. C. and P. Ingwersen. 1997.
Informetric analyses on the world wide web: methodological approaches to
webometrics. Journal of Documentation 53(4): 404-26.
3. Berkenkotter| C. and T. N. Huckin. 1993.
Rethinking genre from a sociocognitive Perspective. Written Communication
10(4): 475-509.
4. Birkerts| S. 1994. The Gutenberg Elegies:
The Fate of Reading in an Electronic Age. Faber and Faber| Boston| MA.
5. Bolter| J. D. 1991. Writing Spaces: The
Computer| Hypertext| and the History of Writing. Hillsdale| NJ.: Laurence
Erlbaum Associates.
6. Darnton| R. 1989. Towards a history of
reading. Wilson Quarterly 13(4):87-102.
7. Eveland| W. P. and S. Dunwoody. 2001. User
control and structural isomorphism or disorientation and cognitive load?
Learning from the web versus print. Communication Research 28(1): 48-78.
8. Goldsborough| R. 2000. Text demands respect
on the web. Advertising Age 71(32): 44.
9. Gordon| M. D. 1997. It’s 10 a.m. Do you know
where your documents are? The nature and scope of information retrieval problem
in business. Information Processing & Management 33(1): 107-21.
10. Griffiths| J. and D. W. King. 1993. Special
libraries: increasing the information edge. Washington| DC: Special
libraries association.
11. Hart| P. E. and Z. Liu. 2003. Trust in the
preservation of digital information.
Communications of the ACM 46(6): 93-7.
12. Hartzell| G. 2002. Paper lion. School
Library Journal 48(9): 37.
13. Healy| J.M. 1990. Endangered Minds: Why
Our Children Don’t Think. New York| NY: Simon and Schuster.
14. Knulst| W. P.| G.
Kraaykamp| G.| van den Broek| A. and de Haan| J. (1996)| Reading habits: 50
years of research on reading and threats to reading: cultural foundations.
www.scp.nl/boeken/studies/studie23/uk/samenvatting.htm (accessed August 1|
2004).
15. Landow| G. P. 1992. Hypertext: The
Convergence of Technology and Contemporary Critical Theory. Baltimore| MD.:
Johns Hopkins University Press.
16. Lanham| R. A. 1993. The Electronic Word:
Technology| Democracy| and the Arts. Chicago| IL.: University of Chicago
Press.
17. Lanham| R. A. 1995. Digital literacy. Scientific
American 273(3): 198-200.
18. Levy| D. M. 1997. I read the news today| oh
boy: reading and attention in digital Libraries. In Proceedings of the 2nd
ACM International Conference on Digital Libraries| 202-11. Philadelphia|
PA.
19. Liu| Z. 2003. Trends in transforming
scholarly communication and their implications. Information Processing &
Management 39(6): 889-98.
20. Liu| Z. 2006. Print vs. electronic
resources: a study of user perceptions| preferences and use. Information
Processing and Management 42(2): 583-92.
21. Liu| Z. and D. Stork. 2000. Is paperless
really more? Rethinking the role of paper in the digital age. Communications
of the ACM 43(11): 94-7.
22. McKnight| C. 1997. Electronic journals:
what do users think of them? Proceedings of the
International Symposium on Research| Development and Practice in Digital
Libraries. Tsukuba: University of library and information science.
23. Manguel| A. 1996. A History of Reading.
New York| NY: Viking.
24. Marshall| C. C. 1997. Annotation: from
paper books to the digital library. Proceedings of the 2nd ACM International
Conference on Digital Libraries| 131-40. Philadelphia| PA.
25. Miall| D. S. and T. Dobson. 2001. Reading
hypertext and the experience of literature. Journal of Digital Information
2(1). http://jodi.ecs.soton.ac.uk/Articles/v02/i01/ (accessed August 1| 2004)
26. Michie| D. 1996. Scan| annotate and pass
on... . New Scientist 149(2013): 48-9.
27. Murray| J. H. 1997. Hamlet on the
Holodeck: The Future of Narrative in Cyberspace. Boston| MA: MIT Press.
28. Murphy| P. K.| J. F. Long| T. A. Holleran|
and E. Esterly. 2003. Persuasion online or on paper: a new take on an old
issue. Learning and Instruction 13: 511-32.
29. Nunberg| G. 1994. The places of books in
the age of electronic production. In Future Libraries| ed. R. H. Bloch
and C. Hesse| 13. Berkeley| CA: University of California Press.
30. O’Hara| K. and A. Sellen. 1997. A
comparison of reading paper and on-line documents. In Proceedings of CHI’97
Conference| 335-42. Atlanta| GA.
31. Olsen| J. 1994. Electronic Journal
Literature: Implications for Scholars. London: Mecklermedia.
32. Poynter Institute. 2000. Eye-tracking
study conducted by the Poynter Institute and Stanford University.
www.poynter.org/eyetrack2000/Changes in reading behavior 711 (accessed August
1| 2004).
33. Radway| J. 1994. Beyond Mary Bailey and old
maid librarians: reimagining readers and rethinking reading. Journal of Education
for Library and Information Science 35(4): 275-96.
34. Ramirez| E. 2003. The impact of the
internet on the reading practices of a university community: the case of UNAM.
In Proceedings of the 69th IFLA General Conference and Council.
www.ifla.org/IV/ifla69/papers/019e-Ramirez.pdf (accessed August 1| 2004).
35. Ross| C. S. 2003. Reading in a digital age.
www.camls.org/ce/ross.pdf (accessed August 1| 2004).
36. Sellen| A. and R. Harper. 1997. Paper as an
analytic resource for the design of new technologies. In Proceedings
of CHI’97 Conference. Atlanta| GA|
www.rxrc.xerox.com/publis/com-trs/html/epc-1997-102.htm (accessed August 1|
2004).
37. Sellen| A. and R. Harper. 2002. The Myth
of the Paperless Office. Cambridge| MA: MIT Press.
38. Stoll| C. 1995. Silicon Snake Oil:
Second Thoughts on the Information Highway. New York| NY.: Doubleday.
39. Strassmann| P. A. 1985. Information
Payoff. New York| NY: The Free Press.
40. Topping| K. J. 1997. Electronic literacy
in school and home: a look into the Future. Newark| DE.: International
Reading Association| www.readingonline.org/international/future/ (accessed
August 1| 2004).
پینوشتها
[1]. Ziming Liu. 2005. Reading behavior in the digital environment; Changes in
reading behavior over the past ten years. Journal of documentation
61(6): 700-712.
[2].Birkerts
[3].Bolter
[4].Lanham
[5].Knulst
[6].Control Panel
[7].Ross
[8].Ramirez
[9].Hartzell
[10].Murphy
[11].Adler
[12].MP
[13].McKnight
[14].Nunberg
[15].Olsen
[16].Manguel
[17].codex
[18].Radway
[19].San Jose State University
[20] .Michie
[21]. Poynter Institute
[22]. Gordon
[23]. hyper-reading
[24]. Stoll
[25]. Miall
[26]. Dobson
[27]. Eveland
[28]. Dunwoody.
[29]O’Hara.
[30] Sellen
[31]. Marshall
[32]. Liu
[33]. Strassmann