hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdffbb6a050000009e0a000001000100
نقش توسعه
زنجیره تامین در افزایش اثربخشی سازمان های برون سپار
محمود اولیایی
مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور کاین
مشاور معاونت کیفیت شرکت ایران خودرو
سرممیز بین المللی استاندارد ISO/TS16949:2002
سید محمد فخر
دانشجوی کارشناسی ارشد Royal Roads University-MBA
چکیده
در جهان فراسوداگری امروز و شرایط اقتصادی خاص آن، شاید سازمانها به تنهایی نتوانند بر تغییرات غیر قابل پیش بینی در انتظارات مشتریان یا حمله رقبا به بازار فایق آیند. به دلیل پیچیدگی روز افزون تکنولوژی و عدم
توانایی یک سازمان در انجام کلیه مراحل تدارک، تولید و توزیع ، لازم است هر سازمان در یک زمینه تخصصی فعالیت خود را متمرکز نماید و برای هر یک از این سازمان ها مقرون به صرفه خواهد
بود که از محصول شرکت دیگری به عنوان مواد اولیه یا نیمه ساخته خود استفاده نماید و در مقابل محصول خود را به دست
سازمانی دیگر بسپارد تا در نهایت به دست مصرف کننده نهایی برسد. به این ترتیب یک زنجیره تامین شکل می گیرد.
در این نگرش به جای اینکه یک سازمان مجبور باشد که در تمام زمینه ها بهترین باشد می تواند از قابلیت محوری سایر سازمانها در جهت بهبود قابلیت محوری خود استفاده نماید و همچنین در افزایش اثربخشی سایر سازمان ها نیز موثر باشد. به این ترتیب همه سازمانهای عضو زنجیره تامین از این همکاری متقابل بهره مند می شوند
چرا که همه قابلیتهای محوری خود را برای بالا بردن رضایت مشتری نهایی به اشتراک می گذارند. علیرغم اینکه هر یک از این سازمانها استقلال مالی و مدیریتی دارند، افزایش اثربخشی کل زنجیره مورد نظر است و روابط مالی به
نوعی در نظر گرفته می شود که همه حلقه های زنجیر سودمند بودن این همکاری را با تمام وجود خود
احساس نمایند.
امروزه همه سازمانهای جهان تراز در
زنجیره های تامین به فعالیت خود ادامه می دهند و حتی سازمان
های ییشرو برای بیشتر کردن سرعت خود و ربودن گوی سبقت از رقبا، حاضرند سرمایه گذاریهای کلانی در تامین کنندگان خود انجام دهند. در نتیجه این همکاری شرکت های بزرگ و کوچک سود
خودشان را می برند و از طرف دیگر سازمانهای کوچکتر به دلیل دریافت تکنولوژی جدیدتر انتفاع مضاعفی را تجربه می نمایند که شاید از سود ریالی ارزشمندتر باشد.
در این مقاله با استفاده از روش های
آماری و ارایه شواهد عینی از سازمان های موفق (و غیر موفق) سعی شده مطالعه عمیقی در مورد افزایش اثربخشی سازمان های برون سپار
انجام شود. مطالب مطرح شده تماماً توسط سازمان های فعال در کشور امریکا استخراج شده و نتیجه تجربیات چهارصد شرکت مختلف می باشد. بی
شک امروزه با به بکارگیری چنین روشی در صنایع بزرگ کشور و حتی خدمات بخش دولتی
میتوان به نتایج ارزشمندی در افزایش اثربخشی و کارآیی دست پیدا نمود.
مقدمه:
فرض بفرمایید که روی یک لباس برچسب Made
in Hong Kong نصب شده
باشد. احتمال بسیار زیادی وجود دارد که الیاف آن از کره آمده، در تایوان بافته و رنگرزی شود و سپس در
تایلند برش
خورده، دوخته شود و با دکمه و زیپی که در یک کارخانه ژاپنی واقع در چین ساخته شده تکمیل شود. در نهایت در هنگ کنگ بازرسی نهایی شده و بسته بندی گردد.
مدیریت زنجیره تامین به دنبال توسعه قدرت رقابت در
سطح عملکرد سازمان هایی است که از طریق یکپارچه سازی عملیات داخل سازمان با فعالیت هایی که در خارج سازمان توسط تامین کنندگان در تمام طول زنجیره انجام می شود صورت میپذیرد. این مقاله درصدد بررسی تاثیر استقرار مدیریت زنجیره تامین در ارتقای کلی بهره وری در
سازمان ها است نتیجه این بررسی نشان می دهد که سازمان ها به طور کلی تلاش خود را در استقرار SCM، موفقیت آمیز ارزیابی می کنند. هر
یک از سازمان هایی که در زنجیره قرار می گیرند نسبت به وضعیت منفرد قبل از پیوستن
به یک زنجیره، سطح اقتصادی خود را بالاتر می برند. هر چند بعضی از آنها ممکن است
در رسیدن به اهداف عالی خود کاملا موفق
نباشند.
مدیریت زنجیره تامین به امری مهم برای شرکت های
کوچک و همچنین شرکتهای تبدیل بزرگ شده است. زیرا قرار گرفتن در یک زنجیره باعث
بالا رفتن کیفیت و افزایش رضایت مشتری می شود. مطابق تحقیقی که اخیرا در امریکا انجام شده، 91%
تولیدکنندگان امریکا و کانادا مدیریت زنجیره
تامین را برای موفقیت سازمانشان بسیار مهم یا حتی حیاتی می دانند. در
حالیکه تنها 2% از آنها زنجیره تامین خود را جهان تراز ارزیابی می کنند. (Thomas
1999; Gulisano 2000)
مدیریت زنجیره تامین، تامین
کنندگان، توزیع کنندگان و مشتریان را در یک فرایندیکپارچه قرار می دهد.
تولیدکنندگان، تامین کنندگان، حمل و نقل کنندگان، انبارداران، خرده فروشان و
مشتریان مثل یک طناب به هم بافته می شوند تا یک جریان پویا و دایمی اطلاعات،
محصولات و پول را بین خودشان برقرار کنند. حتی این زنجیره ها گاهی به شکلی در می
آیند که به آن شبکه (network) یا
تار عنکبـــــوت (web) تامین گفته می شود که باید مدیریت شود. در این حالت رابطه قسمت
های مختلف از حالت زنجیره ای خارج شده و هر جزء شبکه با همه اجزای دیگر تعامل دارد
و تامین کنندگان و توزیع کنندگان که تا قبل از این غریبه محسوب می شدند، امروز
برای رسیدن به تعالی به گرمی به عنوان جزیی از خانواده پذیرفته می شوند.
مدیریت نمودن زنجیره ای از اتفاقات
در چنین فرایندی مدیریت زنجیره تامین نامیده می شود. تامین کنندگان، تولیدکنندگان،
توزیع کنندگان و مشتریان نهایی توسط زنجیره تامین به هم پیوند می خورند. مدیریت
زنجیره تامین از طریق مدیریت بر کل جریان اطلاعات، مواد، سرمایه و خدمات در تمام زنجیره تامین برای به دست آوردن
مزیت رقابتی به سازمان ها کمک می کند. لذا چهار عامل اصلی در زنجیره های تامین
عبارتند از برنامه ریزی، تدارک منابع، تولید و ارایه به مشتری.
مدیریت باید همت عالی به خرج دهد
تا بتواند در عین اینکه کیفیت و رضایت مشتری را بالا نگه میدارد قسمت های مختلف را
در کمترین زمان ممکن سازماندهی کند به شرط اینکه هزینه ها را همچنان پایین نگه
دارد. اهمیت این مسأله به قدری است که گفته میشود رقابت دیگر بین سازمانها نیست
بلکه بین زنجیره های تامین است چرا که موفقیت دیگر با پیروزی های جزیی اندازه گیری
نمی شود.
مثالهای متعددی از رقابت اعضای یک
زنجیره وجود دارد ولی سازمانها برای موفق بودن دیگر به دنبال منافع سازمان خود به
تنهایی نیستند بلکه سعی می کنند کل زنجیره را قابل رقابت نگه دارند. شکستن قیمتها،
افزایش نوآوری های تکنولوژیکی، افزایش سوددهی و بهره وری، کم شدن ریسک و افزایش
رقابت پذیری سازمان از نشانه های استقرار موفق مدیریت زنجیره تامین در سازمان است.
مدیریت زنجیره تامین با مجموعه ای
از موانع مختلف دست به گریبان است که بعضی از آنها عبارتند از روند رو به افزونی
تنوع محصولات، کاهش چرخه عمر محصولات، مشتریانی که هر روز مشکل پسندتر می شوند،
جهانی شدن و مشکلاتی که در نتیجه ایجاد استراتژی جدید به وجود می آید.
اخیرا تحقیق روی شرکتهایی که در
لیست 500 شرکت موفق جهان قرار دارند انجام شده است. 95 % مدیران ارشد این شرکتها
اعتقاد دارند که باید بیشتر روی مدیریت زنجیره عرضه جهانی تمرکز کنند. هر چند فقط 45% آنها برای
این کار برنامه دقیق دارند. این رقم بسیار خوش بینانه و در عین حال گمراه کننده است زیرا بسیاری از این شرکتها فقط روی یک قطعه در
زنجیره عرضه کار می کنند.
چهار اصل برای تعالی زنجیره تامین :
وقتی مدیران دیدگاه بهتری نسبت به
مدیریت زنجیره تامین پیدا می کنند به این نتیجه می رسند که فقط با اعلام تعهد آنها
نسبت به این موضوع سازمان به تعالی نمی رسد. چیزی که سازمان های مختلف را در بدست
آوردن سود واقعی از هم متمایز می کند پایبندی به چهار اصل زیر برای رسیدن به تعالی زنجیره تامین می
باشد.
1-
منابع انسانی: داشتن
افراد مناسب و متخصص اولین قدم برای رسیدن به تعالی در مدیریت زنجیره تامین می باشد.
2- ساختار سازمانی: ساختار سازمانی مشخص کننده نحوه ارتباطات رسمی، فرایند ها، سرپرستی، کنترل،
مسؤلیت ها و اختیاراتی است که لازمه رسیدن سازمان و زنجیره به اهداف مورد نظر می
باشد.
3-
فناوری اطلاعات و اطلاع رسانی همزمان: یکی از شرایط اصلی موفقیت زنجیره تامین داشتن پشتوانه های
فناوری اطلاعات مناسب می باشد. این بستر IT ، عهده دار جابجایی اطلاعات است که سازمان ها را برای تصمیم گیری دقیق تر در
مورد زنجیره تامین هدایت میکند. صرف نظر از اینکه چه محیط و نرم افزاری برای IT استفاده می شود، زنجیره تامین
باید اطلاعات مورد نیاز گروه های کاری را بین آنها در سازمان های مختلف به صورت
همزمان (real time) یا نزدیک همزمان منتقل نماید.
4- سیستم اندازه گیری و شاخص های مناسب: سیستم اندازه گیری مناسب و
انتخاب درست شاخص های اندازه گیری یکی از مهمترین عوامل است که باعث تعالی در
زنجیره عرضه می شود. البته متأسفانه تعداد بسیار کمی از سازمانها از اهمیت این
موضوع اطلاع دارند در حالی که ارتباط بسیار زیادی بین تعالی زنجیره تامین و سیستم
اندازه گیری وجود دارد.
اجرای این چهار اصل در کنار هم
باعث توسعه و ترقی زنجیره تامین میشود.
اگر سازمان ها این چهار ستون را ایجاد ننمایند و هر لحظه به تقویت آنها نپردازند
همواره پسرفت می کنند و هر روز کمتر از آنچه دیروز داشته اند به دست می آورند.
درس هایی از شرکت های موفق
تعداد بسیار زیادی از شرکت ها در
دهکده جهانی در زنجیره های تامین قرار دارند. یاد آوری توفیق هایی که اینگونه شرکت
ها در انجام پروژه ها به دست آورده اند، می تواند بسیار درس آموز و مفید باشد.
البته لازم به ذکر است که همه این شرکت ها در تجربه هایشان موفق نبوده اند. در زیر
دو تجربه موفق را مرور می نماییم.
در یک تجربه انجام شده در شرکت
فورد که به ادبیات مدیریت جهان پیوسته است، اختلاف بین تامین کنندگان و شرکت
بر سر پرداخت ها در اداره حسابداری به انجام یک پروژه مهندسی دوباره در کل سازمان
منجرشد و در نتیجه آن مدیریت زنجیره تامین در آن شرکت شکل گرفت. قبل از انجام این
پروژه تامین کنندگان افراد بیگانه و غریبه ای در نظر گرفته می شدند که قطعاتی را
به کارخانه می فروختند. در پی انجام تفکر عمیق و ریشه ای، روابط با تامین کنندگان به نحوی
تغییر کرد که تامین کنندگان اطلاعات برنامه تولید، موجودی انبار و سایر اطلاعات
دقیق مورد نیازشان را در اختیار داشتند. حتی در یک گام فراتر فورد تعهد نمود که هر
محصول را فقط از یک تامین کننده بخرد. موجودی انبار هم تا لحظه استفاده، از اموال تامین کننده محسوب می
شد. به این ترتیب موجودی فورد به نزدیک صفر رسید و تامین کننده هم بازار تضمین شده
ای را در اختیار داشت و هر دو طرف منافع خود را این همکاری کسب می نمودندکه از
حالت منفرد به مراتب چشمگیر تر بود. در این مثال شاید به جرات بتوان گفت که
توجه به جنبه های فرهنگی سازمان های موجود در زنجیره از محاسبات مهندسی مهمتر و
حیاتی تر بوده است.
وال مارت به عنوان بزرگترین و پر
فروشترین شرکت جهان بیشترین تعداد تامین کنندگان را در اختیار دارد. تعداد بسیار
زیادی از تامین کنندگان در قسمت های مختلف جهان وجود دارند که وال مارت از آنها
خرید نمی کند و این رویا به آرزویی برای آنها تبدیل شده است. وال مارت تمام تولید تامین کنندگان خود را می خرد
و روابطی با آنها ایجاد نموده است که تامین کننده وال مارت بــــودن به یک افتخـار بین المللی تبدیل شده است که
نصیب هر کسی نمی شود. در عین حال این شرکت الزاماتی را هم برای انجام و ادامه
همکاری برای تامین کنندگان خود قرار می دهد که ممکن است به تنهایی برای آنها
منفعتی نداشته باشد ولی از آنجا که به نفع کل زنجیره است اجرا می شود. وال مارت
اخیراً برای استفاده از سیستم های انبارش و بازیافت مکانیزه با ردیابی خودکار، نصب
یک فرستنده که اطلاعات و مشخصات کامل مورد نیاز از لحظه ورود به وال مارت مخابره
می نماید برای همه تامین کنندگان خود الزام نموده است. استفاده از این نوع ابزار ها روابط بین
اجزای زنجیره تامین را تا حد بسیار زیادی شفاف و پرداخت ها را سریع می کند در
نتیجه اختلاف بین اجزای زنجیره تقریباً به نزدیک صفر می رسد.
آیا مدیریت زنجیره تامین باعث افزایش اثربخشی می شود؟
سوالات زیادی در مورد نقش مدیریت
زنجیره تامین در افزایش اثربخشی سازمان های برون سپار وجود دارد که در اینجا به
تناسب بحث چهار مورد از آن را تجزیه و نحلیل می نماییم. اخیراً در امریکا تحقیقی
انجام شده است که برای این چهار سوال پاسخ نسبتاً دقیقی به دست آید. در این پروژه
تحقیقاتی که در سال 2002 انجام شده است، چهارصد شرکت در امریکا به طور تصادفی
انتخاب شده و پرسشنامه های مربوط به این تحقیق در اختیارشان قرار گرفته است.
1.میزان آشنایی سازمان با مدیریت
زنجیره تامین چقدر است؟
2.چرا سازمانها اقدام به اجرای پروژه
های SCM می نمایند؟
3.آیا پروژه های SCM به اهداف مشخص خود در بهبود سطح
عملکرد سازمان، بهره وری، سهم بازار و کیفیت میرسند؟
4.موفقیت یا شکست پروژه های SCM به چه عواملی بستگی دارد؟
1- آشنایی و استفاده از مدیریت
زنجیره تامین
مدیریت زنجیره تامین عموما بریکپارچه
سازی حمل و نقل ها در زنجیره تاکید دارد. همچنین
تولیدکنندگان تلاش می کنند که خریدها و تحویل های خود را در تمام زنجیره به طور یکپارچه انجام دهند و آنها را با
عملیات داخل زنجیره همنوا کنند.
مدیریت زنجیره تامین چهار عنصر
اصلی دارد: برنامه ریزی، تامین منابع، ساختن و ارایه کردن به مشتری که میتواند عضو
بعدی زنجیره یا مشتری نهایی باشد. جزییات نتایج این تحقیق در جدول شماره یک نشان
داده شده است.
این سازمانها مدیریت زنجیره تامین
را در یکی از قسمتهای سازمان مثل خرید، فروش، تولید، حمل و نقل، سیستمهای اطلاعاتی
و... به کار گرفته اند. لازم به ذکر است که خیلی از این سازمانها تلاش می کنند که
فقط یک قطعه یا یک قسمت از سازمان را در زنجیره قرار دهند.
همانطور که ملاحظه می شود 130 شرکت
از بین 400 شرکت (حدود یک سوم) از مدیریت زنجیره تامین استفاده می نمایند. در
ادامه تحقیق روی این 130 شرکت تمرکز می نماییم. زیرا جواب این سوالات بعدی را فقط
شرکتهایی در اختیار دارند که تجربه عملی در زمینه مدیریت زنجیره تامین داشته باشند.
2- چرا
سازمانها زیر بار انجام پروژه های SCM می روند؟
مهمترین دلایلی که سازمانها حاضرند
به خاطر آنها پروژه های SCM را انجام دهند به قرار زیر است:
کاهش هزینه
و موجودی، بهبود کیفیت خدمت رسانی به مشتریان، بهبود وضعیت تحویل به مشتری، کاهش
زمانهای تلف شده، افزایش بهره وری و سود دهی، استفاده از منابعی که در داخل سازمان
در دسترس نیستند، بهره گیری بهتر از توانایی های نیروی انسانی، آماده نگهداشتن
نقدینگی برای کارهایی که سود بیشتری دارند، تمرکز بر قابلیت های محوری سازمان و به
دست آوردن مزیت رقابتی.
دلایل اصلی سازمان ها برای انجام
پروژه های SCM در جدول شماره دو آورده شده است. این جدول نتیجه نظرخواهی از
مدیران بیش از 130 شرکت مختلف است.
مدیریت زنجیره تامین فعالیت های خاصی را در بر
می گیرد. مهمترین اعمال و فعالیت هایی که بر اساس این تحقیق مورد توجه مدیران
سازمانهای دارای تامین بوده در جدول شماره
سه آورده شده است.
3- مدیریت
زنجیره تامین؛ اهداف پیش بینی شده و به دست آمده:
مدیریت هر پروژه زنجیره تامین باید
یک هدف مشخص و قابل اندازه گیری داشته باشد. برای پاسخ به این سؤال تعداد 130 شرکت
که از SCM استفاده می
کنند مورد تحقیق قرار گرفتند. از این شرکت ها خواسته شد که مهمترین هدفی را که در
پروژه SCM خود دنبال
می کنند، میزان پیش بینی شده و میزانی که به دست آمده را مشخص نمایند. نتیجه این
نظرخواهی در جدول شماره چهار آمده است. همچنین موارد ذکر شده تاییدکننده نظریه های
قبلی می باشد.
نتیجه این تحقیق نشان می دهد که
گرچه سازمان ها به مقدار بهبود مورد نظر و پیش بینی شده دست نیافتند ولی نتیجه این
تلاش ها بهبود قابل توجهی در فعالیت سازمان هایشان به وجود آورده است.
4- میزان
موفقت یا شکست پروژه های مدیریت زنجیره تامین و عوامل تاثیر گذار بر آنها
سازمانها وقتی یک پروژهSCM
را موفق ارزیابی می کنند که منافعی که به وسیله SCM ایجاد میشود از هزینه هایش بیشتر
باشد و از طرف دیگر سازمانهایی که تعادل سود و زیان به دست آمده از پروژه SCM منفی باشد پروژه را شکست خورده در نظر می گیرند.
حدود 57% از سازمانهایی که مورد
مطالعه قرار گرفته اند، عملکرد خودشان را موفقیت آمیز ارزیابی میکنند و حداقل 15%
- 5% بهبود در هر یک از اهداف راهبردی پروژه
SCM به دست آورده اند. هرچند بهبود واقعی به دست آمده از آنچه پیش
بینی شده بود کمتر است، آنها پروژه را موفق می دانند. یکی از دلایل این اختلاف به
خاطر اینست که اهداف در نظر گرفته شده مبهم بوده یا انتظار از پروژه خیلی بالا
بوده است. علاوه بر این شرکتها اعلام کرده اند که SCM تاثیر زیادی بر اثر بخشی کلی
سازمان داشته است. آنها مشخص کرده اند که میزان پول مستقیم و فواید غیرمستقیم حاصل
از SCM از هزینه
استقرار این سیستم بیشتر است. SCM به این اعتقاد دارد که راندمان را بهبود می
بخشد، دسترسی به بازارهای جدید و تکنولوژی های بالا را زیاد می کند، مسؤلیت پذیری
در مورد نیازهای مشتری را زیاد می کند و همه اینها را به عنوان اهداف افرایش بهره
وری، کارایی ، کاهش هزینه ها، کاهش زمان تاخیر و بهبود کیفیت محصول یا خدمات را در
کلیه قسمتهای زنجیره تقسیم می کند.
از دید مدیران شرکتهای دارای
زنجیرة تامین که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته اند عوامل موثر بر موفقیت یا
شکست در پروژه های SCM به ترتیب در جدول شماره 5 مشخص گردیده اند.
عوامل موثر بر موفقیت پروژه های
مدیریت زنجیره تامین به ترتیب اهمیت در جدول شماره پنج آمده است.
همچنین دلایل بسیار زیادی برای
موفق نبودن پروژه های مدیریت زنجیره تامین وجود دارد که در جدول شماره شش به ترتیب
اهمیت تعدادی از آنها یاد آوری می شود:
نتیجه گیری و جمع بندی
مدیریت زنجیره تامین باعث می شود هزینه
ها کم شود، سطح کیفیت ارتقا پیدا کند، بهره وری زیاد شود، زمان ارایه محصول به
بازار کوتاه شود و قدرت رقابتی سازمان افزایش پیدا کند. در امریکا حدود یک سوم
سازمان ها از زنجیره تامین استفاده می کنند و بسیاری از آنها فقط یکی از قطعات را
داخل زنجیره تامین قرار داده اند و تعداد بسیار کمی محصول نهایی را در قالب مدیریت
زنجیره تامین تولید می کنند.
همچنین تعدادی از استراتژی های
سازمانی نیز به موفقیت مدیریت زنجیره تامین کمک می کند. اینها استراتژیهایی هستند
که باعث افزایش یکپارچگی فعالیتها، در اختیار گذاشتن اطلاعات به وسیله ابزارهای
اطلاع رسانی مثل اینترنت و غیره، همکاری و همیاری در تمام زنجیره و شریک شدن با
تامین کنندگان اصلی می شوند.
اینترنت این توانایی را دارد که
اطلاعات مورد نیاز را برای همه کارکنان و شرکای تجاری در زنجیره تامین و فعالیتهای
مختلف آن تامین نماید. همچنین اینترنت این قابلیت را دارد که در ایجاد و منظم کردن
اطلاعات و در نتیجه مستندسازی خوب عملیات در زنجیره تامین به ما کمک کند.
تعداد بسیار زیادی از سازمان هایی که
از مدیریت زنجیره تامین استفاده می کنند اقدام به برون سپاری قسمتی از فعالیتهای
خود می نمایند در حالیکه تعداد کمی با تامین کنندگان خود ارتباطات راهبردی
(strategic alliances) تشکیل می دهند. تجربه جهانی نشان داده است که سازمانهایی که بر
مبنای یکی از سیستم های مدیریت پایه ریزی شده و اداره می شوند، در مدیریت زنجیره
تامین نیز مثل سایر امور خود موفق تر هستند. سیستم مدیریت کیفیت به عنوان پایه همه
سیستم های مدیریت در نظــر گرفته می شود لذا معمولاً سازمانهـــــا تامین کنندگان خود را تشویق می
کنند کــه از استانـــدارد ISO 9001:2000| ISO/TS 16949: 2002 یا سایر استاندارد های سیستم
مدیریت کیفیت استفاده کنند و گواهینامه آن را دریافت نمایند. ایجاد یک رابطه قوی و
طولانی مدت با تامین کنندگان می تواند به اصلی ترین مزیت رقابتی یک سازمان تبدیل
شود. این نوع استراتژی ها باعث ارتقای کیفیت، ارائه به موقع محصول، کارایی، بالا
رفتن سطح عملکرد، خدمت رسانی به مشتریان و اثربخشی در کل زنجیره تامین می شود.
در کشور ما تجربه ایجاد وتوسعه
زنجیره تامین به صورت عملی توسط شرکتهای بزرگ خودروساز از سالهای 1374 به بعد آغاز
گردیده و هم اکنون نیز نتایج ارزشمندی از این همکاری حاصل گردیده است. پیدایش
شرکتهای موفق و بزرگ قطعه ساز در طی دهة گذشته، توسعه سیستمهای مدیریت در کشور و
استفاده ازتکنیکهای مهندسی کیفیت و به طور کل توسعة علم کیفیت ، ایجاد اشتغال در
اقصی نقاط کشور ، تقویت بنیه مهندسی کشور و به کارگیری هزاران مهندس جوان ، ایجاد
گردش نقدینگی مناسب و جلب اعتماد خودروسازان خارجی در جهت سرمایه گذاری در کشور از
دستاوردهای ایجاد وتقویت چنین زنجیره تامینی است . متاسفانه استفاده از این
تجربیات موفق و همچنین تجربیات موفق کشورهای توسعه یافته علی رغم ظرفیت مناسب
صنایع و خدمات کشور در زمینه های دیگر مورد توجه قرار نگرفته است. توجه به نوع
محصولات یا خدمات بخشهای مختلف دولتی و خصوصی کشور ضرورت توسعه زنجیره های تامین
را به امری اجتناب ناپذیر تبدیل نموده است.
اگرچه شرکتهای دولتی ما همچون
مخابرات ، نفت، وگاز و پتروشیمی و یا سازمانهایی همچون شهرداریها و یا موسساتی
همچون بانکها و بیمارستانها روند خصوصی سازی و استفاده از پیمانکاران را در
چند ساله اخیر گسترش داده اند اما به واقع تنها به سپردن کار به ایشان آن هم عموما
از طریق مناقصه بسنده گردیده و روابط معقول زنجیره تامین که موجب جلوگیری از اتلاف
منابع و بهینه کردن منافع متقابل میگردد، مورد توجه قرار نمیگیرند.
در این ارتباط کافی است به حجم
فعالیتهایی که توسط پیمانکاران وزارت نفت یا شهرداریهای کشور یا شرکت مخابرات
انجام میگیرد توجه شده تا ضرورت ایجاد و توسعه خانواده زنجیره های تامین مشخص گردد. زمانی میتوان از هر یک از سازمانهای
فوق توقع کیفیت در محصول و خدمات ، کاهش اتلاف و دوباره کاری، کاهش هزینه و در
نتیجه افزایش اثربخشی و کارایی را داشت که زنجیره تامین ایشان نیز توسعه یافته و
در جهت موارد فوق از طریق به کارگیری علوم مدیریت روز دنیا گام بردارند.
امید آنکه مدیران کشور با توجه به
اهمیت موضوع برون سپاری ، دیدگاه نوین توسعه زنجیره تامین را
جایگزین نگرش سنتی ارتباطات کارفرما و پیمانکار نموده و با ایجاد و توسعه زنجیره تامین گامی اساسی به منظور
توسعه ملی بردارند.
منابع مورد
استفاده:
.1.Thomas| J. "Why Your Supply Chain
Doesnt Work|" Logistics Management and Distribution Report| (38:6)| 1999|
pp. 42-44. Vickery| S.| R.
2.Gulisano| V.
"Coordinating Global Distribution: A CustomerIntimate Approach|"
www.hakanson| ascet.com| March 1| 2000. Harwick| T. "Optimal
Decision-Making for the Supply Chain|" APICS - The Performance Advantage|
(7:1)| 1997| pp. 42-44. Hewitt| E "Information
3. Gulisano| V.
"Coordinating Global Distribution: A CustomerIntimate Approach|"
www.hakanson| ascet.com| March 1| 2000. Harwick| T. "Optimal
Decision-Making for the Supply Chain|" APICS - The Performance Advantage|
(7:1)| 1997| pp. 42-44. Hewitt| E "Information
4. Dean
Elmuti| The perceived
impact of supply chain management on organizational effectiveness|
Journal of Supply Chain Management| Summer
2002. Vol. 38| Iss. 3; pg. 49
5.:کلیه آمارها و جداول مربوط به آن از این مرجع برداشت شده است.
Dean Elmuti| The perceived
impact of supply chain management on organizational effectiveness|
Journal of Supply Chain Management| Summer
2002. Vol. 38| Iss. 3; pg. 49
6. Beamon| B.M. "Measuring
Supply Chain Performance|" International Journal of Operations &
Production Management| (19:3)| 1999| pp. 275-292.
7. Mentzer| J.T.| J.H. Foggin|
and S.L. Golicic. "Collaboration|" Supply Chain Management Review|
(4:4)| September 2000| pp. 52-60.
8.Carr| A.S. and J.N. Person.
"Strategically Managed Buyer-Seller Relationships and Performance
Outcomes|" Journal of Operations Management| (17:5)| 1999| pp. 497-519.