سیستم نگهداری و تعمیرات بهبود

02188272631   09381006098  
تعداد بازدید : 191
8/28/2023
hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdff0a3405000000c91e000001000300

نام پهنة آبی شمال ایران در بستر تاریخ

دکتر زهرا احمدی پور، نعمت االله محرمی، محمدصادق لطفی

مدیرکل و کارشناسان دفتر تقسیمات کشوری

نام پهنه آبی شمال ایران در بستر تاریخ

بیان مساله

 پهـنه آبـی شـمال ایران در طول تاریخ ماوی و ملجا بسیار ی از اقوام بوده است که برخی بقاء یافته و برخی دیگر از صحنه روزگار محو شده اند . هریک از این اقوام ، بنا به موقعیت زمانی و مکانی خویش، وابسـتگی اقتصـادی، سیاسـی و فرهنگـی بـا این دریا یافته و باتوجه به پایگاه سیاسی و قدرت اثرگذاری خـود، نـام مخصوصـی را بر آن نهاده اند که در طول تاریخ و بنابرمیزان پایداری قدرت آن قوم، این نام نیز دوام و قوام یافته است.

بـنا بـه گفـته هـای مشـهور ، این پهنه آبی راهبردی، دارای بیش از 40 نام بوده است که وجه تمایز و هویـت بیـن ایـن دریـا و دریاهـای اطـراف و مایـه افـتخار قـوم برتـر و اثرگذار ساکن بر کرانه های آن محسوب می گردد.

 در روزگـار فعلی و با استقلال کشورهای آسیای مرکزی از سلطه امپراطوری شوروی، بار دیگر این دریـای مهـم مـورد توجـه کشورهای ذینفع و به خصوص همسایه ها قرار گرفته و منشاء مناقشه های بسـیار سیاسـی و فرهنگـی گـردیده ، به طوری که برا ی جلب منافع راهبردی آن، هویت زدایی از این دریا، وجه همت بسیاری افراد و کشورها شده است.

 بـا توجـه بـه مذاکـرات پیش آمده در نشست سران کشورهای همسایه دریای خزر و مصوبه شورای عالـی امنیت ملی در مورد نام آن ، لازم است نام این پهنه آبی مورد دقت نظر قرار گیر د تا ضمن حفظ هویـت ملـی و تحکـیم حاکمیـت ایرانی بر آن، از مناقشه ها و مشاجرات فرهنگی - سیاسی جلوگیری به عمل آید.

روش تحقیق:

 مقاله حاضر دربرگیرنده تحقیقی است که درباره نام های مختلف این دریای مهم در طول تاریخ صـورت گرفـته اسـت . روش تحقـیق آن تاریخی ، ازن وع ((علی پس از وقوع)) است و اساس کار در این پـژوهش، اسـتفاده از مـنابع کـتابخانهای، کتابها، سندها و قراردادهای بین المللی و در پایان ارایه پیشنهاد می باشد.

واژگان کلیدی:

 دریای خزر، دریای مازندران، دریای کاسپین

1 -ویژگیهای جغرافیایی

موقع جغرافیایی

 دریـای خـزر در مـرز دو قاره اروپا و آسیا و شمال مرکزی ایران در طول 46درجه و 43 دقیقه تا 54 درجـه و 51دقـیقه شـرقی بین سرزمین پنج کشور روسیه، قزاقستان، ترکمنستان، آذربایجان و ایران واقع شده و از جنوب با ایران مجاور است.

 دریـای خـزر بـه علت محاط بودن در خشکی و ع دم ارتباط با دریای آزاد، در واقع دریاچه ای است کـه بـه جهـت وسـعت بسـیار آن، از بزرگتریـن دریاچـههای قارهای و بزرگترین دریاچه جهان به شمار میرود.

قسـمت ایرانـی دریـای خـزر در جـنوب خطـی قـرار دارد کـه از دهانه رود آستارا در غرب تا خلیج حسینقلی در شرق امتداد می ی ابد. از 6380 کیلومترطول کرانههای آن ، حدود 992 کیلومتر از آستارا تا رود اترک متعلق به ایران است.

ابعاد دریای خزر

 ابعـاد دریـای خـزر (وسـعت و ژرفـا ) بـه علت نوسان سطح آب دریا ،که علت این نوسانها، تغییرات اقلیمـی اسـت در طول زمان ثابت نبوده است . به هرحال طول خط ساحلی(با جزایر) که در سال 1930م. (1309هــ.ش)،7578 کیلومـتر بـود در سال 1951م،(1330هـ .ش) به 7هزار کیلومتر کاهش یافت و طول خطـوط کـرانههای آن (بدون جزایر)، حدود6380کیلومتر بوده است. گودی متوسط این دریا 180متر و

حجم آب آن، در حدود 77هزار کیلومتر مکعب است.

 طول این دریا از شمال به جنوب حدود 1260 کیلومتر و عرض آن در پهنترین قسمت ها در شمال، 554کیلومـتر و باریکتریـن ناحـیه آن بیـن شـبه جزیـره آبشـوران و دماغـه کوالـی 202کیلومتر و عرض متوسط آن در حدود300کیلومتر است.

 بـه علـت نوسـان آب دریـا، مسـاحت آن دسـتخوش تغییر بوده بهطوری که در سال 1930م. حدود 1 423300کیلومتر و در سال 1951م. 394300کیلومتر اندازهگیری شده است .

 مساحت حوضه آبریز آن 6/3 میلیون کیلومتر است که از این مقدار، 256هزار کیلومترمربع در خاک ایـران و مابقـی در چهـار کشـور همسـایه است . مهمترین رودهای آن عبارتند از : ارس، سفیدرود،ولگا، کوما،ترک،سولک،سمور و کورا.

خلیجها  مهمترین خلیجهای دریای خزر عبارتند از:

کمسـومولتس، قرهبغازگل، کراسنووودسک، حسینقلی،بالخان، قزل آقاج،آقراخان . از این خلیجها تنها خلیج حسینقلی، در قلمرو کشور ایران قرار دارند.

بنادر

 دریای خزر بزرگترین دریاچه یا دریای محدود روی زمین است که ایران فقط در بخش کوچکی از جنوب آن قادر به کشتیرانی، ماهیگیری و بهطورکلی بهرهبرداری بندری است . عمدهترین بنادر این دریا عبارتند از:

بندرانزلی، بندر نوشهر، بندر ترکمن در ایران، بندر کراسنووودسک در ترکمنستا ن، باکو در آذربایجان و هشترخان در روسیه.

2 -جغرافیای تاریخی دریای خزر

 کـرانه جنوبـی دریـای خـزر از لحـاظ جغرافیایـی، دنباله منطقه اورازیاتیک (اروپایی-آسیایی)شمالی است که به تازهکمن موسوم است.

 کـرانههـای ایـن دریاچـه کـه در ایران استانهای گرگان، مازندران و گیلان را دربرمیگیرد، به علت موقعیـت خـاص جغرافیایـی خـود، زمسـتان هـای ملایـم و بارانهای فراوان و وجود غارها و پناهگاهها، منطقهای است که انسان نئاندرتال در آن یافت شده است . باوجود گذشت هزاران سال از دوره نوسنگی هـنوز در بخـشهـای کرانه دریای خزر بهویژه در گیلا ن، بازمانده یک تمدن نوسنگی یافته میشود . در این تمدن نوسنگی، جنگل و چوب اهمیت بسیار داشته است و مردم در قطعات کوچک زمین که با تبر وکلـنگ سـنگی و کمـک آتش که از جنگل پدید میآورند به کشاورزی میپرداختند . آثار این روش .

2 زندگی و کشاورزی هنوز در مازندران دیده میشود

 هـزاران سـال قبل از ورود آریاها به فلات ایران، گروههای متعددی از مردمان بومی در این سرزمین مـیزیسـتند کـه زندگـی و تـاریخ آنها برای ما به درستی روشن نیست . نخستین آگاهی ما از بومیان این سـرزمین از نوشـتههـای بازمـانده عـدهای از جغرافیدانان و مورخان یونا نی و اروپایی است که به وصف کوتاهـی از سـرزمین کرانه دریای خزر و نام گروهها و اقوامی که در آن بسرمیبردند، پرداختهاند . مثلا اسـترابن میگوید: تپوران میان هیرکانیان و آریائیها زندگی میکنند و دورتادور دریا پس از هیرکانیان، آماردهـا، آماریاها،کارولیها، آلبانها ، کسپیها و تییها و شاید قومهای دیگر ودر پایان، سکهها ساکن هستند.

 اینک در این مجال به برخی از این اقوام اشاره میشود:

1 -مردها(آماردها AMARDES)

 بــه گفــته مورخــان و دانشــمندان دورههــای پــیش از مــیلاد، ســرزمین مــردها از شــرق بــه مــرز ورگانـا(گـرگان)و بخشی به پارت(خراسان امروز) و از شمال به کاسپین و از غرب به لنکران، از جنوب شـرقی به کومسین کومس (شهرهای سمنان و دامغان و بسطام ) و از جنوب به رکا یا رکه(ری) و جنوب غربـی بـه شـهر کسـپین (قزوین)و سرزمین مدی محدود بود . مردها مردمی کوچگر و چادرنشین بودند .

ایـن مـردم در اثـر نـبرد مداوم با درندگان و حیوانات وحشی روحیه خشن و تند و سرکش داشتند و رام کردنشان بسیار سخت و دشوار بود و کیش و آیین ویژهای داشتند.

2 -کادوسیها

 کادوسـیهـا نیز از بومیان ایران قبل از ورود آریاییها و خرده گروهی از گروه بزرگ آماردها بودند کـه تـاریخ آ نـان را بـه نـام گلوی،گـلای، کادوزی و کاتوزی هم نام میبرد .سرزمین کادوسیها از مرز لاهیجان امروزی تا آن دست لنکران ادامه داشت و رود بزرگ سفیدرود (قزل اوزن ترکی و آماردیوس لاتینی) در دوره های پیش از میلاد که به نام گروه آماردها خوانده میشود از میان سرزمین آنان جریان داشـت. در تـاریخ ایران باستان پیر نیا هم اشاره کرده است که بعضی از محققان، کادوسیان را از بومیان سرزمین ایران میدانند که پیش از هجوم قبایل آریا در آن خطه سکونت داشته اند.

 در کـتاب حـدود العـالم (372هجـری) مذکور است که کادوسیان مردمی نیرومند و سرکش بود ند و گـاه و بـیگاه بـه سرزمینهای همسایه خویش دستاندازی میکردند تا آنجاکه شاپور اول ساسانی شهر قزوین را برای مقابله با تجاوز و حمله ایشان بنا نهاد.

 قـوم کادوسی پدر اقوام گلان بودند که خود از اسلاف گیلانیان کنونی به شمار میروند . قوم گلان خـود بـه دوقسـمت ت قسـیم میشدند که عبارتند از گلانیهای بزرگ که در باختر این سرزمین سکونت اختـیار کـردند و بـنا بـه عقـیده نژادشناسـان، سـاکنان کنونـی طوالـش از بازماندگـان این گروه به شمار مـیرونـد. دومین تیره از این قوم، گلانیهای کوچک هستند که پایه نژاد گیلانیهای امروزی را استوار کردند. نام گله مرد از نام این دسته مشتق شده است.

(AMORES )آمورها

 پارهای از ایرانشناسان را عقیده بر این است که این دسته از مرز لاهیجان کنونی روبه شرق تا پیرامون شهرسـتان بـابل امـروزی جای داشتهاند . همین دانشمندان معتقدند که شهر آمل پایتخت باستانی آموره ا بـوده کـه رفـته رفته به آملد و آمل تطور یافته است . برخی دیگر از دانشمندان عقیده دارند که جای این دسته از لاهیجان تا مرز گرگان بوده که بخش جنوبی آن، کوهستانهای جنگلی است.

 واژه آمـرد، آمـرت در زبـان کهنسـال ارمنی، مری، آیمری، جوانمرد، گلهمرد که امروزه در س راسر مازندران و گیلان معمول است از نام باستانی این گروه مشتق شده است.

4-طبری ها یا تبریها(تپوران=تاپوران)

 گروهـی دیگـر از بومـیان کرانه دریای خزر تبریها هستند که سرزمین آنها به درستی دانسته نیست .

برخـی معـتقدند کـه مسـکن این عده از مردم از شهرستان بابل ا مروزی تا مرز گرگان ادامه داشته است .

گمـان نـزدیک بـه حقیقت این است که تپورها پس از سرزمین مردها تا حدود گرگان سکونت داشتند .

برخـی تـپور(تـاپور) را از واژه ترکـی جغتایـی و مـردمش را تـرک نـژاد دانسـتهانـد . تـنام تپور در عصر

ساسـانیان یعنـی در دوره پـیدایش زبـان پهلـوی بـه تـبر کـه این گروه همیشه برای هیزم شکنی و نبرد با جانوران وحشی همراه خود داشتند، واقعیت ندارد.

5 -قوم کاسپی(CASPIES)

 بـه گفته استرابن قوم کاسپی در کرانه جنوب غربی این دریا میزیستند که این دریا به نام آنان دریایکاسـپی خوانـده شـده اسـت .ناحـیه بـیلقان و محل تلاقی ر ود ارس با کر، کاسپیانا نامیده میشد . بارتولدمعـتقد اسـت کاسـپی جمع کاس و پی علامت جمع است و کاسپیان همان کاسیان هستند که در جنوب مقر کوتیان و لولوبیان تقریبا تا سرزمین کنونی لرستان میزیستهاند.

6 -هیرکانیان(گرگساران)

 از جملـه گـروههایـی کـه در کـرانههـای ایـ ن دریـا سکونت داشتندهیرکانیان بودند . این گروه که به گرگسـاران معروفـند، مجـاور گروه سکاها (سکساران داستانها)در شمال شرقی آن مسکن داشتند . بعدها این قوم را هیرکانیان لقب دادند

7-خزرها

. این 5 خزر به معنی تنگی چشم و به مردمی میگفتند که در کرانههای دریای شمالی ایر ان می زیستند قـوم مردمـی ترک نژاد بودند که در بیابانهای آسیای مرکزی به حوزه پایین رود ولگا یعنی شمال قفقاز و کرانههای غربی دریای خزر کوچ کرده بودند . پیشه ایشان گلهداری و کشاورزی و بازرگانی و گاهی چپاول سرزمینهای همسایه بود.

6 پایتخت خزرها در جای کنونی شهر حاجیطرخان بوده، سرزمینشان راایرانیان خزران نام دادهاند.

8-دیوان

 برخـی مورخان از سکونت و زندگی قومی جنگجو پیش از آمدن آریاییها در کرانههای دریای خزر یـاد مـیکنند . کاوشهای باستانشناسی استخوان ها و آثار بازمانده آنها را حدود 1500تا4400سال پیش از مـیلاد یعنـی کـم و بـیش هم زمان با دوره نوسنگی و آغاز دوره فلزها نشان میدهد . از این گروه جز   خاطرهها و افسانهها، باقی نمانده است.

4 -نام دریای شمال ایران در متون کهن جغرافیایی

 پهـنه آبـی شـمال ایـران در زمـانهـای گونـاگون و بـنا به شرایط سیاسی حا کم بر کرانههای آن، به نـامهای مختلف موسوم شده است . صاحب ((التدوین فی جبال الشروین)) مینویسد که دریای مازندران در زمـان کیخسـرو (پانصدسـال قـبل از مـیلاد مسـیح ) را دریای هیرکانی میگفتند و هیرگان از ویرگان تحـریف شـده اسـت و ویـرگانا بـه معنـی گـرگ اسـت . وجـه تسمیه آن این است که در اوایل سلطنت ســلاطین کــیان، چــون اهالــی هیرگانــی تــابع ســلطنت کــیان بودنــد از ســلاطین مــازندران تمکیــن نمـیکـردند.بنابرایـن اهالـی مازندران از روی استخفاف آنها را گرگان گفته و شهر و ولایت گرگان به همیـن مناسبت نام یافته و بعد اعراب آنرا معرب کرده جرجان گفتها ند. پس دریایی که اهالی این ناحیه در کـنار آن زندگی میکردند، مشهور به دریای گرگان شد وی در ادامه میافزاید: قبل از اسکندر به

واســطه ســکونت((ســک)) یــا ((ســکزی)) در ایــن نواحــی یونانــیهــا ((ســاکازنه)) نامــیدند و ایــن دریــا ((ساکازنه))گفتند و رفته رفته(( کاسپین)) شد و رومیها در سلطنت اکوست (سی و یک سال قبل از میلاد ) و در سلطنت طراژان(صدوشانزده سال قبل از میلاد) دریای مزبور را ((کاسپین)) میگفتند

 

هرسفلد باستان شناس آلمانی معتقد است : قبل از آمدن آریاییها به ایران، مردمان بومی ایران موسوم بودنـد بـه ((کـاسسو)) و این اسم در جمع ((کاسب یا کسب)) میشد. این است که برخی از محققین اسم قزویـن را کاسـپین و بحـر خـزر را کـه اروپایـیهـا ((کاسـپین)) مـینامـند، مشـتق از اسـم مردمان مذکور میدانند.

 ابن حوقل جهانگرد مسلمان که درسال 331هـ (941م) به عزم گردش در اقصی نقاط جهان حرکت کرده بود، این پهنه آبی بزرگ را دو نام داده است. وی در شرح جزیره آبسکون مینویسد:

 ... گرگان را بندرگاهی به نام آبسکون در کنار دریای طبرستان است که از آنجا به کشتی نشسته و به خزر و بابالابواب و دیلم و جز آن میروند

همو در جای دیگر به شرح و توصیف دریای مذکور پرداخته آنرا دریای خزر مینامد

.

 مقدسی جهانگرد مسلمان قرن چهارم در ذکر سرزمین دیلم مینویسد : من ان سرزمین را به پنج خوره بخش کردم. نخستین آنها از سمت خراسان، قومس سپس گرگان، طبرستان، دیلمان سپس خزر است  و  دریاچه درمیان این خورههاست

.

 بـه طورکلـی در مـنابع مختلف به اسمهای گوناگونی اشاره شده است که شمار آنها افزون بر 40 نام میباشد. نامهای گردآوری شده تاکنون در منابع تاریخی عبارتند از:

1-دریـای مازندران 2-دریای کاسپیان3 -دریای هیرکانیه 4-دریای گرگان 5-دریای حاجیطرخان 6 - دریـای بابالابواب 7-دریای دربند 8-دریاچه 9-دریای مغان 10-دریای گیلان(بحر الجیل) 11 -دریـای شـیروان12-دریای دیلم 13 -دریای طبرستان 14 -دریای آبسکون(آسکون و آشکون) 15- دریـای جـرجان 16-دریـای دهسـتان 17 -دریـای خراسان(الدوارهالخراسانیه) 18-اکفورده 19- کمـروت(کمـرود) 20-دریـای بـاکو 21-دریـای طیلستان(طالشان) 22-ارقیا(ایرکانیا،هیرکانیه) 23- ورکـان یـا ورگـا 24-بحرجـرجان و بحرخـزر 25 -بحرالاعاجم26-بحیره طبرستان و بحر طبرستان 27- دریـای خوالیـن 28-دریای ویرگان یا ویرگانا(به معنی گرگ) 29-ساکازنه 30-دریای قزوین 31- سـیهایـی (درزبـان چینـی بـه معنـی دریای غربی ) 32-خوالینسکویه موره(درزبان اسلاوی به اعتبار قوم خوالـیس که بین دهانههای ولگا مسکن داشتند ) 33-دریای استرخان 34-دریای استرآباد 35 -تنگـیز36-دنـیز 37-آق دنـیز 38-کردبیل 39-زرایاه وروکشه 40 -دریای اسکوتها 41-دریای خزران 42-دریای جئورچیا 43 -

 ایـن دامـنه وسـیع از نام شاید در هیچ عارضه جغرافیایی پیشینه نداشته باشد . دقت بیشتر نشان میدهد کـه بـرای استفاده کنندگان از این نامها، دریای مزبوربسیار ناشناخته بوده است و وسعت بسیار آن شاید یکـی از دلایـل ایـن گستردگی نامگذاری با شد.وسعت بسیار دریای مذکور چنان بوده که در یک برهه خـاص زمانـی و حتـی از دیـد یـک نفـر (جهانگـرد) هرقسـمت آن نـام خـاص داده شـده است .خواجه نصیرطوسـی در شـرح و توصـیف دریـای مـزبور درهرقسـمت که فرود آمده، نام آن دریا را از ساکنین اطـراف گرفـته اسـت.در ایـن شـرح و توصـیف ، وی از چهارنـام دریـای خـزر، دریـای روم، دریـای آذربایگان و دریای طبرستان نام برده و هر قسمت آن را آنگونه که دیده معرفی نموده است.

 حافظ ابرو نیز در شرح و توصیف این دریا میگوید:

بحـیره آبسـکون و بحـر خـزر و بحرگـرگان و بحـر دربـند و بحـر گـیلان همه یکی است و صورت آن . 15 علیحده کشیده خواهدشد و ...

 4-1-خزر نامی پرکاربرد و پایا

 پرکاربردترین نامی که برای این پهنه آبی استفاده شده، نام ((دریای خزر)) است. این نام برگرفته از نام قوم خزر است که در قبل با آن آشنا شدیم.

 ابن حوقل دریای مزبور را به خوبی معرفی کرده ، مینویسد؛ دریای خزر محدود است از شرق به قسـمتی از دیلم و طبرستان و گرگان و بخشی از بیابان واقع میان گرگان و خوارزم و از مغرب به اران و حدود سریر و بلاد خزر و بخشی از بیابان غزان و از شمال به بیابان غزان در ناحیه سیاه کویه و از جنوب به گیلان(جیل)و دیلم و سرزمینهایی که نزدیک آن است. دریای خزر به هیچ یک از دریاهای روی زمیـن چسـبیده نیسـت جز اینکه رودخانه روس معروف به اتل بدان میریزد و ... و این دریا میان اران و گـیلان (جیل) و طبرستان و گرگان واقع است. این جهانگرد مسلمان که با توصیف خود نشان میدهد دریای مذکور را به خوبی شناخته، برای تکمیل نوشتههای خود نقشه ای را نیز ارایه میدهد.

 همانگونـه کـه در قـبل آمـد حـافظ ابرو نیز در شرح این دریا از نام خزر نیز استفاده میکند ولی در کنار این نام، چند نام دیگر را نیز ذکر میکند.

 ابـن فقـیه درضـمن توصـیف و شرح ری به خلیج خزر اشاره می کند و میگوید : بازرگانان کالاهای خـود را بـه سـوی صـقالبه بـرند یـا از دریـای صـقالبه بـه رودی کـه آنرا رود صقالبه گویند شوند تا به البته همو در جای دیگر از نام دریای خراسان نیز استفاده میکند  خلیج خزر رسند ....

صـاحب تقویـمالـبلدان در معرفـی نهـر کـر مـینوی سد؛... نهرکر فاصله است میان آذربایجان و اران و ابـتدای ایـن نهـر در کـوه بـابالابواب در محلی است که طول آن 66 و عرضش44 درجه است از بلاد اران عـبور نموده و به دریای خزر میریزد... . بدوا کرک اصلان پادشاه گرجستان بوده و این پادشاه  تمام ولایات میان بحر خزر و بحر سیاه را در تصرف داشته.

 پـس از روی کـار آمدن سلسله صفوی و شروع ارتباطات بین المللی در عرصه جهان نو، جهانگردان بسـیاری بـه ایـران قـدم گذاشـتند . در بسـیاری از این سفرها و بل قریب به اتفاق آنها، نام این دریا همان دریـای خزر ذکر شده است . نقطه عطف درنامگذاری این دریا د ر دوره معاصر قراردادهای منعقده میان ایـران و روس است . نخستین عهدنامهای که در دوره قاجارها میان ایران و روسیه تزاری -همسایه شمالی

ایـران- تنظـیم و امضاشـد، عهدنامـه گلسـتان بـود کـه پس از 9سال جنگ روسیه علیه ایران برای تثبیت حاکمیـت بـر شـهرهای قفقـاز در فراسـوی ارس و ش کست نظامیان ایران در روستای گلستان در اطراف قـرهبـاغ در سـال 1288هـ (12 اکتبر1813(از سوی نیکلای ردیشچوف نماینده امپراتور روسیه و میرزا - ابوالحسن خان شیرازی نماینده فتحعلیشاه پادشاه ایران امضاء و مبادله شد.

 در فصـل پـنجم ایـن عهدنامـه (گلسـتان)، آنجاکـه بـه آزا دی کشـتیرانی و آمدوشد به نقاط بندری و سـاحلی دوکشـور اشـاره میشود، از دریای خزر نام برده میشود و منع آزادی داشتن کشتی جنگی در دریای خزر مورد تاکید قرار میگیرد.

4-2)) -دریای مازندران )) نامی جدید

 نـام ((دریـای مـازندران)) آخریـن نامی است که براین دریا نها ده شد. مازندران نام استان شمالی ایران اسـت کـه سـابقه سـکونت در آن بـه پیش از ورود آریاها برمیگردد و اقوام معرفی شده در بالا از جمله آمـردها، کادوسیها، تپوران، کاسیها،دیوان و .... در قلمرو فعلی آن سکونت و حکومت داشتهاند . نام مازندران خود دارای پنج وجه تسمیه زیر است:

1 -مـازندران در اصـل مـوز انـدرون بـوده اسـت و مـوز نـام کوهی بوده که از حد گیلان تا لار و قصران و جاجرم امتداد داشته است.

2 -نام مازندران از دیوان مازنی یا دیوان مزن که در حقیقت بومیان اصلی مازندران قبل از آریاییها بودند ، گرفته شده است.

3 -مازندران از کلمه مازندر به معنی در و دروازه گرفته شده است و مازندر موضع مخصوصی از دیگر بخشهای ناحیه تپورستان بود

4 -مـازندر در اصـل مـزن تـر بـود کـه بعدها مازندران شد و آن به معنی سوی و جانب مازن است مانند شوشتر(شوش+تر)به معنی به سوی شوش .

5 -مـاز نـام دیـواری بود منسوب به مازیاربن قارن که وقتی مازیار با خلفای عباسی درحال جنگ بود به دستور اوساخته شد و این منطقه را مازاندرون میگفتند.

 نـام مـازندران خـود از قرن هفتم هجری متداول شده است و، به جای نام طبرستان بهکار میرود . در قـرن هفـتم هجـری مقارن حمله مغول، ظاهرا نام طبرستان متروک و نام ماز ندران جانشین آن شد که از همان زمان نام مرسوم ایالت شمالی ایران گردید . به نظر میرسد اطلاق نام مازندران به دریای مذکور به دنـبال کوشـشهایـی باشـد کـه از طرف متفکران با اندیشه ملیگرایی برای حفظ و یا ایجاد هویت ملی صـورت گرفـته اسـت . ایـن موضوع در سالهای پس از دهه 1340شمسی در کتابها و مقالههای علمی به خوبی منعکس است.

نتیجه- 3-4

 از نـامهـای ذکـر شـده در بـالا چـند دسـته از اسامی قابل تفکیک هستند .این نامها گاهی برگرفته از اسامی باستانی و برخی از مکانهای جغرافیایی ناشی شدهاند . بهطورکلی میتوان وجه تسمیه نامهای ذکر شده در بالا را به شرح زیر عنوان کرد:

4-3-1-هیرکانـیه، ایرکانـیا، ارقـیا، ورکـان، ورگـا، هورکانـیوم HURKANIUM ،ویرگا و ویرگانیا، گرگان و جرجان  این نام در اوستا وهرکانه آمده و استرابن آن را هیرکانیا و موسی خورنی آن را ورکان مینویسد؛ در فرهـنگ بریتانـیا آمـده اسـ ت کـه ایـن دریا همچنین به عنوان دریای هیرکانی شناخته شده که نام آن از هیرکانـیوم قـاره قدیمـی گرفـته شـده اسـت . این نام در طول زمان و در زبانها و گویشهای گوناگون تطور یافته است.

KASPIYSKOYE MORE ،CASPIUM MAREماره کاسپیوم، کاسپی، کاسپیوم، کاسپین-2-3-4

 ایـن نـام بـه نام قوم باستانی کاسی برمیگردد که در جنوب دریای مذکور زندگی میکردند (کاس نـام قـوم و پـی علامت جمع ). در اکثر قریب به اتفاق منابع خارجی نام این دریا کاسپین ذکر شده است.

حتی در زبان روسی به آن کاسپیسکویه موره نام دادهاند.

4-3-3-خوزر،خزر،خزر(به کسر خ و نیز ر)، خزران

 وجـه تسمیه این نام به قوم خزر برمیگردد . قوم خزر طایفهای ترکنژاد بودند که در شمال قفقاز در کـرانههـای دریـای مـزبور مسـکن داشـتند . ایـن قـوم از زمـانهای قدیم از صحراهای آسیای مرکزی به ولگـای سـفلی کـوچ کـرده و زندگانی میکردند . قوم خزر پس از سلسله جنگهایی با مسلمانان (ایران پـس از اسـلام ) دربقـیه مـدت قـرن دوم هجـری مدام در ارمنستان و سایر نقاط متصرفی خلفای اموی و عباسی مشغول تاخت وتاز و بیدادگری بودند تا تشکیل سلطنت روس (248هـ .ق)عظمت این قوم رو به زوال نهـاد و عاقبـت در اواخـر قـرن دهـم و یـازدهم مـیلادی بـه دسـت شـاهزادگان روسـی مـنقرض . محل سابق اسکان این قوم در شمال شرق دریای خزر و در محل فعلی شهر هشترخان بوده 25 گـردیدند است.

 صـاحب تقویـمالـبلدان در معرفـی نهـر کـر مینویسد؛ ... نهرکر فاصله است میان آذربایجان و اران و ابـتدای ایـن نهـر در کـوه بـابالابواب در محلی است که طو ل آن 66 و عرضش44 درجه است از بلاد اران عـبور نموده و به دریای خزر میریزد... . بدوا کرک اصلان پادشاه گرجستان بوده و این پادشاه 26 تمام ولایات میان بحر خزر و بحر سیاه را در تصرف داشته .

4-3-4-دریای حاجیطرخان، دریای بابالابواب، دریای دربند

 ایـن نـامهـا از محـل سکونت قوم خزر یعنی شهر حاجیطرخان یا بابالابواب و دربند گرفته شده و این نام منسوب به اسم مکان آنها است.

4-3-5 -دریـای شـیروان، دریـای مغـان، دریـای طبرسـتان، دریـای دیلـم، دریـای

آبسـکون(آسکون و آشکون)، دریای دهستان،دریای خراسان، دریای مازندران، دریای

قزوین، دریای باکو، دریای استرخان، دریای استرآباد،ALBANUM MARE  ایـن نـامهـا از نـام شـهرها و یانواحـی مسکونی کرانههای این دریا گرفته شده است و بنابر نقشی که هرکدام از این نقاط در طول زمان داشتهاند، این دریا نام آنها را به عاریت گرفته است.

4-3-6-خوالینسـکویه مـوره(درزبان اسلاوی)، دریای اسکوتهایاMARE SKUTIKUM ،دریای طیلستان(طالشان)

 ایـن نامها از نام اقوام ساکن بر کرانههای دریا گرفته شده و نامهای آها بیشتر از طرف اقوام خارج از منطقه به آن داده شده است. نوع رابطه اقوام بیگانه با اقوام ساکن در این نامگذاریها دخیل بوده است.

4-3-7 -سی هاییHAI SI به معنی دریای غربی

 ایـن نـام را کـه چینـیان بـر ایـن دریـا گذاشـتند بـه سوی جغرافیایی قرارگرفتن دریا نسبت به استفاده کنندگان(چینیها) برمیگردد و کمتر مورد استفاده عام یافته است.

4-3-8 -دنیز، آقدنیز، تنگیز

 ایـن نـام هـا ترکـی و اسم عام برای دریا است . این نامها به موضوع خاصی اشاره ندارد و به صورت عام بر دریای مذکور نهاده شده است.

کمروت، کمرود-9-3-4

 ایـن نـام بـه صـفت خاصی از کرانههای دریای مزبور اشاره دارد . ظاهرا وجه تسمیه این نام این است کـه از سـوی شـرق آن، رودخانـه بزرگ و چشمگی ری وارد دریا نمیشود و این نام مورد استفاده اهالی شرق آن بوده است که البته نتوانسته جای یابد.

6-عوامل اثرگذار بر نام دریای شمالی ایران

 در طول تاریخ سکونت اقوام گوناگون بر کرانههای این دریا، آنرا به عاملی ژئوپلیتیک در مبادلات قومـی و مـنطقهای کـرده است و حاکمیت بر آن منشاء قدرت منطقهای و لاجرم سیاسی - فرهنگی بوده اسـت.در بسـیاری از مـوارد اعمـال قـدرت سیاسـی و فرهنگـی، نـام دریـای مذکـور را رقـم زده است .

بهطورکلی مهمترین عوامل اثرگذار بر نام این دریا را میتوان به شرح زیر ذکر کرد:

 الـف- زمان و تاریخ:آنچنان که در قبل آمد، درهر برهه از زمان یک قوم یا یک مکان از نظر نقـش سیاسـی- نظامـی و یـا تجـاری - اقتصادی برجستگی یافته است . این برجستگی در نقش و تاثیر بر منطقه، منشاء نام برای دریای مذکور شده است.

ب- گسـتردگی جغرافیایـی دریا: بزرگـی و گستردگی دریا به حد ی بوده که مردم ساکن کـرانههـای آن کمـتر بـه یکدیگـر همگرایـی یافتهاند . به علاوه این گستردگی، فضای حیاتی لازم برای سـکونت اقـوام بسیاری را فراهم نموده است . به همین دلیل، گاهی باعث ناشناخته ماندن کرانهها و اقوام سـاکن در سـوهای مخـتلف آن شـده اسـت و این ناشناخته ماندن ، باعث آن بوده که هر جهانگردی در کتاب خود، این دریا را به مردمی موسوم کند که به آنان برخورد داشته است.

 ج-ابهـام تاریخـی: ایـن عـامل را بیشـتر مـیتـوان بـه پایایـی نام خزر در طول تاریخ بیش از هزارسـاله اخـیر نسـبت داد .همانگونه که آمد، قوم خزر نزدیک به چهارقر ن در کرانههای شمال غربی و غـرب دریـای مذکـور مـیزیسـتند و بـا بـرآمدن روسهـا، ایـن قوم منقرض شده و در آن قوم مستحیل شـدهانـد. جـنگاوری ایـن قـوم و قدرت اثرگذاری آن بر اقوام دیگر ، پس از منقرض شدنشان تبدیل به قومـی افسـانهای شـدهانـد . ابهام موجود در ماهیت این قوم، باع ث ماندگاری و پایایی نام خزر بر دریای مـزبور شـده اسـت . مشـابه ایـن ابهـام را مـیتـوان در نـامهایی چون سیستان، کارون،کر، شوش و ... جسـتجو کـرد. پـایداری نـام بیـنالمللی این دریا یعنی کاسپین در منابع غیرایرانی را نیز میتوان به همین عامل نسبت داد.

7-پارادوکس جالب

 مـیزان تاثـیرپذیری فرهـنگهـا از یکدیگر را میتوان در قالب نامهای جغرافیایی جستجو کرد .میزان تاثـیر فرهنگـی یـک ملت بر عناصر جغرافیایی متعلق به ملت دیگر و یا عناصر مشترک جغرافیایی، خود نشـان از قـدرت و نفـوذ و شاخصـهای از شخصـیت جهانـی و بین الملی آن ملت دارد . اما آنچه که قابل بررسی و مداقه است دو نام پرکاربرد این دریا در حال حاضر، در داخل و خارج از ایران است.

 اگـر بـه دایـرهالمعـارف بریتانـیکا رجـوع کنـید خواهـید دیـد که در مقابل نام SEA CASPIAN آمده اسـت:دریـای کاسـپین دریایـی اسـت در مـرز اروپـا و آسـیا ... در زبان روسی به آن کاسپیسکویه موره  KASPIYSKOYE MORE و در فارسی به آن دریای خزر KHEZER DARYAYE میگویند .

 همانگونه که آمد،قوم کاسپی(کاسها) اقوامی ایرانی بودند که قبل از ورود آریاییها به فلات ایران در کـرانههـای جنوبـی آن زندگـی مـیکـردند . قـدرت نفوذ آنان چنان بوده که پس از گذشت بیش از سـه هزارسـال از زمـان زیست آنها، در محافل جهانی نامشان پرآوازه است .نه تنها در سندها و کتابهای بیـنالمللی، که در منابع روسی نیز نام آنها زنده مانده است و روسها به عنوان یکی از قدرتهای ذینفع این دریا، از نام این قوم باستانی استفاده میکنند.

از سوی دیگر،نامی که بیش از هزار سال در محافل ایرانی پایا و استوار بوده نام ((خزر)) بوده که ریشه ایـن نـامگذاری بـه قومی برمیگردد که مدت چهارقرن زیستهاندو خود در قوم روس حل شدهاند و جز نامی، از آنها باقی نمانده است.

 باتوجـه بـه فلسـفه نـامگذاری عارضـههـای جغرافیایـی بـهویـژه در عارضـههـای بیـنالمللـی، مشاهده مـیشـودکه نقـض غرض جالبی هم از جانب روسها و هم از جانب ایرانیان روی داده که جای تامل و اندیشه بسیار است.

چه باید کرد؟

 آنچـنان کـه مـیدانـیم حـق کشـور ایـران برای گذاشتن نام مخصوص براین دریا کاملا شناخته شد ه است. در قراردادهای بینالمللی معاصر همچون گلستان، ترکمنچای، قراردادهای سال 1921 و 1940در نسـخه روسـی ((کاسـپین)) و((کاسپیسـکویه مـوره)) و در نسخههای ایرانی و به خاطر ایران، نام پرکاربرد ((دریـای خـزر)) آمـده اسـت .بـه همیـن دلـیل نـام ایـن دریاچه را نمیتوان مشابه نام خلیج فارس و امثالهم

دانسـت.از ایـن نظـر دسـت حکومـت ایران برای انتخاب نامی مناسب و درخور شان هویت هزاران ساله ایرانی باز است.به همین مناسبت میتوان تعیین نام مناسب برای این دریا را مسالهای ملی قلمداد کرد.

 در تعیین نام مناسب برای این دریای زیبا و راهبردی باید به سه موضوع اساسی توجه نمود:

1 -نام انتخابی ایرانی ، زیبا و مبتنی بر تاریخ و فرهنگ پربار ایران باشد.

2-ملاحظات ملی در نظر گرفته شود، بهطوریکه حق اقوام فعلی ساکن بر کرانههای ایرانی آن محفوظ بماند.

3 -ملاحظات بینالمللی لحاظ شود بهطوریکه منشاء مجادلات منطقهای نشود.

 بـه همیـن دلایـل پیشـنهاد مـیشـود از ایـن پـس در سـندها و کتابهای ملی و بینالمللی به جای نام ((خزر)) از نام ((دریای کاسپی)) استفاده گردد . نام کاسپی دارای سه ویژگی زیر است:

1 -نـام ((کاسـپی)) نامـی برگرفـته از نـام قـوم باسـتانی ((کاس)) است که بر کرانههای جنوبی دریای مذکـور و تامسـافتهـای دورتـر در داخـل فـلات ایـران زندگـی و حکمرانـی مـیکردهاند .این نام درمـنابع گذشته از جمله از زبان استرابن نقل شده است . این نام مشابه نامهایی چون سیستان . ایلام، شـوش و...کـه زنـده کنـنده نام اقوام باستانی ساکن فلات ایران هستند ، میتواند زنده کننده نام این قوم باستانی خوش نام باشد.

2 -درحـال حاضـر پـنج قومیت ترکمن، گرگانی (طبری)، مازندرانی، گیلانی(گیلکی) و طالشی بر کـرانههـای ایـن دریـا زندگـی میکنندکه هرکدام وارث قوم کاسپی محسوب میشوند . اطلاق نام هـریک از این قومها مثل مازندران یا گیلان بر این دریا، اطلاق جزء به کل است و ممکن است در آیـنده مجـادلات بیـن قومـی را سبب شود . به همین مناسبت، همانگونه که این پنج قومیت سرزمین کاسپی را به ارث بردهاند، نام آنها را نیز بر دریای خود به ارث خواهند برد.

3 - نـام ((کاسـپی)) بـا نـام ((کاسـپین)) لاتیـن و ((کاسپیسکویه)) روسی همریشه است .از این نظر ایران مـیتواند ضمن بکارگیری نام ایرانی و ملی، هم از بکارگیری نام غیر ایرانی و غیرملی پرهیز نموده و هـم همگرایـی بیـنالمللـی و مـنطقهای را تقویـت و گسـترش دهـد و به نظر میرسد این نام ملی، حساسیت بین المللی و منطقهای را سبب نخواهد شد.

 بحـث پـیش آمـده در ایـن مقالـه مـیتوانـد به عنوان فتح باب ملی برای هماندیشی در محافل علمی و سیاسـی دربـاره نـام ایـن دریـای مهـم باشد .بجاست تا مراکز دانشگاهی با تولید فکر و اندیشه، پشتیبانی محکم برای محافل سیاسی و ملی باشند.

 

 

سیستم تعمیر و نگهداری سامانه تعمیر و نگهداری سیستم نگهداری و تعمیرات سامانه نگهداری و تعمیرات تعمیر و نگهداری نگهداری و تعمیرات سیستم تعمیرات تجهیزات سامانه تعمیرات تجهیزات سیستم نگهداری تجهیزات سامانه نگهداری تجهیزات سیستم مدیریت تجهیزات سامانه مدیریت تجهیزات سیستم مدیریت درخواست ها مدیریت درخواست های خرابی مدیریت درخواست ها کارتابل درخواست ها مدیریت درخواست های PM مدیریت درخواست های پی ام مدیریت درخواست های EM مدیریت درخواست های EM دوره PM دوره مراقبت و نگهداری دوره تعمیر و نگهداری کنترل پروژه تعمیر و نگهداری چک لیست چک لیست های نظارتی چک لیست های نظارتی تعمیر و نگهداری لیست های نظارتی تعمیر و نگهداری کارتابل مدیر تعمیر و نگهداری کارتابل مدیر نگهداری و تعمیرات کارتابل کارشناس تعمیر و نگهداری کارتابل کارشناس نگهداری و تعمیرات کد اموال کد فنی تجهیزات سیستم net سیستم نت سامانه net سامانه نت گزارش های تعمیر و نگهداری گزارش های نگهداری و تعمیرات سامانه نگهداری و تعمیرات تعمیر نگهداری سیستم pm
All Rights Reserved 2022 © PM.BSFE.ir
Designed & Developed by BSFE.ir