hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdffb1c604000000521b000001000300
مجمع کشورهای صادر کننده[1]
قوت و ضعف، فرصت و تهدید
تهیه و تنظیم: علی
یوسفی*
تولید و مصرف گاز طبیعی به عنوان یکی از منابع پایان پذیر انرژی در سالهای
اخیر و به خصوص به دنبال بحرانهای نفتی روندی شتابان گرفته[2]،
و گاز به عنوان سوختی پاک که آلایندههای کمتری نسبت به سایر منابع انرژی و در رأس
آنها نفت و زغال سنگ دارد، تقاضای فزایندهای را به خود اختصاص داده و خود را به
عنوان مهمترین جانشین منابع سنتی انرژی مطرح کرده است.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان اولین دارندة ذخایر عظیم گاز در جهان[3]،
همچون هر فروشندهای دیگر در هر بازاری، به دنبال کسب و اعمال قدرت و استفاده از
آن در جهت تصاحب حداکثر سود از طریق افزایش بهینة[4]
قیمتهاست.
به منظور بهرهگیری مطلوب از این ثروت ملی و تعیین ارزش واقعی آن به هدف توسعة
پایدار تولید و مصرف گاز و تبادل نظرات و اطلاعات سازمان یافتهتر کشورهای صادر
کنندة گاز و به ابتکار ج.ا. ایران، در اردیبهشت 1380 مقامات مسئول 11 کشور صادر
کنندة گاز (ایران، الجزایر، اندونزی، مالزی، عمان، قطر، روسیه، ترکمنستان، نیجریه،
برونئی و نروژ) در تهران گرد هم آمدند.
پیشنهاد ایران این بود که مقامات کشورهای صادر کنندة گاز، دیدارهایی سالیانه
داشته باشند تا ضمن تبادل نظرات، اطلاعات و دیدگاهها در مورد مسائل بازار بینالمللی
گاز، با بررسی مسائلی همچون عرضه و تقاضای بلندمدت گاز، ساختار بازارهای حال و
آینده، تجارت گاز، پروژههای بلندمدت گاز، جداسازی قیمت گاز از نفت، امکان سنجی
تبدیل گاز به فرآوردههای نفتی، رقابت گاز با فرآوردههای نفتی و زغال سنگ در
صنایع سبک و سنگین و در صنعت حمل و نقل، اجرای پروتکل کیوتو و تأثیر آن بر مصرف
گاز و هماهنگی خط مشی کشورهای صادر کنندة گاز، بسیاری از اهداف مورد نظر و بلندمدت
کشورهایشان را تحقق بخشند.
همچنین پیشنهاد شده بود اجلاس فوق در این مرحله از فعالیت خود نیازی به مقر،
دبیرخانه، پرسنل و دبیرکل ندارد و جلسات اجلاس سالیانه یک بار با حضور مقامات عالی
رتبة کشورهای صادر کننده و دو بار نیز با حضور کارشناسان ارشد آنها به شکل گردش الفبایی
در این کشورها برگزار گردد. در این اجلاس، الجزایر به عنوان میزبان سال بعد اعلام
آمادگی کرد. سندی نیز تحت عنوان سند شکل گیری مجمع کشورهای صادر کنندة گاز (GECF) متشکل از 10 کشور به همراه
نروژ به عنوان ناظر تنظیم شد و اهداف مجمع در آن آورده شد. این مجمع به عنوان
تشکیلاتی غیررسمی معرفی شد که پذیرای کشورهایی خواهد بود که صادر کنندة خالص گاز
بوده و با اهداف تصریح شده در سند، همسویی دارند.
نشستهای بعدی مجمع به ترتیب در
الجزایر، قطر و مصر در سالهای 2002، 2003 و 2004 برگزار شد و تعداد اعضاء با
تغییراتی به 15 عضو رسید؛ الجزایر، برونئی، مصر، اندونزی، ایران، لیبی، مالزی،
نیجریه، نروژ، عمان، روسیه، ترینیداد و توباگو، امارات، ونزوئلا و قطر[5].
در الجزایر تأکید شد با توجه به تحولات
عمیقی که در بخش گاز در جریان است، باید تدابیری اندیشیده شود تا همکاری واقعی و
مشارکتهای جدیدی مبتنی بر نوآوری و خلاقیت میان کشورهای شرکت کننده به وجود آید و
بر مذاکره و تبادل آرای مستمر میان صادر کنندگان و میان مصرف کنندگان و تولید
کنندگان تأکید شد. در این اجلاس در مورد انجام سه مطالعه؛ پیشرفتهای فناوری و
هزینههای مرتبط با بهرهبرداری از گاز، میزگرد بررسی چارچوبهای جدید بازارهای گاز
اروپا و چارچوب قراردادی برای اجرای پروژههای توسعهای گاز تبادل نظر صورت گرفت.
در قطر به موضوع تهیه مدل برای
روزآمد سازی گزارش ایران تحت عنوان «بازارهای آتی گاز و روشهای افزایش تقاضا برای
آن»، امکانسنجی ورود به بازارهای برق کشورهای مصرف کننده و امکان برگزاری میزگرد
بازارهای گاز آسیایی پرداخته شد و پیشنهاد مصر در مورد قیمتگذاری گاز مطرح شد؛
قیمت گاز از نفت و فرآوردههای نفتی جدا شود، کف قابل قبولی برایش در نظر گرفته
شود و با توجه به خصوصیات زیست محیطیاش، عادلانه قیمتگذاری گردد.
در پاسخ به پیشنهاد مصر نکاتی مطرح
شد؛ مبنای قیمتگذاری گاز چه حاملی از انرژی باشد؟ کدام گروه از عوامل غیراقتصادی
کلان در تعدیل قیمت گاز مؤثر است؟ کدام یک از بازارهای منطقهای و قوام بخش
اقتصادی هر منطقه میتواند مدنظر باشد؟ همچنین بیان شد که سیاسی کردن صنعت گاز از
طریق طرح موضوع قیمتگذاری و سایر مباحث جنجالی در حال حاضر تصمیم مناسبی نیست
زیرا بازارهای گاز در حال شکلگیری بوده و GECF نیز در حال پاگرفتن است و حفظ جنبه غیرکارتلی آن ضرورت دارد.
در نشست چهارم وزاری GECF در مصر، وزیر نفت
این کشور، استراتژی کشورش را چنین برشمرد؛ تشویق شرکتهای جهانی به مشارکت در
عملیات کاوش گاز در مصر، جایگزینی مصرف گاز به جای برق، صادرات گاز و توسعة انتقال
گاز به منازل و مؤسسات. وزیر انرژی قطر نیز گفت هدف این نشست افزایش قیمت گاز
طبیعی نیست. اما با توجه به نقش فزایندة گاز در صنایع مختلف و تناسب آن با سلامت
محیط زیست، خواستار قیمتی عادلانه هستیم. وزیر نفت ایران یک برنامة کارائی (Action plan)
را برای سال 2004 پیشنهاد کرد؛ ایجاد یک مدل و طرح گازی به عنوان سند و ابزار اصلی
پیشبینی عرضه و تقاضا و تحولات جهانی بازار گاز، بازبینی در وضعیت کوتاه مدت
بازار گاز، ایجاد چارچوب قراردادی برای اجرای طرحهای گازی، ایجاد یک شبکه داخلی
گاز میان اعضاء یا اعضای نزدیک به هم، اتصال شبکة گاز تولید کنندگان خاورمیانه به
شبکة مصرف کنندگان، سرمایهگذاریهای مشترک، نفوذ در بازار الکتریسیته در جهت
افزایش تقاضای گاز، ایجاد یک مجمع تجارت گاز[6]
موازی با نشت وزارتی GECF و سهم برابر اعضاء در سرمایهگذاری در پروژههای
مطالعاتی.
مصر، تأسیس یک دفتر اجرایی، مرکز
اطلاع رسانی گاز، مرکز آموزش نیروی انسانی، صندوق مشترک سرمایهگذاری تکنیکی و
اقتصادی و سرمایهگذاری مشترک در مطالعات مربوط به قیمتگذاری گاز، و قطر تأسیس یک
رابط دائم و دفتر هماهنگی را در دوحة قطر و یک دبیرخانة دائمی را پیشنهاد کردند.
در این زمینه ایران اعلام کرد در حال حاضر کارهای پایهای و مطالعاتی صورت میگیرد
و بحث دربارة نحوة رأیگیری، قیمتگذاری و تشکیل کارتلی مانند اوپک و تأسیس
دبیرخانه زود و نابهنگام است.
نشست پنجم GECF نیز به پیشنهاد
ترینیداد و توباگو در این کشور برپا خواهد شد.
اولین نقطة قوت مجمع، نقطه اشتراک
اتفاقی و جغرافیایی اعضا در وجود ذخایر گاز طبیعی در این کشورهاست که با ذخایر
9/74 درصدی حدود
ذخایر گاز جهان را در
اختیار دارند[7].
نقطه قوت دیگر آنها پراکندگی ذخایر آنهاست که با کاهش هزینههایی همچون هزینه حمل
و نقل، قیمتهای مناسبتری ایجاد کرده و تقاضای کل را خواهد افزود.
اولین نقطه ضعف GECF، طبق سند مجمع،
امکان عضویت هر کشوری با هر میزان ذخایر گازی در مجمع است، منتهی با این شرط که
صادر کنندة خالص گاز باشد. این خود منشأ ناهمگونی اعضاء به شمار میرود چرا که
کشورهای با ذخایر اندک هرچند در حال حاضر صادر کننده باشند، به طور طبیعی نمیتوانند
به فکر آینده باشند و بلندمدت بر ایشان بیمعناست. یکی دیگر از نقاط ضعف مجمع
تولید کم اعضاء (8/43 درصد از تولید جهانی گاز طبیعی7) به نسبت ذخایر
عظیمی است که در اختیار دارند، که خود توان مالیِ ضعیف آنها را در توسعة میادین
گازی و ظرفیتسازی آن، و احتمالاً کم توجهیشان را به این منابع عظیم در گذشتة نه
چندان دور نشان میدهد.
نقطة ضعف دیگری که در این کشورها
دیده میشود، مصرف بالای گاز آنهاست که در برخی از آنها رقمی را معادل تولید
خودشان دربر میگیرد. این مسأله زمانی جدیتر میشود که بدانیم گروهی از این کشورها
در صدد افزایش مصرف داخلی و جانشین سازی گاز با سایر منابع انرژی در کشورشان هستند
(مثل مصر و ایران). رشد بالای مصرف در کشورهای عضو، توان صادراتی مجمع را خواهد
کاست، گرچه طرحهای توسعهای و پروژههای گازی این کشورها میتواند روند رو به رشد
مصرف داخلیشان را خنثی نماید.
حضور دو کشور روسیه و نروژ، با وجود
هم پیمانی نروژ با IEA و کشورهای غربی، به لحاظ تکنولوژیک و نیروی انسانی متخصص،
احتمالاً نقطه قوت مجمع نسبت به اوپک به شمار میرود، گرچه اکثریت کشورهای عضو،
ضعف تکنولوژیک و نیروی انسانی متخصص را به صورت ژنتیکی از جهان سومی بودن خود به
ارث بردهاند.
با نگاهی به نقاط ضعف اوپک، میتوان
آنها را در GECF
نیز دنبال کرد، ناهمگونی کشورهای عضو به لحاظ عملکرد اقتصادی و نیازهایشان،
تفاوتها و تضادهای آشکار اجتماعی ـ سیاسی، نامتجانس بودن فرهنگی ـ مذهبی، تفاوت در
مساحت کشورها، جمعیت و شکل حکومت آنها، تنوع اقتصادی، حجم ذخایر و فعالیت در بخش
پاییندستی در سطح بینالمللی و ... .
فرصتهای پیش روی GECF را میتوان در
رقابت قدرتهای صنعتی و موازنه قدرت میان آنها، کاهش ذخایر جهانی نفت، ملاحظات زیست
محیطی در بخش انرژی و ملاحظات سیاسی ـ اقتصادی در تنوع بخشی مصرف انرژی، پیشرفتهای
تکنولوژیک در جهت کاهش هزینههای اکتشاف، تولید، حمل ونقل، مایع سازی و ... دانست
که هر یک به نوعی تقاضای گاز طبیعی را میافزاید.
تهدیدهایی نیز متوجه GECF است؛ گفتیم
پراکندگی ذخایر گاز نسبت به نفت یک نقطه قوت است. همین نقطه قوت یک تهدید برای
مجمع به شمار میآید و آن مربوط به کشورهای خارج از مجمع است که در بازار، رقیبی
جدی محسوب میشوند. با مروری بر تاریخ اوپک، گروه تولید کنندگان خارج از اوپک را
مشاهده میکنیم که با افزایش قیمتهای نفت وارد بازار شدند و با فروش نامناسب نفت و
فرآوردههای نفتی، بازار جهانی را آشفته ساختند. مشکل دیگر این گونه کشورها
احتمالاً هم پیوندی با سیاست قدرتهای صنعتی و نیز توان مالی اندک آنهاست که آنها
را به سوء استفاده کننندگانی از قیمتهای مناسب در بازار تبدیل میسازد که توجهی به
آیندة بلندمدت خود ندارند.
تهدیدهای دیگر شامل موارد زیر خواهد
بود:
- سیاستهای آژانس بین المللی انرژی (IEA) شامل
صرفهجویی احتمالی در مصرف (به علت قیمتهای بالاتر گاز در آینده)، افزایش اکتشافات
گازی در مناطق خارج از GECF ، مشارکت در طرحهای اکتشافی ـ تولیدی در کشورهای عضو مجمع و
مالکیت تولید و سرمایه در این کشورها و ... .
- سیاستهای ایالات متحده؛ فروش
تکنولوژی و کالا و داراییهای منقول به اعضای مجمع و وابستگی GECF به دانش و فناوری
غرب، ترغیب برخی کشورهای عضو (که گرایش به سیاستهای آمریکا دارند) به ایجاد جنگ
قیمتها، حضور نظامی در کشورهای عضو، تحریم اقتصادی و ... (همانگونه که در مورد
اوپک چنین سیاستهایی دیده شده است.)
- کارتلها و شرکتهای چند ملیتی[8]
و فراملیتی[9]؛
انحصار تکنولوژی تولید و ترابری و سرمایهگذاری در طرحهای گاز خارج از مجمع، نفوذ
و دخالت سیاسی در کشورهای مجمع، تأمین گاز از خارج از مجمع، مشارکت در پروژههای
گازی مجمع، بهرهبرداری از پدیدة مازاد عرضه بر تقاضا در بازار تک محموله[10]
و ... .
در پایان چند پیشنهاد جهت بهبود کار
مجمع ارائه میگردد:
-
با بازنگری مجدد و موشکافانه اعضاء (و دیگر کشورهای غیرعضو)، کشورهای گازخیز
برای عضویت در مجمع تعیین صلاحیت شوند.
-
با توجه به ریشهای بودن ضعفهای سه گانة مالی، تکنولوژیک و نیروی انسانی
متخصص، سازوکاری دقیق جهت رویارویی با این مشکلات که مشکلات اساسی مجمع (همانند
اوپک) به شمار میآید، اندیشیده شود؛ ایجاد صندوق ذخیره ارزی برای مجمع درجهت افزایش
سرمایهگذاری در کشورهای عضو به جای مصارف بودجهای درآمدهای ارزی و نیز مقابله با
نوسانات قیمت و افزایش توان مالی اعضاء و کمک به اعضاء در اصلاح ساختار اقتصادی
وابسته به صادرات و درآمدهای ارزی حاصل از منابع گازی، خیزش جدی و عزم ملی و بینالمللی
اعضاء در تقویت بنیة تکنولوژیک مجمع و تربیت نیروهای انسانی متخصص با تجربه و
متعهد (در زمینة فنی، اقتصادی و حقوقی) در راستای کاهش وابستگیها از طریق ایجاد
دورههای آموزشی و نیز تعیین بودجههای تحقیقاتی و ... .
-
بررسی دقیق بازار و ایجاد توان پیشبینی دقیق و صحیح روند بازار در جهت تسلط
کامل بر بازار جهانی گاز.
-
از هیچ اقدامی در حفظ وحدت و یکپارچگی اعضاء و کنارگذاردن اختلافات جزئی دریغ
نگردد که در این زمینه نقش دبیر کل مجمع (که احتمالاً در نشتهای آتی موضوع انتخاب
آن بررسی خواهد شد)، در حل اختلافات حیاتی است.
منابع و مآخذ:
1- گزارشهای مربوط به نشست کارشناسان
مجمع کشورهای صادر کننده گاز، امور اوپک و روابط یا مجامع انرژی وزارت نفت
2- فرشاد گهر، ناصر، بررسی قدرت اوپک در
سیاست جهانی نفت، دانشگاه امام حسین (ع)، چاپ اول، 1374.
3- بهروزی فر، مرتضی، بازارهای جهانی
شده و چالشهای فراروی اوپک، مجلس و پژوهش، شماره 34، تابستان 1381.
4- تعیین بازارهای صادراتی گاز طبیعی
ایران، مؤسسه مطالعات بین المللی انرژی، 1381.
5-
BP
2004 Statistical Review of world Energy.
[1]- Gas
Exporting Countries’ Forum (GECF)
* دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد اقتصاد انرژی، دانشکدة اقتصاد
دانشگاه تهران
[2]- تولید جهانی
گاز از 9/1020 میلیارد متر مکعب در سال 1970 به 5/2618 ممم در سال 2003 رسیده و
پیشبینی میشود در سال 2030 به 3249 ممم برسد.
مصرف نیز در
سال 1970، 3/1026 و در سال 2003، 8/2539 ممم بوده و طبق پیشبینی GECF در سال 2030 به
4868 ممم خواهد رسید که شکاف 1619 میلیارد متر مکعبی عرضه و تقاضا را نشان میدهد.
[3]- در پایان سال 2003، روسیه 7/26، ایران 2/15 و قطر 7/14 درصد کل
ذخایر اثبات شده گاز جهان را در اختیار داشتهاند.
[4]- افزایش در قیمتها که تقاضا را در میان مدت به سمت سایر انرژیهای
جانشین منحرف نسازد.
[5]- که 9/74 درصد ذخایر اثبات شده و 8/43 درصد از تولید جهانی گاز
طبیعی را در اختیار دارند.
[6]- Gas Busines
Forum (GBE)
7- BP 2004 Statistical Review of world Energy.