hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdff9a4d04000000340b000001000200
مدیریت، عدالت،مهدویت/ صمصام الدین قوامی
مهدی به عنوان مظهر انسان کامل، عالیترین
نوع مدیریت را عرضه می کند. نقطه ثقل مدیریت کامله آن حضرت (عدالت تمام عیار) است.
عدالت معانی متنوعی دارد. (میانه روی در امور) مساوات و عدم تبعیض، عدم ارتکاب
کبیره و عدم اصرار بر صغیره، نهادن هر چیزی در جای خود، دادن حق هر ذیحق، برابری
اجتماعی (قسط) رعایت مفاسد و مصالح در قانون گزاری، نقطه تعادل تمامی فضائل، تناسب
و توازن و... و نیز وظائف مدیریت عبارتند از (سازماندهی) برنامه ریزی، نظارت رهبری
و انگیزش.
در این مقاله سعی شده است برای تبیین مدل
(مدیریت عادلانه مهدوی) وظایف پنج گانه مدیریت را با احتساب مفاهیم متنوع عدالت،
ترکیب و تحلیل شود و اثبات گردد که در همه ابعاد فردی و اجتماعی، اخلاقی و
سازمانی، درونی و بیرونی، اقتصادی و سیاسی، مادی و معنوی، مدیریت آن حضرت عدالت
محور بوده است، معیارهایی مانند شایسته سالاری، فراوانی اقتصادی، امنیت، آبادانی،
معنویت، پیشرفت، خدمت، عدم ظلم و ستم، بسط علم و آگاهی، رشد و تعالی همه جانبه
توسعه چند بعدی و... در سایه ترکیب عالی عدالت و مدیریت در حکومت آن حضرت پدید
میآید.
در این نوشتار از باب تیمن به چهل حدیث از
احادیث مدیریتی آن حضرت استناد شده است که خود یک نوع از اربعینیات محسوب میشود.
به امید تحقق زود هنگام آن مدیریت و آن عدالت.
طبق وعده های وحیانی و معصومانه، مدینه
فاضله مهدوی سرانجام تشکیل خواهد شد و انتظار بشریت به پایان می رسد. البته
((مدینة المهدی)) به نوعی تکرار یا تداوم ((مدینة النبی)) است. پس مدینه فاضله
مصداقی در گذشته و آینده دارد. برای اطلاع از ((مدینه در پیش)) میتوان نگاهی به
((مدینه در پس)) انداخت؛ نسخه برابر اصل است؛ دو بانی و معمار هم نام و همراه هم
کنیه، با یک عمامه و زره و شمشیر و اسب و قرآن و برنامه، یکی خاتم الانبیا و دیگری
خاتم الاوصیا، یکی صاحب ((ولایة کلیة بالاصالة)) و دیگری ((صاحب ولایة کلیة
بالتبعیة))، یکی ((مشبه)) و دیگری ((مشبه به))، با وجود شباهت فراوان که در اخبار
آمده است. تنها تفاوت در ((کمیت)) است؛ در ((کیفیت)) همهچیز مثل و مانند هم است.
تفاوت در زمان و مکان و اندازه است. درست مثل عکس که بزرگ میشود. کیفیت یک عکس (30
در40) همان کیفیت عکس (3 در4) است، بزرگ شده است با رعایت همه اصول و قواعد و
غیره. اگر بخواهی بدانی مهدی(ع) چه میکند ببین نبی(ص) چه کرده است.
اما برای اطلاع از مدینه آینده، علاوه بر
نمونه تاریخی نبوی، انبوهی از اطلاعات وحیانی و معصوم هم به شکل پیشگویی و پیشبینی،
در اختیار منتظران است. از خلال این اخبار آسمانی، چشمانداز مدینه فاضله مهدی
روشن میشود.
بنابراین شبکه اطلاع رسانی وحی و عصمت، آنچه
را شوقانگیز و امیدآفرین است در دسترس تشنگان عدالت مهدوی قرار داده است. اطلاع
از آن هندسه عدالت و امنیت و سلامت و رفاه و علم، بشر را از وضع موجود بیزار و
باشتاب به آن افق موافق سوق و شوق میدهد. مگر نه این که شب عاشورا، سیدالشهدا (ع)
با انگشت ولوی پرده از غیب برداشت و مساکن طیبه هریک از یاران را نشان داد و آن شد
که فردا در میدان کربلا هیچکس را هوای ماندن در دنیا نبود و مسابقه شهادت و پرواز
همه را گرفته بود.
آیا میتوان از ((مدیریت مهدوی)) و از
((عدالت مهدوی)) به گونهای پرده برداشت که تندیس مقدس آن مدینه ((امن و سلام)) و
((عدل و عقل)) و ... بیحجاب رخ بنماید و همگان را واله و حیران نماید؟ امری صعب و
مشکل است. البته در فاصله دو مدینه، غدیر و عاشورا و انقلاب اسلامی را داریم که
هرکدام رنگی و آهنگی از مدینة المهدی را دارند.
در این نوشتار، ((مدیریت)) و ((عدالت)) واژگان
اساسی هستند که ارتباطشان با هم و سپس با مهدویت مورد بحث است. گویا ((مدیریت
عادلانه)) را دنبال میکنیم و شاید ((عنصر عدالت در مدیریت مهدوی)) را پی میجوییم.
اما چرا عدالت؟ مگر نه اینکه گلواژه و بیتالغزل
قیام آن حضرت عدالت است؟ منتظران مگر ترانه و ترنم نمیکنند که (جهان در انتظار
عدالت و عدالت در انتظار مهدی) آیا مولای ما را ((عدل منتظر)) یا ((عدل مشتهر))
نمینامند؟ معصوم چه فرموده و سروده است؟ آیا غیر از اینکه (با او زمین پر از عدل
و داد میشود، بعد از آنکه پر از ظلم و جور بود)؟ آری، ((عدالت)) اصلیترین گمشده
بشریت و اکسیر اعظم و کبریت احمر است. با تحقق آن، امنیت و سلامت و علم و تربیت و
همه نیازهای تاریخی دیرینه بشر تأمین میگردد.
عدالت چیست؟
دادن حق هر ذیحق؛
نهادن هرچیزی در جای خود؛
موزون بودن (تعادل و تناسب و توازن)؛
میانه روی بین افراط و تفریط (اعتدال)؛
تساوی و نفی هرگونه تبعیض (تفاوت قائل نشدن
بین افراد)؛
رعایت استحقاق در افاضه وجود (عدل در
تکوین)؛
عدم ارتکاب کبیره و عدم اصرار بر صغیره
(عدالت فردی و فقهی)؛
برابری اجتماعی (قسط، عدالت اجتماعی و قضایی
و سیاسی و اقتصادی)؛
رعایت مفاسد و مصالح در قانونگذاری (عدل در
تشریع)؛
نقطه تعادل و تلاقی تمام فضائل (مثلا عفت،
شجاعت و حکمت که اوساط اخلاقی هستند، قدر جامعی به نام عدالت دارند) (نظریه عدالت
ارسطو).
این منظومهای از عدالت آفاقی و انفسی
تکوینی و تشریعی، فردی و اجتماعی، اخلاقی و اعتقادی است. نقل جمعبندی استاد شهید
مطهری در مفهوم عدالت جالب است (عدالت
آنجا که به توحید یا معاد مربوط میشود، به هستی و آفرینش شکل خاص میدهد و نوعی
جهانبینی است. آنجا که به نبوت و تشریع و قانون مربوط میشود، یک مقیاس و معیار
قانونشناسی است... آنجا که به امامت و رهبری مربوط میشود، یک شایستگی است. آنجا
که پای اخلاق به میان میآید، آرمانی انسانی است و آنجا که به اجتماع کشید، یک
مسئولیت است).
امام خمینی(ره) میفرماید:
اسلام خدایش عادل است، پیغمبرش هم عادل است،
معصموم و امامش هم عادل است، قاضیاش هم معتبر است که عادل باشد، فقیهش هم معتبر
است که عادل باشد، شاهد طلاقش هم معتبر است که عادل باشد، امام جماعتش هم معتبر
است که عادل باشد، امام جمعهاش هم باید عادل باشد. از ذات مقدس کبریا گرفته تا آن
آخر زمامدار باید عادل باشد، ولات آنهم باید عادل باشند.
بنابراین امام عادل امامی است که حق هر ذیحقی
را میدهد یا پامال نمیکند. هر فرد یا چیزی را در جای خود قرار میدهد. از لحاظ
رفتاری و منش و روش متوازن و متعادل است. از لحاظ نفسانی، گرد گناه نمیگردد.
فضایل را در خویش نهادینه کرده است. در اجتماع، اقامه قسط و برابری قضایی سیاسی
اجتماعی و اقتصادی میکند. مساوات ایجاد میکند. استحقاقها را رعایت مینماید. در
قانونگذاری رعایت مفاسد و مصالح را میکند و به عبارتی، او هم قاضی عادلی است، هم
زمامدار عادل و هم قانونگذار عادل. او عدالت را از خداوند اقتباس کرده است که در
اداره هستی و انسان به عدالت و رحمت تکیه دارد و همگان را به عدل امر میکند.
((همانا خداوند به عدالت و احسان امر می
کند)).
((ای کسانی که ایمان آوردهاید، همواره برای
خدا قیام کنید و از روی عدالت گواهی دهید. دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک
عدالت نکشاند. عدالت کنید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از معصیت خدا بپرهیزید
که خداوند از آنچه انجام میدهید با خبر است)).
از آنچه تا به حال گفته شد (عدالت در بینش،
عدالت در روش و عدالت در ارزش)، نتیجه میشود در (اخلاق و احکام و عقائد)، عدالت
شاه نکته است، روح و جان است. بیهوده نیست که گفته شده ((بالعدل قامت السموات و
الارض)) و گزاف نیست که شیعه را عدلیه
خواندهاند. گویا عدالت ممتازکنندهترین عنصر اندیشه شیعی از غیر آن است.
علل و موجبات عدل
موجبات عدل را میتوان به سه عامل تقسیم
کرد: بودن قوانین و مقررات عادلانه، اجرا و تنفیذ آنها علی السواء؛ شعور مردم به
حقوق خود که ((لا یدرک الحق الا بالجد)).
شاید علت اینکه در حکومت علوی که مظهر عدالت
در رأس آن بود، امام در محراب عبادت از شدت عدالت به شهادت رسید و مردم نیز
نتوانستند او را تحمل کنند، فقدان عامل سوم بود؛ یعنی عدم درک صحیح مردم نسبت به
حقوق خود؛ و الا از لحاظ قانون عادلانه و مجری عادل کمبودی نبود. اشکال در ضلع سوم
مثلث عدالت بوده است و تا این سه ضلع تکمیل نشود، عدالت در حکومت و اجتماع تحقق
نمییابد و شاید علت تاخیر و طولانی ظهور حکومت و مدیریت عادلانه این باشد که شعور
مردم و آمادگی ادراکی آنها بالا رود و همسنگ دو ضلع دیگر شود.
و اما ((اجرای عدالت)) که ماحصل ((مثلث
عدالت)) است، نیاز به مدیریت دارد؛ آنهم مدیریتی در سطح جهان با هر تنوع و تکثری
که دارد.
مدیریت چیست؟
رهبری و مدیریت در عرف امروز با همه توسعه و
شمولی که پیدا کرده است، اگر بخواهیم مرادف و همانندی برای آنها در مصطلاحات
اسلامی پیدا کنیم، باید بگوییم ارشاد و رشد و یا هدایت و رشد. قدرت رهبری همان
قدرت بر هدایت و ارشاد است در اصطلاحات اسلامی.
رشد عبارت است از شایستگی و لیاقت برای نگهداری
و استفاده و بهرهبرداری صحیح از وسائل و سرمایههای حیات.
با توجه به اینکه امامت مرادف رهبری است (در
قیاس با نبوت که مرادف راهنمایی است)، مدیریت یک امام همان قدرت بر ارشاد و هدایت
و توانایی و شایستگی نگهداری و استفاده و بهرهبرداری صحیح از وسائل و سرمایههای
حیات خواهد بود.
وظایف مدیریت
با همه اختلافاتی که در میان صاحبان نظریه
مدیریت وجود دارد، میتوان پنج وظیفه را که بر آن نوعی اتفاق است بشماریم:
سازماندهی، برنامهریزی، نظارت، هماهنگی (رهبری) و انگیزش.
انواع مدیریت
مدیریت بحران، مدیریت توسعه، مدیریت منابع
انسانی و مدیریت بهرهبرداری، از عمدهترین اقسام مدیریت است که در این تحقیق مورد
اهتمام خواهد بود. چراکه گنجایش یک مقاله بیش از این اجازه نمیدهد.
مدیریت عادلانه
بعد از آشنایی اجمالی با مفاهیم ((عدالت)) و
((مدیریت))، اکنون به مفاد ترکیبی آن دو میپردازیم. مراد چیست؟
باید گفت اگر بخواهیم مدیریت را نظر به همه
افراد و انواع آن و به تفصیل بحث کنیم امکان ندارد. لذا از زاویه عدالت به مدیریت
مینگریم و درحقیقت، از ((اجرای عدالت)) بحث میکنیم.
مدیریت عادلانه مهدوی
این محل نزاع است. امام مهدی (عج) امامی
عادل است؛ یعنی از گناه به دور است (به کمک عصمت)؛ انسانی کامل است؛ در کسب فضائل
و رفض رذایل، در درون خویش به تعادل رسیده است. حتی از لحاظ جسمی و ظاهری متعادل و
زیبا است. تمام خصوصیات جسمی و روحی او در اخبار به ما رسیده است. همه حاکی از یک اعتدال و جذابیت است. بینش او
مبتنی بر توحید و عدل است. اراده او اعمال عدالت است. قانونی که در اختیار دارد
قانونی عادلانه است . همان قانون محمدی علوی است بدون کم و کاست. مردمی که در زمان
او هستند عدالتخواه و پشتیبان عدالت و آماده جهاد و فداکاری برای تحقق آن
هستند. موانع راه عدالت یا زدوده شده و یا
به دست قدرت او برچیده میشوند و توان مقابله ندارند. مقتضی عدالت موجود و مانع مفقود است. بحث در
نحوه تحقق عدالت و مدیریت عدالت است. چگونه این امام عادل، قانون عادلانه را برای
مردم عدالتخواه، پیاده میکند؟ به هر ذیحقی حق میدهد، هرچیز را در جای خود می
گذارد، مساوات و توازن در جامعه پیاده میکند و ...
این مقصود مقاله است. برای تنظیم این مطلب
براساس وظایف یک مدیر سیر میکنیم و با توجه به اخبار در دست، هر وظیفه ناظر به
عدالت را به بحث میگذاریم.
سازماندهی
سازمان عبارت است از گروهی متشکل از دو یا چند
تن که در محیطی با ساختار منظم و از پیش تعیین شده برای اهداف گروهی با یکدیگر
همکاری میکنند. هنگامی که مدیران منابع مادر را با تلاش افراد (دست کم دو نفر یا
بیشتر) به منظور رسیدن به هدفها ترکیب میکنند عمل سازماندهی انجام میشود .
در ذیل عنوان سازماندهی، مباحثی از قبیل
ساختار سازمانی، اهداف ساختاری تقسیم کار، اختیار و مسئولیت و نیز بحث وحدت
فرماندهی و بحث قدرت مطرح می شود که در این مقاله، به فراخور، اشارهای به آنها
خواهد شد.
1ـ سازمان آن حضرت طبق تعریف فوق، اولین
عنصرسازمان افراد آن هستند.
وقتی که قائم آل محمد (ص) ظهور کند خداوند
او را با ملائکه مسومین مردفین و منزلین و کروبین در حالی که جبرئیل جلو، میکائیل
از طرف راست و اسرافیل در طرف چپ اوست یاری میفرماید رعب آن حضرت به اندازه یک
ماه از طرف چپ میرود و ملائکه مقربین، در پیش روی آن حضرت هستند.
2ـ اصحاب قائم سیصد و سیزده نفر از فرزندان
عجم میباشند. بعضی از ایشان را در روز با آشنایی با نام خود و نام پدر و نسب و
شمائل در ابر سوار می کنند و به مکه میبرند و بعضی در رختخواب خود خوابیده،
نابهنگام در مکه دیده میشوند، بدون میعاد و سابقه قرار داد.
3ـ اولین کسی که با قائم (ع) بیعت میکند
جبرئیل است و سپس فرشتگان و نجبای جن و آنگاه نزدیکان و یاران آن حضرت.
4ـ مفضل از امام صادق(ع) پرسید: آقای من،
آیا فرشتگان و جنیان هنگام ظهور مهدی برای مردم ظاهر میشوند؟ امام فرمود به خدا
سوگند آری و با مردم گفتگو خواهند کرد، آنچنان که با هم سخن میگویند. مفضل گفت:
آیا فرشتگان همراه با مهدی(ع) حرکت خواهند کرد؟ امام فرمود: آری، مابین کوفه و نجف
فرود میآیند و تعدادشان چهل و شش هزار فرشته و شش هزار جن است.
5ـ وقتی قائم ما اهل بیت قیام کند، به محلهای
از کوفه میرود، به پا می ایستد و با دست مبارکش به جایی اشاره میکند که بکنید
آنجا را. حفر می نمایند. دوازده هزار شمشیر و دوازده هزار کلاه خود از آنجا خارج
میکنند که به دوازده هزار از عجم و موالی (ایرانیان) می پوشانند.
6ـ شیعیان ما در زمان سلطنت قائم (ع) بزرگان
اهل زمین و حکام بر آنها خواهند بود به هر مردی از آنها از جانب خداوند قوت چهل
مرد داده می شود.
حضرت ابوجعفر (ع) فرمود: شیعیان، قبل از
ظهور، مرعوب دشمنان ما هستند؛ اما وقتی امر ما واقع و مهدی آل محمد (ع) ظاهر شد،
هریک از شیعیان ما از شیر با جرأتتر و از نیزه برندهتر میشوند، دشمنان ما را
لگدکوب می کنند و آنها را با دست میکشند .
7ـ گویا قائم را بر فراز تپهای در کوفه میبینم
که زره رسول خدا (ص) را پوشیده است و سوار
بر اسبی سیاه است و چنان جنبش ایجاد میکند که ساکنان هر سرزمین او را در میان خود
میبینند. پرچم رسول الله را به اهتزاز درمیآورد و هیچ مؤمنی باقی نمیماند، جز
آنکه دلش همچون آهن سخت خواهد شد و قدرت چهل مرد را پیدا خواهد کرد. سیزده هزار و
سیصد و سیزده فرشته همراه او (برای یاریش) خواهند بود؛ فرشتگانی که با نوح در کشتی
بودند و با ابراهیم هنگامی که در آتش انداخته شد و نیز فرشتگانی که هنگام شکافته
شدن دریا با موسی بودند و نیز آنها که با عیسی هنگام عروج به آسمان بودند و
چهارهزار فرشتهای که روز عاشورا به یاری حسین شتافتند، اما حسین (ع) به آنها
اجازه جنگیدن نداد. تمام این فرشتگان در زمین منتظر قیام قائم (عج) هستند.
8ـ چون قائم (عج) ظهور کند و داخل کوفه شود،
خداوند از گورستان وادی السلام هفتاد هزار صدیق را زنده میکند که همگی از اصحاب و
انصار او می شوند. شیخ مفید(ره) نیز در کتاب ارشاد روایت کرده است که بیست و هفت
نفر از قوم موسی و هفت نفر از اصحاب کهف و یوشع بن نون و سلمان و ابودجانه و مقداد
و مالک اشتر از انصار آن حضرت خواهند بود و فرمانروای کشورها میشوند.
9ـ هرگاه قائم (عج) قیام کند، خداوند به
فرشتگان فرمان میدهد که بر مؤمنین سلام کنند و با آنان در نشستهایشان همنشین
شوند و هرگاه که یکی از مؤمنان نیاز و درخواستی ]از حضرت[ داشته باشد، قائم (عج)
فرشتهای را به سراغ او میفرستد تا او را نزد قائم ببرد. سپس نیازش برآورده میشود
و مجددا به محل کار خود برگردانده میشود. برخی مؤمنان در ابرها سیر میکنند و
برخیشان با فرشتگان میپرند و برخی نیز با فرشتگان راه میروند؛ بعضی از مؤمنان
از فرشتگان سبقت میگیرند و بعضی نیز مورد مراجعه فرشتگان برای تحاکم و قضاوت قرار
میگیرند. در آن زمان، مؤمن نزد خداوند از فرشتگان گرامیتر است و قائم (عج) بعضی
از مؤمنان را حاکم و قاضی بین صدهزار فرشته قرار میدهد.
10ـ یاران مهدی، مردانی هستند فولاددل که
همه وجودشان یقین به خدا است. مردانی سختتر از صخرهها که اگر به کوهها روی
آورند، آنها را از جای برمیکنند، درفش پیروزمند آنها به هر شهر و پایتختی روی مینهد،
آنجا را به سقوط وادارد. گویی آنان مردان عقابان تیزچنگند که بر مرکبها سوار شدهاند.
این شیرمردان پیروز و عقابان تیزچنگ برای تبرک و فرخندگی، دست خویش به زین اسب
امام میکشند و بدین سان، تبرک میجویند. آنان او را در میان میگیرند و جان خویش
را در جنگها پناه او میسازند و هرچه اشاره کند با جان و دل انجام میدهند .
این اخبار از سازمان آن حضرت، یاران حضرتش و
سازماندهی ویژهای که در زمان ظهور تحقق مییابد خبر میدهند که نکات ذیل (مخصوصاً
در رابطه با عدالت) از آن قابل برداشت است:
الف ـ یاران آن حضرت از همه ادیان و اقوام
هستند: یهود، نصاری، اصحاب کهف، یوشع بن نون، سلمان، ابودجانه و مقداد و مالک اشتر
(طبق حدیث8) و نیز فرشتگان، (مانند جبرئیل، میکائیل، اسرافیل) (حدیث 4 و 9) جنیان
(حدیث 4) ایرانیان (حدیث 5) عجم (حدیث 2) که شامل هر نژاد غیر عرب میشود و بسیاری
از آنها پرونده و نام و نشان دارند (حدیث 2) و خیلی جاها و ملیتها و اقوام دیگر
که از احادیث دیگر قابل برداشت است. این امر حاکی از یک نوع عدالت در سازماندهی
است که آن حضرت نیروهای خویش را صرفاً از یک نژاد و قوم خاص پذیرش و گزینش نمیکند
و به شایستگی توجه میکند و شایستهسالاری را اعمال میکند و ((شایسته سالاری))
معیاری مبتنی بر عدالت است که معیارهای خویشاوندگرایی و رابطهگرایی و امثال ذلک
را در گزینش کنار میزند.
سید محمد صدر در فصلی از کتاب ارزنده تاریخ
ما بعد الظهور به بیان خصال یاران حضرت مهدی(ع) پرداخته است و تحلیلی در ذیل اخبار
ارائه داده است که اخبار وارده را در بخشهای ایمان، شجاعت، عبادت و میزان
فرمانبرداری تقسیم کرده و نشان داده است که هیچ تبعیض و ترجیح بلا مرجّح در سازمان
انسانی آن حضرت، چه سازمان اداری، چه نظامی و ... وجود ندارد. ما در این مقاله به
این اخبار در بحث انگیزش خواهیم پرداخت. بنابراین عدالت در سازماندهی و گزینش
یاران اولین قاعده استخراج شده این مقال خواهد بود.
بـ اینکه در حدیث 6 آمده است: ((شیعیان ما
در زمان سلطنت قائم بزرگان اهل زمین و حکام آنها خواهند بود)) منافاتی با
شایستهسالاری ندارد و دال بر تبعیض و ترجیح بیمورد نیست؛ چراکه اولاً شیعیان شامل
تمامی نژادها و قومیتها و کشورها و زبانها خواهد شد و منحصر به گروهی خاص
نیستند.
ثانیاً شیعیان کابینه اصلی و نیروهای کلیدی
را تشکیل میدهند و از همه ساکنان ارض استفادههای به جای خود در سازمان حضرت مهدی
(عج) خواهد شد.
ثالثاً علت دادن کلیدها و پستهای اصلی به
شیعیان، حقانیت و امتیازات معنوی و سابقه مبارزاتی (عقیدتی) آنها است. آنها
منتظران واقعی بودهاند که در زمان طولانی غیبت کبری، به انتظار فرج به عنوان افضل
اعمال دل مشغول بودهاند و با ادعیه، صدقه، نماز، آمادگی و غیر ذلک ترجیحاتی را به
دست آوردهاند که دیگر یاران مهدی ممکن است چنین ویژگی نداشته باشند. شیعیان حکم
حواریون و خصیصین را دارند و در حقیقت، قاعده اصلی و کانون مرکزی سازمان حضرت
هستند. ترجیح آنان با مرجح و عین عدالت است، لذا خداوند در قرآن میفرماید:
کسانی که قبل از پیروزی انفاق کردند و
جنگیدند با کسانی که پس از پیروزی انفاق کردند یکسان نیستند. آنها بلند مقامتر از
کسانی هستند که بعد از فتح انفاق کردند و جنگیدند و خداوند به هر دو وعده نیک داد.
و خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است.
عدم تساوی مجاهدان قبل از فتح (و ظهور) و
بعد از آن، منافات با عدالت ندارد؛ بلکه تساوی آنان ضد عدالت است. مگر نه اینکه
یکی از مبانی اهل عدالت ((اعطاء کل ذی حق حقه)) میباشد؟ آیا حق سبق و حق سابقه در
جهاد، حق نیست؟ این را حق ترجیح نام مینهیم. در حکومت نبوی و علوی هم به صاحبان
سابقه امتیازات بیشتری میدادند. آنچه به
عدالت در عین عدم تساوی اشعار دارد، تأکید قرآن بر این است که هر دو گروه با سابقه
و بیسابقه از طرف خداوند وعده نیک دریافت میدارند؛ هرچند در روایتی آمده که
ایمان بعد از فتح نفعی ندارد.
ج ـ در روایات ما آمده که یاران مهدی ((جان
خویش را در جنگها پناه او میسازند)).
این
هم منافاتی با عدالت ندارد و ظلم و تبعیض محسوب نمیشود. او خود طالب و مایل به
حفظ جان خویش نیست؛ شمشیر او علامت جهاد و فداکاری اوست. این یاران مهدی هستند که
حفظ او را حفظ اسلام و نظام میدانند. چگونه میشود وجود مقدسی را که همواره در
انتظارش بودهاند به دم تیغ بسپارند. سید محمد صدر معتقد است:
((شاید مقصود روایت این باشد که حفظ جان
امام (ع) فعالیت و تلاشی است مستقل که یاران ایشان انجام میدهند)) تا به جهت
استفاده از علوم و تعالیم و دستوراتش برگرد وجود او حلقه زده و علاوه بر این، با
ایثار و اخلاص تمام جان او را نیز حفظ نمایند... چون امام را مظهر تمامعیار عدل و
کمال می بینند. بدین سبب، در مقابل او، خضوع کامل دارند: ((هم اطوع له من الامة
لسیدها)).
د ـ در حدیث 10، برتری مؤمنان بر فرشتگان در
سازمان مهدی (عج) طرح شده است و فرشتگان در خدمت یاران او هستند. این نیز بیانگر
نوعی عدالت است؛ چرا که فرشتگان که گناه نمیکنند. قدرت آن را ندارند. ولی یاران
مهدی(ع) که با وجود قدرت بر گناه و عصیان، این گونه مطیع و معصوم هستند، قطعاً
برترند. همچنین در آغاز خلقت هم مسجود فرشتگان بودهاند و بعد از طی سیکل طولانی،
حق به حقدار میرسد و فرشتگان کارگزاران مؤمنان می شوند، همانگونه که درخدمت اهل
عصمت و طهارت بودند. آنان در خدمت رسول خدا (ص) بودند و در جنگهای متعدد (حدیث 7)
و در خدمت نوح و ابراهیم و عیسی بودند و در خدمت حضرت حسین بن علی بودند (حدیث 7)
ولی حسین نپذیرفت. این جلوه از عدالت است آن هم به معنای قرار دادن هر چیز در جای
خود که فرشتگان جای واقعی شان خدمت به مؤمنان است. این معنای از عدالت در کلیه
گزینشهای حضرت مهدی (عج) مطرح است که نمونهای از آن را در گزینش شیعیان به بحث
گذاشتیم که پستهای کلیدی را اشغال میکنند.
هـ یکی دیگر از جلوههای عدالت در حدیث 8
ذکر شده که ((خداوند از گورستان وادی السلام هفتاد هزار صدیق را زنده میکند که
همگی از اصحاب و انصار او می شوند)). اگر از وادی السلام الغاء خصوصیت شود،
مردگانی که هر صبح مخلصانه در دعای عهد ترنم کردهاند که:
((گر مرگ بین من و مولایم فاصله شد، همان
مرگی که برای بندگان حتمی و آمدنی است پس مرا از قبرم خارج کن تا با زرهای مثل
کفن و شمشیر و نیزه آماده و آخته در دست به آقایم لبیک بگویم. هرجا باشم (دور و
نزدیک))).
این
دعا که از حنجرههای پاک منتظران بلند میشده است، مورد استجابت قرار میگیرد و در
رکاب او قرار میگیرند و این هم عدالت است که به معنای مساوات است و عدم تبعیض و
فرقگذاری چه فرق است بین مردگان و زندگان در بهرهوری از فیض لبیک به معصوم؟
چگونه است آنان که نه در کربلا بودند تا شهید شوند و نه در زمان ظهور زنده بودند
تا در رکاب حضرت باشند با آنهمه عشق از فیض جهاد درمحضر امام(عج) محروم باشند.
عدالت اقتضا میکند که آنها هم با حضرت باشند. این حدیث برای منتظران بسیار
انگیزاننده است که بدانند خداوند اجر آنها را ضایع نمیکند.
وـ یکی دیگر از جلوههای عدالت حضور زنان در
سازمان آن حضرت است که از 313 نفر، در نقلهای مختلف، 13 نفر، 50 نفر و ... هستند.
به هر حال، این زنان در جنگ هم شرکت دارند و مسئولیتهایی را هم علی القاعده بر
دوش دارند البته به تناسب شأن و توان آنها... . به هر حال زنانی که در احد بودهاند
(مثل نسیبه) و پیامبر حضورشان را تأیید کرده است و در کربلا بوده اند (مثل زینب و
ام کلثوم فرزندان علی (ع) ) به همین مناط، در رکاب آن حضرت هستند و تبعیض در این
زمینه نیست. اعمال این عدالت در سازماندهی حضرت به معنای اعمال مساوات و برابری
اجتماعی است.
اوصاف کلی یاران مهدی
روایاتی که اوصاف یاران حضرت مهدی (عج) را
از نظر ایمان و اطاعت و شجاعت بر میشمارند بسیارند که به نمونههایی اشاره میشود.
11ـ قندوزی در کتاب ینابیعالمودة از ابی بصیر نقل می کند که امام صادق (ع)
فرمودند:
گفتار حضرت لوط (ع) درباره قومش که فرمود:
ای کاش مرا قوتی یا پناهگاهی امن و استوار می بود که از شر شما محفوظ میماندم
، آرزویی است بر قدرت قائم ما (مهدی (ع))
و استواری یارانش که همان ارکان محکم می باشند. هرکدام از مردان و یاران مهدی (عج)
دارای قدرت چهل مرد هستند. دل های آنها از پاره های فولاد محکم تر است. اگر بر کوهها
بگذرند، کوهها در هم فرومی ریزند. دست از شمشیرهای خود در پیکار با دشمنان دین
بازنمی گیرند تا آنکه خدای تعالی راضی شود.
12ـ سیدبن طاووس از ابن زرین غافقی نقل میکند
که حضرت علی(ع) فرمودند:
یاران مهدی مردانی هستند فولاددل که همه
وجودشان یقین به خداست و مردانی سخت تر از صخره ها که اگر به کوه ها روی آرند،
آنها را از جای برکنند. درفش پیروزمند آنان به هرشهر و پایتختی روی آرند، آنجا را
به سقوط وادار سازند، گوئی آن مردان عقابان تیزچنگند که بر مرکب ها سوار شده اند،
این شیرمردان پیروز و عقابان تیزچنگ برای تبرک و فرخندگی دست خویش را به زین اسب
امام می کشند و بدین سان تبرک می جویند. آنان او را در میان میگیرند، جان خویش را
در جنگ ها پناه او می سازند و هرچه او اشاره کند، با جان و دل انجام می دهند. برخی
از آنان شب هنگام نخوابند و زمزمه قرآن و مناجاتشان هم چون زنبوران عسل فضا را
آکنده سازد، تا بامداد به عبادت خدای بایستند و بامدادان سوار بر مرکب ها شوند.
آنانند راهیان شب و شیران روز و هم آنانند
گوش به فرمان امام خویش، ایشان چون مشعل های فروزانند که دل های استوارشان بسان
قندیل های نور در سینه شان آویخته است. این مردان تنها از خدا می ترسند فریاد ((لا
الله الا الله)) و ((الله اکبر)) آنان بلند است. همواره شهادت و کشته شدن در راه
خدا را آرزو می کنند و شعار آنان ((یا لثارات الحسین)) است. به هر سو روی می
آورند، ترس و بیم از هیبت آنان، پیشاپیش در دل مردمان افتد (و تاب مقاومت از همه
گرفته شود) این خداجویان سبک بال به سوی خداوند خویش روی می آورند و خدا به دست
آنان امام حق را یاری می فرماید.
13ـ قطبالدین راوندی در کتاب الخرائج
والجرائح نقل میکند که:
امیرمؤمنان (ع) بر منبر فرمودند: در
آخرالزمان مردی از فرزندان من به پا خواهد خواست ... ]تا اینکه می گویند:[ هنگامی که پرچم او به
اهتزاز درآید، شرق و غرب را در برمی گیرد و او دستان پربرکتش را بر سر بندگان خدا
قرار می دهد. در این هنگام، مؤمنی باقی نخواهد ماند مگر آنکه قلبش از پاره های
فولاد محکم تر شود و خداوند عزوجل نیروی چهل نفر را به او بدهد.
14ـ همچنین در روایت متعدد دیگر مانند آنچه
در صحیح مسلم ذکر شده است:
آنان بهترین دلیران روی زمین هستند. مردانی
هستند که خدا را آن گونه که باید شناختهاند. آنها پرچم داران حضرت مهدی(ع) هستند.
آنان فقهیان، قاضیان و فرمان روایانند.
اخبار فوق بخشی از اخبار فراوانی هستند که
ویژگی یاران مهدی را بیان می کنند و در حقیقت، به ((شایسته سالاری)) دلالت دارند.
شایسته سالاری در رابطه با عدالت، از چند منظر و معنا قابل لحاظ است.
الفـ عدالت به معنای عدم ارتکاب کبیره و عدم
اصرار بر صغیره که ملکه درونی عدالت را تشکیل می دهد. این خصلت ها که ذکر شد، از
عبادت، ایمان، شجاعت، اطاعت مولا و قدرت، همه حاکی از ملکه شدن این نوع عدالت در
یاران مهدی است و آن حضرت عادلان را به این معنا گزینش می کند.
بـ عدالت به معنای اعتدال، دوری از افراط و
تفریط و گزیدن حد وسط در بین رذائل و فضائل است. اوصاف ذکر شده حاکی از یک اعتدال
درونی هستند. مثلاً شجاعت که در اخبار آمده حالتی معتدل بین جبن و تهور است.
دـ عدالت به مفهوم ((اعطاء کل ذی حق حقه)) و
((وضع کل شیء فی موضعه)) ـ آن حضرت پرچم خود را به مردان صالح و صادق و حق شناس می
دهد که جز از خدا نمی ترسند و کشته شدن در راه خدا را همواره آرزو دارند و زمزمه
قرآن و مناجاتشان چون زنبوران عسل فضا را آکنده سازد(حدیث 12) .
وـ طبق حدیث 14، اینان فقهیان و قاضیان و
فرمان روایانند. آری، چنین شایستگانی برای چنین مناصبی مناسبند.
ه ـ عدالت به معنای موزون بودن و متعادل
بودن که در سازمان یاران مهدی محسوس است. نظم و اعتدالی که دارند، سازمان زیبایی
که دارند و در جغرافیای وسیع شرق و غرب (حدیث 13) و هرشهر و پایتخت (حدیث 12) با
این گستردگی از انسجام و انتظامی خوب برخوردارند و همین نظم و اعتدال عامل فتوحات
آنان است. در این زمینه، کافی است به حدیث 9 مراجعه شود و نیز حدیث 4.
جمع بندی
سازماندهی آن حضرت کاملا متکی به عنصر عدالت
است ( به تفصیلی که ذکر شد).
برنامه ریزی
دومین وظیفه مدیر بعد از سازماندهی
برنامهریزی است.
برنامهریزی مانند پلی است میان جایی که
هستیم و جایی که میخواهیم به آن برسیم. برنامهریزی یعنی انتخاب مأموریتها، هدفها و
اقداماتی برای نیل به آنها که مستلزم تصمیمگیری و انتخاب از میان بدیلها برای
اقدام آینده سازمان است.
برنامهریزی اساسیترین وظیفه در میان وظایف
مدیریت است. دیگر وظایف مدیر، یعنی سازماندهی رهبری وکنترل، هدفهایی را پی
میگیرند که در فرآیند برنامهریزی پیگیری شده است. برنامهریزی جایگاهی را که سازمان
در آینده باید در آن قرار گیرد تعیین میکند و سپس مجموعههایی از اعمال کارساز را
که برای رسیدن به این وضعیت در آینده ضروری است انتخاب و اجرا میکند. همه افراد
سازمانها و گروهها باید برای فعالیتهای خود برنامهریزی کنند تا بتوانند به
خواستههای خود جامه عمل بپوشانند.
آن حضرت (عج) برنامهریزی دارد. برنامهای
برای اجرا و ایجاد عدالت، عدالتی در تمام ابعاد، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی
و ... که همان قسط است و عدالت اجتماعی (به معنای اعم) حال به گوشهای و شمهای از
برنامههای مهدی (عج) اشاره میکنیم.
امام علی (ع):
15ـ در زمان حکومت مهدی (ع) گرگ و میش با هم
در یک مکان زندگی میکنند. بچهها با مارها
و عقربها بازی میکنند، در حالی که اذیت نمیشوند. شر از میان میرود و خیر باقی
میماند.
16ـ قائم ما با رعب و با پیروزی تأیید می
شود. زمین در زیر پای او میپیچد و گنجهای آن از برای او آشکار میشود. حکومت او
مشرق و مغرب را فرا میگیرد و خداوند دینش را بر همه ادیان غالب میگرداند، گرچه
مشرکان ناخوش دارند.
17ـ وقتی قائم ما از مکه قیام کند و عازم
کوفه شود، منادی به او ندا میکند هیچیک
از شما خوراکی و آشامیدنی برندارد. مهدی (عج) سنگ موسی را که دوازده چشمه از آن
جاری میشود با خود حمل مینماید در هر منزلی که وارد میشود آن را نصب میکند و
چشمهها از آن میجوشد و هر گرسنه از آن بخورد سیر و هر تشنه سیراب می شود. این توشه
آنان خواهد بود.
18ـ مهدی (عج) هفت سال حکومت خواهد کرد که
هرسال از آن معادل ده سال از سالهای شماست. آنگاه خداوند آنچه خواهد انجام خواهد
داد.
ابوبصیر میگوید: گفتم فدای تو شوم، چگونه
این سالها طولانی می شوند؟
امام فرمود: خداوند به فلک امر می کند که
کند حرکت کند. از همین رو، روزها و سالها طولانی میشوند. ابوبصیر می گوید: اگر در
فلک تغییری پیدا شود، عالم تباه می شود. امام (ع): این سخن زندیقهاست. اما
مسلمانان این سخن را خواهند پذیرفت. چرا که خداوند برای پیامبر خود ماه را دو نیمه
کرد. قبل از آن برای یوشع بن نون خورشید را برگرداند وخبر از طولانی بودن روز قیامت که معادل هزار سال
شماست داد.
19ـ قائم ما به هر سو که رود، ابرها بر سر
او سایه میافکنند و با زبانی فصیح میگویند این مهدی آل محمد (ص) است که زمین را
پس از وفور بی عدالتی و ستم پر از قسط و عدالت میکند. همچنین زمین در زیر پای او
میپیچد. (یعنی قدرت طی الارض خواهد داشت)
20ـ چون قائم ما آل محمد (ص) قیام کند،
شمشیرهای نبرد (از آسمان) فرود میآیند.
بر هر شمشری اسم خود و نام پدر صاحب آن شمشیر را نوشتهاند.
21ـ هرگاه قائم ما خروج کند، زمین گنجهای
خود را بیرون می برد و مردم هم آن را مشاهده میکنند.
22ـ هنگام ظهور، زمین به نور قائم (ع) منور
میگردد و تاریکی از میان می رود و مردم نیاز به نورافشانی خورشید و ماه ندارند.
23ـ در دوران ظهور، مؤمن پرندهای از هوا به
زیر میکشد، سپس آن را ذبح کرده و پس از بریان نمودن میخورد، اما استخوانش را سالم
باقی میگذارد. آنگاه به آن میگویند
به اذن خداوند زنده شو، پس زنده می شود و پرواز میکند و همچنین است در مورد آهوهای
صحرا. در آن زمان قائم(عج) مایه روشنی شهرهاست و مردم نیازی به خورشید و ماه
ندارند. بر روی زمین، نه جانوری موذی یافت میشود و نه شری و نه سمی و نه
فسادی" چرا که عدالت او آسمانی است و نه جن و شیطان در آن راهی برای وسوسه و
فتنهانگیزی ندارند. بنابراین نه کردار زشتی وجود دارد و نه جسارتی و نه حسادتی و
نه چیزی از تباهی. زمین و درخت دچار آفت نمیشوند و کشتزارها سالم و برپایند و
هرگاه چیزی از آن برگیرند، در وقتش می روید و به حالت اول برمیگردد. پدر خانواده
به فرزندش لباس حریر میپوشاند، در حالی که پیوسته با اوست و مندرس نمیگردد و به هر
رنگی که مایل باشد در میآید. برای شیطان در آن دوران بلدی یافت نمیشود که در آن
مسکن گزیند و فرشتگان با مؤمنان مصافحه میکنند.
24ـ او گنجها را استخراج می کند، اموال را
تقسیم می کند و اسلام را حاکم میکند.
25ـ او متوجه شام میشود. جبرئیل و میکائیل
اطراف او را میگیرند، اهل آسمان و زمین شادمانی میکنند، پرندگان| وحشیان و ماهیان
شادی میکنند، آب در دوران او فراوان میشود و رودخانهها جاری میگردند، زمین ثمرات
خود را میافزاید، گنجها ظاهر و خارج میشوند.
26ـ رسول خدا (ص) میفرماید:
در آخر امت من، مهدی خروج میکند. خدا باران
را برایش فراوان می بارد و زمین، گیاه خود را می رویاند. او مال را به شکل صحیح
تقسیم میکند، مرکبها فراوان میشوند و مردم مورد اعظام و اکرام می شوند. او هفت یا
هشت سال حکومت میکند.
27ـ رسول خدا (ص) میفرماید:
مهدی هفت یا هشت سال حکومت میکند. امت من در
آن در تنعم و رونق هستند که هیچ امتی اینگونه در رفاه نبوده است. زمین هرچه دارد
بدون کم و کاست رو میکند، مال در آن زمان مثل دوس است به هرکس می رسد. میگویند
هرچه میخواهی بردار.
28ـ در زمان قائم(عج)، فراوانی و وفور از
جهت باران و کشاورزی است. کینه از دل بندگان می رود، وحشیان رام می شوند، یک زن
بین عراق و شام عبور میکند. در حالیکه همه جا همواره گیاهان و مزارع است و زینت
خود را با خود دارد، هیچ درنده ای او را دچار اضطراب و ترس نمیکند. اگر میدانستید
به خاطر ایستادگی در برابر دشمن و تحمل ناروائی که میشنوید چه چیزی برای شما
خواهد بود و هر آینه دلهای شما شاد میشد.
29ـ امیرالمومنین(ع) میفرماید:
مهدی(عج) فرماندهان (فرمانداران) را به
شهرها میفرستد تا به عدالت بین مردم حکم کنند. گوسفند یا گرگ یکجا خواهند بود،
بچهها با عقرب و مار بازی میکنند، بدون آزار و اذیت... بدی میرود و خوبی باقی
میماند. رونق کشاورزی بیاندازه میشود. زنا، شرب خمر و ربا رخت برمیبندد، مردم به
عبادت، شریعت و دیانت روی می آورند، نماز جماعت رونق میگیرد. عمرها طولانی میشود،
امانات اداء میشود، درختان پرمیوه میشوند، برکات فراوان میگردد، اشرار نابود میشوند،
اخیار باقی میمانند، دشمنان اهل بیت باقی نمیمانند.
این مشتی از خروار است. احادیث فراوان ولی
مجال این مقال اندک است.
دو عنصر برنامهریزی و عدالت از میان این
اخبار نورانی موج میزند. نیاز به شرح نیست ((عدالت اجتماعی)) که شامل عدالت در همه
عرصهها میشود، کاملاً مشهود است.
در حدیث 19، بحث از پر کردن زمین از قسط و
عدل است و در حدیث 28: بحث از حکومت عادلانه فرمانداران و کارگزاران او در بلاد
است. از این قبیل اخبار که از اعمال عدل به شکل مطلق یاد میکند، در جوامع حدیثی
مهدوی فراوان است. مخصوصاً که اصطلاح (مملو کردن) طرح شده، آنهم بعد از مملو بودن
از ظلم، پرکردن عدل" یعنی فراگیری و گسترش و همهجانبگی عدالت. استاد مطهری
میگوید :
((آیات قرآنی عدل را چهار قسمت کرده: عدل
تکوینی، عدل تشریعی، عدل اجتماعی و عدل اخلاقی و آنچه در قرآن در زمینه عدل
اجتماعی آمده، چهار قسمت است: عدل خانوادگی، عدل قضایی ، عدل اصطلاحی اجتماعی و عدل سیاسی
بیشترین آیات مربوط به عدل و درباره عدل جمعی و گروهی است، اعم از
خانوادگی، سیاسی، قضایی، اجتماعی. تا آنجا که این بنده به تقریب به دست آورده در
حدود 16 آیه در این زمینه است.
برنامه حضرت مهدی(عج) امتلاء ارض از عدالت
به صورت تمام و کمال است والا (یملأ الارض به قسطا و عدلا) معنا ندارد و اما آنچه
از اخبار به دست میآید و جز برنامه عادلانه اوست:
الفـ عدالت اقتصادی (آشکار شدن گنجها در
حدیث 16) که در احادیث فراوانی به آن اشاره شده، حاکی از یک فعالیت عظیم و رونق
اقتصادی است که آنچه ثروت در دل زمین است استخراج میشود. هرچند لحن آیات حاکی از
یک اعجاز و کرامت است، ولی میتواند حاکی
از قدرت مدیریت برنامهریزی آن حضرت در به کارگیری نیروها هم میباشد. به هرحال،
این اصطلاح مکرر(آشکار شدن گنجها)، سمبلی از رونق و استخراج معادن گوناگون
است" یعنی مدیریت بهرهوری یعنی استفاده از جمیع امکانات زمین، نه اینکه زمین
پر از ثروت باشد و مثل بعضی کشورها، مردم روی آن گرسنه قدم بزنند.
بـ اصطلاح ((فراوانی باران)) (حدیث 25 و
26)، ((جوشش چشمهها)) (حدیث 17)، ((فراوانی آب در دولت او)) (حدیث 25) حاکی از
عدالت است" چرا که در اخبار است اگر عدالت قضایی باشد، آسمان می بارد. و نیز حاکی از یک (مدیریت آب) است که از
شاخههای مدیریت بهرهوری است.
جـ عدالت بالسّویه اجتماعی کاملا مشهود
است" چرا که لحن حدیث مطلق است و شامل همه انسانها در همه زمین میشود. بحث از
سرزمین خاص نیست" قلمرو حکومت او سراسر سرزمین و همه انسانها هستند و طبق
اخبار که هیچ قیدی ندارد، این ثروت جوشان، فراگیر و بدون تبعیض است و شعبهای از
رحمت رحمانیه است.
دـ در تعریف برنامهریزی گفته شد انتخاب
اهداف از عناصر اصلی آن است و کلیه اقدامات و تصمیمگیریها برای رسیدن به آن اهداف
انجام میپذیرد. مهدی (عج) از حکومت خود چه هدفی دارد، جز همان اهداف که رسول خدا
(ص) و امیرالمومنین (ع) داشتند کما اینکه آن حضرت در یک خطبه به چهار هدف اشاره
میکند (احیای معالم و شعائر دین خدا، اصلاح (آبادانی شهرهای خدا) امنیت بندگان
مظلوم خدا و اقامه حدود خدا) همین اهداف
را امام حسین(ع) هم به عینه بیان میکند.
این اهداف در یک کلمه قرآنی (قیام به قسط) خلاصه میشود.
در اخبار فوق، مهدی هم امنیت میآورد. نماد
امنیت بازی کردن بچهها با عقربها و مارها بدون ترس (حدیث 15)، مسافرت یک زن با
زینت بدون ترس از عراق به شام (حدیث 28)، جمع شدن گرگ و میش با هم (حدیث 15)، رفتن
بدیها و بدها و باقی ماندن خوبیها و خوبها (حدیث 23) میباشد. اینها سمبل امنیت
بندگان مظلوم است که ((زن و بچه)) به
عنوان مثال اتم است که نوعا در بحرانها دچار وحشت میشوند (بیش از مردان) و پرواضح
است که امنیت کامل در سایه عدالت قضایی است. اگر قاضیان عادل نباشند و احقاق حق و
ابطال باطل نکنند، امنیت افسانهای بیش نخواهد بود. قرآن میفرماید:
(((در زمان ظهور) خداوند برای مؤمنان و
عاملان صالح خوف را به امنیت تبدیل میکند.))
و این وعده خدا تحقق مییابد. ((اصلاح در
بلاد)) که از اهداف حکومت علوی بوده است هم در حکومت مهدوی از خلال اخبار مشهود
است. نسلها اصلاح میشود، اخلاقها اصلاح میشود، بدیها وجود ندارد، منکر زائل میشود،
لباسها مندرس نمیشود. هر رنگ بخواهند ظاهر میشود (حدیث 23) اگر دقیق مرور شود،
رونق اقتصادی و بی نیازی مردم از هر حیث حاکی از یک عدالت اقتصادی است. فقر توزیع
نمیشود که نوعی عدالت منفی است" بلکه فراوانی و ثروت توزیع میشود. این حدیث
پیامش این است که کسی زیر خط فقر نیست. تهاجم فرهنگی از بین میرود که نوعی عدالت
فرهنگی را میرساند (برای شیطان جایی باقی نمیماند)" یعنی اینکه تهاجم و
نقشههای او شکست میخورد. هیچ پدری جلوی فرزندش خجل نیست. تسلط اقتصادی و فرهنگی
دارد. مردم مرغ را میخورند، دوباره زنده میشود، یعنی هیچ کمبودی نیست. تمام اهداف
چهارگانه علوی و تمام اقسام عدالت که استاد مطهری شمرد، همه در این اخبار مندرج
است.
هـ
برخی اندیشوران برآنند که امام مهدی مبدءالآیات است یعنی صاحب معجزه است و
تمام برنامه ریزی و سازمان دهی و رهبری و نظارت او اعجاز آمیز است و اخبار حاکی از
این امر است. و لذا مدیریت او با استانداردهای مدیریت مادی و تمدنی سازگار نیست
طرحی نو در میاندازد با ساقی به هم می سازد و سقف می شکافد و نیز برخی دیگر برآنند که عدالت مهدوی ناشی از
عدالت خدایی است و عدل مثل توحید امری فطری است. و چون تمدن موجود بشری افسار
گسیخته و به دور از استانداردهای عدل فطری است و امام مهدی (عج) عدالت فطری را
پیاده می کند. پس لاجرم با این تمدن های مادی و اندازه های آن نمی سازد و از
راهبردهاو راه کارهای دیگر فوق مادی استفاده می کند و جامعه ای بدور از معیارهای
شناخته شده می سازد.
به نظر می رسد که لحن اخبار و ادبیات خاص آن
که مبتنی بر فرهنگ مغیبات است موجب چنین برداشت هایی شده است در صورتی که
اندیشمندی دیگر معتقد است که همه چیز عادی
و مادی است حتی اگر بحث از نوری در کف دست یاران مهدی دیده میشود که از یکدیگر اطلاع پیدا کنند همین وسائل
ارتباط الکترونیک جدید است و نه امری خارق العاده، آنچه حق است امری میان این دو
نوع اندیشه است.
حکومت حضرت مهدی(عج) چون آخرین حلقه حکومت
ولوی و رحمانی است علی القاعده از نوعی کرامت برخوردار خواهد بود تا ریشه تمام ظلم
و استکبار را بکند و بخشکاند و چون سنت خداوند جریان امور از طریق اسباب است از
تدابیر سیاسی اجتماعی و اقتصادی شناخته شده استفاده می شود منتهی با قدرت و سرعتی
خارق العادهتر و به قول بعضی متفکران معاصر
(اینکه همه سلاح ها در مقابل مهدی(عج) از کار می افتد به این علت است که
حضرت مهدی(عج) آگاهی میدهد لذا آن ها به ناکارایی سلاح ها و تو خالی بودن دشمنان
پی میبرند و مقابله می کنند و آن سلاح بی تاثیر می شود در مقابل اراده مردم مثل
انقلاب بهمن 57) با این برداشت ادبیات کرامت آمیز مهدوی که تا بحال 29 نمونه از
آن، در این مقاله نقل کردیم. در عین خارق العاده بودن تاثیر به خاطر شخصیت خارق
العاده حضرت مهدی (عج) همه چیز را از طریق اسباب خودش پی می گیرد. و حضور فرشتگان
و اجنه هم از این قبیل قدرت های روانی و روحی است که گاهی تحت عنوان (رعب) در بعضی
اخبار طرح شده است (حدیث)
این نکته را از این جهت نقل کردیم که وقتی
از عصر عدالت همه جانبه در برنامه ریزی آن حضرت سخنی می رانیم نگاه صحیحی داشته
باشیم. چرا که حکومت مهدوی همانند حکومت نبوی و علوی برای ما منتظران الگوست صرف
امیدزایی نیست باید با استاندارهای بشری قابل تحقق باشد تا بتوانیم در حکومت های
اسلامی قبل از حکومت مهدوی به تحقق عدالت اجتماعی همت گماریم.
بر این اساس حدیث 17 که از سنگ موسی که
همراه مهدی است و واجد همه تدارکات است می تواند وسیلهای بسیار پیش رفته باشد چرا
که قسمت اعظم علم نزد حضرت مهدی(عج) است و
می تواند پیش رفته ترین امکانات را در اختیار بگیرد.
نکتهای که باقی میماند لحن شدید امام صادق
(ع) در حدیث 18 است که مخالفان طولانی شدن سال ها را زندیق میشمارد کما اینکه
مخالفان انشقاق قمر به دست رسول خدا (ص) را زندیق میانگارد. زندیق منکر قدرت خارق
العاده الهی است. باید گفت اگر ما قاعده (جریان امور از طریق اسباب) را بپذیریم
همه چیز حل می شود. حتی طولانی شدن زمان، کما اینکه در تعریف معجزه و تمایز آن با
سحر به همین نکته (تکیه بر اسباب ) اشاره و تکیه می شود.
به تناسب نکتهای برنامهریزانه هم گفته شود
و آن اینکه از انواع برنامه ریزی مدیریت زمان است
و حدیث 18 به آن هم اشاره دارد. مدیریت زمان علاوه بر تعریف اصطلاحی آن که
بهره برداری بهینه از زمان است و شعار مبنایی آن (توزیع الوقت توسیع الوقت است) با
الهام از این حدیث می تواند معنای خاصی پیدا کند و آن مدیریت زمان با ولایت تکوینی
است که بتوان آن را توسعه داد، و شاید این معنا باشد که توسیع و طولانی شدن وقت حاکی
از بهترین استفاده از زمان است. وقتی از ثانیه ثانیه به شکل مفید استفاده کنیم
زمان اضافه می آوریم. صاحبان مدیریت زمان در 24 ساعت که دیگران هم در اختیار دارند
برآمدی 72 ساعته یا بیش تر دارند، چرا که بلدند چگونه استفاده کنند، این رمز و راز
مدیریت زمان است، بر این اساس توجه به تدبیر الهی حضرت مهدی (عج) و مدیریت فوق
عالی زمانی توسط ایشان گویا زمان طولانی تر از همیشه است مثلا در حدیث شماره 26
مدت حکومت ایشان را به هشت یا نُه سال دانسته است ولی همین زمان وقتی خوب بهره
برداری شود با هزار سال برابر است.
لذا آن حضرت برنامه ریزی عادلانه و خارق
العاده خود را که در همه ابعاد است در همین مدت کوتاه انجام می دهد ... از این رو
نیاز نیست خیلی خود را اسیر اعداد و ارقام نماییم. (والله العالم) این همان عدالت
بی پایانی است که توسط آن حضرت انجام می گیرد.
وـ حدیث 20 حاکی از مسلح بودن و توانایی
نظامی همگانی است همه به نامشان شمشیری ثبت است این نوعی عدالت است که همه آموزش
دفاعی و نظامی می بیننند و نیز فراوانی سلاح را نشان می دهد در مقابل این امت مسلح
و تحت فرمان فرمانده چگونه میتوان ایستاد؟!
ح ـ حدیث 22 حاکی از اوج عدالت اجتماعی است
که آنچنان صحنهها را نورانی می کند که گویا مردم نیازی به نورافشانی خورشید و ماه
ندارند. و چون نور فراگیر است، پس عدالت او فراگیر است.
طـ حدیث 25 حاکی از رضایت همگانی از حکومت
آن حضرت است که ناشی از اعمال عدالت است. چرا که شادی آسمان و زمین را ناشی از
ظهور او و ظهور آب و گنج از آسمان و زمین می داند این یک عدالت رضایت آمیز است.
یـ در حدیث 26 بحث از تقسیم صحیح اموال است
که همان توزیع عادلانه ثروت است که به لفظ (صحیح) از قول نبی اکرم(ص) طرح شده است
یعنی عمده ترین معضل اقتصادی حکومت ها و دولت ها را حضرت مهدی (عج) با مدیریت
عادلانه و برنامهریزی عادلانه اقتصادی خود حل می کند و به گونه ای که رسول خدا (ص)
در حدیث 27 بر بینظیری رفاه مهدوی اشاره میکند آنقدر مردم در اثر این توزیع بی
نیاز می شوند که سیاست چک سفید اعمال می شود و طبق حدیث 27 مال در یک ظرف است و هرکس
به شکل آزاد از آن برمی دارد.
کـ این عدالت اقتصادی و این برنامه ریزی کم
نظیر اجتماعی از آن رو به ثمر می نشیند که طبق حدیث 29 در آن ربا وجود ندارد، ربا
مظهر اقتصاد و تجارت نامشروع و غیرصحیح است و این یک پیام است برای کلیه اقتصاد
دانان که تنها راه عدالت اقتصادی گریز از ربا و خانواده آن است (هر نوع فساد
اقتصادی) حدیث 29 می گوید وقتی ربا و زنا و بدی و شرب خمر نیست، عمرها طولانی
تولیدات عالی دیانت و امانت موجه و معروف و برکات فراوان می گردد. و اینکه می
فرماید دشمنان اهل بیت باقی نمی مانند کنایه از این است که اقتصاد اهل بیت حاکم می
شود اقتصادی که قرنها مانع از تحقق داشته است بدست مهدی (عج) پیاده می شود.
جمع بندی: پس عدالت اجتماعی اعم از عدالت
قضایی، فرهنگی، اقتصادی و خانوادگی و شغلی و امنیتی است که از خلال اخبار فوق
استنتاج شد. و دست آورد دست پرقدرت مهدی (عج) می باشد. که ناشی از برنامه ریزی است
به عنوان یکی از پنج وظیفه مدیریت.
نظارت
سومین وظیفه یک مدیر نظارت است
نظارت یا کنترل را به گونه های مختلف تعریف
کرده اند در همه این تعریف ها کنترل را نوعی مقایسه بین آنچه هست و آنچه باید باشد
دانسته اند یکی از این تعاریف از استونر است که میگوید:
کنترل مدیریتی فرآیندی است جهت حصول اطمینان
از این که فعالیتهای انجام شده با فعالیتهای برنامهریزی شده مطابقت دارد در واقع
کنترل فراگیرتر از برنامه ریزی است کنترل مدیران کمک میکند تا مراقب اثر بخشی
فعالیت های برنامه ریزی، سازماندهی و هدایت باشند، بخش اصلی فرآیند کنترل، اعمال
اقدامات اصلاحی مورد نیاز است.
یکی از عللی که موجب می شود مدیران به سختی
تفویض اختیار کنند این است که نگرانند زیردستان کاری را که مسئولیتش بر عهده آنان
است به درستی انجام ندهند، اگر مدیر نظام کنترل موثری به وجود آورد این بی میلی به
تفویض اختیار کاهش می یابد. مدیرانی که اختیار خود را تفویض می کنند چون نهایتا
خود مسوول تصمیمهایی هستند که زیردستان می گیرند به سازوکار بازخورد نیازمندند.
نظارت ها دو دسته است:
اول خود نظارتی یا نظارت از درون؛
دوم نظارت بیرونی و سازمانی.
در دید اسلام نظارت درونی بر دو پایه عدالت
و تقوا است ?اعدلوا هو اقرب للتقوی?
((عدالت کنید به تقوی نزدیک شوید)) عدالت در این معنا همان اعتدال درونی و
کسب اوساط از فضایل و نیز دوری از کبائر و عدم اصرار بر صغائر و اموری که مورد
نظارت هستند عبارتند از: افراد امور مالی، عملیات و برنامهها.
در حکومت مهدی(عج) نظارت چگونه است؟ به چند
خبر مهدوی اشاره می کنیم:
30ـ چون قائم آل محمد قیام کند به هر اقلیمی
مردی می فرستد و به او میگوید: فرمان تو در کف توست چون با موضوعی مواجه شوی که
از آن سردرنیاوری و نفهمی به کف دست خود نظر کن و به هرچه در او بینی عمل نما
قشونی به قسطنطنیه می فرستد چون به خلیج برسند چیزی بر پاهای خود مینویسند و روی
آن راه می روند اهل روم آنها را میبینند و می گویند اینها اصحاب او هستند که روی
آب راه می روند پس خود او چگونه است؟ آن گاه دروازه شهر را به روی آنان بازخواهند
کرد آنها وارد می شوند و هرچه بخواهند حکم مینمایند .
31ـ هرگاه قائم ما قیام کند خداوند به گوش
ها و چشم های شیعیان ما قوه و نیرویی بخشد در حالی که بین آنها و قائم (ع) واسطه
ای نباشد، با شیعیان ما تکلم فرماید و آنها میشنوند و به آن حضرت می نگرند در
حالیکه آن حضرت در مکان خود می باشد .
32ـ گویا قائم را می بینم که در پشت نجف بر
اسبی سیاه همراه با نقاطی سفید و خطی سفید در پیشانی آن سوار شده است آن گاه آن را
به حرکت می آورد و در پس در این هنگام اهل همه سرزمین ها او را در پشت سرزمینشان
مشاهده می کنند .
33ـ در خصوص قول خداوند ?اینما تکونوا یات
بکم الله جمیعا? ؛ ((هرجا باشید خدا همه شما را جمع میکند)) ابالحسن(ع) میفرماید:
مربوط به قیام قائم است که خداوند جمع شیعیان را از جمیع بلدان جمع میکند.
34ـ امام باقر (ع) در تفسیر آیه ?الذین ان
مکنا هم فی الارض اقاموا الصلوة و آتو الزکاة و امروا بالمعروف و نهو اعن المنکر
فللّه عاقبة الامور? فرمود: این مربوط به آل محمد (ص) است مهدی(ع) و اصحاب او را
خداوند در مشارق و مغارب زمین حاکم میگرداند دین را پیروز می گرداند و بوسیله
مهدی و اصحاب او بدعت ها و باطل را زائل میکند پیروان باطل را هم زائل میکند تا
اثری از ظلم نماند یاران مهدی امر به معروف و نهی از منکر میکنند و
عاقبت امر از آن خداست (سرانجام دین خدا
حاکم میشود).
35ـ امام صادق(ع) فرمود: در زمان قائم مومنی
در شرق برادرش را در مغرب مشاهده می کند و آنکه در مغرب است برادرش را در مشرق می
بیند.
اخبار فوق حاکی از نظارت آسان و جمعی است
همه تحت نظر دیگری و دیگران هستند (حدیث 35 و 31) . امر به معروف و نهی از منکر به
عنوان نظارت عمومی رایج است و از برنامه های اصلی دولت مهدی(عج) است (حدیث 34) از
خصوصیات یاران مهدی (عج) به شکل بارز ایمان و تقوی و شجاعت است (احادیث 7 تا 14)
که خود حاکی از یک نظارت درونی یا خود نظارتی است که در مدیریت نوین به آن اهتمام
ویژهای میشود.
مدیران را از نظارت تحمیلی پرهیز و به خود نظارتی سوق می دهند و این همان
نهادینه شدن ملکه تقوی و عدالت است. بنابراین ظهور عدالت درونی که عامل پرهیز از
گناه و موجب تعادل اخلاقی و فضیلتی است در یاران مهدی موج می زند و نظارت را خود
بخود اعمال شده قرار میدهد ... (این یک جلوه از عدالت درنظارت و مدیریت عادلانه
مهدی)
از سوی دیگر در مدیریت نوین از (نظارت موثر)
صحبت شده است که عبارت است از نظارتی که
به جمع آوری اطلاعات اکتفا نمیکند بلکه با استفاده از بهترین ساز و کارهای نظارتی
و بهترین راه کارها تا پایان پیش میرود و کار نظارت را با اقدام اصلاحی تمام میکند.
آن گاه یکی از خصلتهای نظارت موثر (اعتدال در نظارت) شمرده شده که میانه روی در
نظارت است نه خیلی زیاد نه خیلی کم و گفته شده نظارت زیاد به لجاجت، فریب دادن و
دادن اطلاعات غیر معتبر و اصلاحات مقطعی میانجامد و نظارت کم به تورم هزینه ها میانجامد،
لذا نظارت معتدل سفارش شده است.
ما یکی از معانی عدالت را معنای چهارم میانه
روی و دوری از افراط و تفریط آوردیم. و حکومت مهدی (عج) که مظهر عدالت تمام عیار
است از بعد میانه روی هم بهره مند است لذا آن حضرت از نظارت میانه و موثر استفاده
می کند. چون یارانش پاک و پاک باخته هستند، به شکل خودجوش کار می کنند ولی از آن
جهت که فرد هرچه بهتر باشد بازهم نظارت میخواهد برای این کار طبق حدیث 30در کف
دست آنها نوری قرار داده که عامل ارتباط و نظارت است ... علاوه بر اینکه نظارت
عمومی امر به معروف و نهی از منکر هم وجود دارد. (طبق حدیث 34).
وجهه سوم عدالت در نظارت عدالت به معنای
مساوات و رفع تبعیض است چرا که لسان اخبار مطلق است و همگان را شامل می شود حتی
خود حضرت علاوه بر اینکه از سوی خداوند تحت نظارت است. از سوی مردم هم به وسیله
امر به معروف و نهی از منکر و بوسیله نور در کف دست هر فرد تحت نظارت است هرچند
عصمت درونی او را بی نیاز کرده است ولی عدالت اقتصادی تعمیم در نظارت را دارد. چرا
که ملاک نظارت وجود اختیار و مسئولیت است.
و بالاترین مسئولیت در اختیار مهدی (عج) است. (او نیز همانند جدش علی(ع))
که خود را از نظارت مستثنی نمیدانست و
مردم را به نصیحت خویش دعوت میکرد، خود
را از نظارت مردم مستثنی نمیداند؛ اگرچه
در عمل موردی برای اقدام اصلاحی پیدا نشود. و دلیل دیگر این نظارت پذیری مهدی(عج)
این است که الگو بودن حکومت برای حکومتهای قبل از ظهور هم باقی بماند که همه خود
را نیازمند نظارت بدانند.
جمعبندی؛ نقش عنصر عدالت در نظارت: (طبق
معانی دهگانه عدالت که در آغاز این مقاله آمده است)
نظارت درونی یا خودنظارتی که همان کلمه
عدالت و تقوا است؛ (معنای هفتم و دهم عدالت).
نظارت معتدل و به دور از افراط و تفریط؛
(معنای چهارم عدالت).
نظارت عام و همگانی از پائین به بالا یا از
بالا به پائین بدون تبعیض. (معنای پنجم عدالت).
انگیزش
چهارمین وظیفه یک مدیر انگیزش است. انگیزش
از سادهترین و در عین حال پیچیدهترین وظایف مدیریت است. به این دلیل ساده است که
مردم به سوی رفتاری که احساس کنند پاداشی در پیدارد برانگیخته میشوند. بنابراین؛
برانگیختن شخص نباید کار چندان دشواری باشد؛ فقط باید مشخص شود که شخص چه میخواهد
تا بتوان از آن به عنوان پاداش و انگیزه استفاده کرد. در همین مرحله نیز انگیزش
پیچیده میشود؛ چرا که آن چه را که یک نفر به عنوان پاداش مهم تلقی میکند، ممکن
است برای شخص دیگری مهم نباشد. افراد از نظر چگونگی پیشبینی موفقیت خود با هم
متفاوتند. با این حال علیرغم پیچیدگی انگیزش، تردیدی نیست که انگیزش اساس مدیریت
است. اگر مدیران نتوانند به گونهای کارکنان را تشویق به کار کنند، در مدیریت موفق
نخواهند شد. دربارة انگیزش، نظریات
متفاوتی ابراز شده است؛ ویکتور روم، مازلو، فردریک هرزبرگ، مک کلاند، وسل گلرمن و
گری دسلر که مشهورترین آنها نظریه ابراهام مازلو است که براساس سلسله مراتب
نیازها از مادی به معنوی تنظیم شده است. او معتقد است تامین نیاز عمدهترین عامل
انگیزش است. خاصیت انگیزش این است که افراد
بدون خستگی و بیهودگی با عشق و علاقه نهایت توان را به کار میگیرند تا نیازهای خود
را تامین کنند در نظریه مدیریت رحمانی بالاترین انگیزش به برآورده شدن متعالیترین
نیازها اختصاص یافته است. در حکومت مهدوی
انگیزش یاران مهدی به اوج میرسد.
36ـ مفضل بن عمر از امام صادق(ع) سوال کرد
آقای من حضرت مهدی(عج) از کجا و چهگونه ظهور میکند؟ امام(ع) فرمود:
ای مفضل تنها ظاهر میشود و تنها به خانه خدا
میآید و تنها وارد کعبه میشود و آن روز را به تنهایی به شب میرساند. چون شب فرا
آمد و مردم همه خواب رفتند جبرئیل و میکائیل و صفوف فرشتگان از آسمان نزد او فرود
میآیند. جبرئیل به او میگوید: آقای من سخنت روا و امرت نافذ است. آن حضرت دست
مبارک بر صورت خود میکشد و میگوید: ستایش خدای را که وعده خویش استوار فرمود و
زمین را در قبضه ما گذاشت. در هر کجای بهشت که بخواهید منزل میگیریم چقدر خوب است
اجر و پاداش عملکنندگان در بین رکن و مقام میایستد و به آواز بلند میگوید: ای
جماعت نقبا، ای خاصان و آنانکه شما را (خداوند) پیش از ظهور برای نصرت من ذخیره
کرد، از صمیم دل و اطاعت کامل نزد من آیید. صدای مبارک آن حضرت در شرق و غرب عالم
به آنها میرسد، بعضی از آنها در محراب به عبادت مشغول و بعضی در رختخواب میباشند.
به همین یک صدا همه آواز او را میشنوند، دعوتش را اجابت کرده و اندازة یک چشم بر
هم زدن به مکّه میآیند. همة آنان پیش او در بین رکن و مقام حاضر میشوند. خداوند
امر میفرماید نوری از آسمان تا زمین ستونوار کشیده شود و به آن نور همة مؤمنان که
در روی زمین هستند روشنائی میگیرند و نوری از آن به اندرون خانههای مؤمنان بتابد
و دلهای آنان به تابش آن نور خرم و خرسند میشود.
37. گویا میبینم که اصحاب قائم(عج) را که
بین آسمان و زمین را پر کردهاند. چیزی نیست مگر مطیع آنها حتی درندگان زمین و هوا
همه چیز و همه کس درصدد تامین رضایت آنها هستند. زمینی بر زمینی دیگر فخر میکند و
میگوید امروز بر من یکی از اصحاب قائم(عج) گذشته است.
38. فرج ما هنگامی است که صاحب این امر
(قائم) با میراثهای پیامبر اکرم(ص) از مدینه خارج شده رهسپار مکه معظمه گردد، راوی
پرسید: میراث پیامبر اکرم(ص) چیست؟ فرمود: شمشیر، زره، عمامه، بُرد، تازیانه،
پرچم، کمان و زین است. آن حضرت چون وارد مکه شد شمشیر را از غلافش در میآورد، زره
و بُرد و عمامه را میپوشد، پرچم را برافراشته تازیانه را بهدست میگیرد و از خدای
تبارک و تعالی اذن ظهور میطلبد.
39. امام باقر(ع) فرمود:
زمانی که قائم ما قیام کند دستش را بر سر
بندگان قرار میدهد، پس عقلهای آنها را جمع میکند و خواسته های آنان با این کار
کامل میشود.
40. امام صادق(ع) در حدیثی طولانی که در آن
آمار یاران حضرت مهدی(عج) را به تفصیل کشورهای آنها ذکر کرده است. در ضمن آن
ابوبصیر میپرسد:
فدایت شوم آیا در زمین غیر از آنان کسی مؤمن
نمیباشد؟ فرمود: بلی، ولی اینان کسانیاند که خداوند قائم (عج) را از میانشان
برگزید. و آنان نجبا، قضاة، حکّام و فقها در دین هستند. خداوند ظاهر و باطن آنان
را پاک کرده بهگونهای که هیچ امر و حکمی بر آنان مشتبه نمیشود. هر کدام از آنان خودش را با 300 نفر برابر میداند.
تا اینجا، چهل حدیثی که آورده شد، چهار
وظیفة یک مدیر اسلامی و مهدوی روشن گردید. وظیفه پنجم که رهبری است، در حقیقت
مجموعه این چهار وظیفه و چهل حدیث است. البته در این نوشته فرصت این مختصر مجال
پرداختن به آن را نمیدهد.
انگیزش هم از این احادیث خاص برداشت میشود
و هم از مجموعه چهل حدیث. وقتی امامی عادل باشد. خصایص رسول خدا(ص) را داشته باشد
تمام ودائع رسول خدا(ص) را با خود حمایل کرده باشد، (حدیث 38) آن برنامه عادلانه و
آن نظارت عدالت محور و آن سازماندهی مبتنی بر اعتدال را داشته باشد، بدیهی است که
همه به فرمانش در آیند. وقتی مساوات برقرار شود، هر کس به حق خود برسد و در جای
خویش قرار گیرد. چگونه ممکن است که انگیخته نشود. وقتی مهدی(عج) ظهور کند از مکه
صدا زند هر جا باشد خود را برساند (حدیث 32) ?اینما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً?
وقتی آن امام همام دست شفقت و قدرت بر سرها میکشد، عقل و اندیشه را جمع میکند،
عقل جمعی را به عقل فردی برتری میدهد و آرزوهای کودکانه و دراز را به آرزوهای
واقعی و شرعی تبدیل میکند (حدیث 39). چگونه جهش و جنبش در یاران ایجاد نشود و جان
خود را پناه او قرار ندهند؟ (حدیث 10) و هرچه را اشاره کند با جان و دل انجام
ندهند. (حدیث 10).
بیتردید اصلیترین عامل انگیزش، وجود عدالت
است که در تار و پود نظام مهدوی مشهود است. در سازماندهی، نظارت برنامهریزی، رهبری
و هماهنگی، این عنصر است که یاران او را به اهتزاز و ابتهاج در میآورد.
اگر ملاک انگیزش را تامین انواع نیازها
بدانیم، طبق حدیث 23 این نیازها کامل اشباع میشود و طبق حدیث 9 (هرگاه که یکی از
مومنان نیاز و درخواستی از حضرت داشته باشد قائم (عج) فرشتهای را به سراغ او
میفرستد تا او را نزد قائم (عج) ببرد پس نیازش برطرف خواهد شد. و مجددا به محل کار
خود برگردانده خواهد شد). لذا مانعی از انگیزش وجود ندارد. واضح است که برطرف کردن
نیازها جلوهای تمام از عدالت و مساوات و برابری است. به عکس، ظلم، اجحاف و تبعیض
در فروکاهیدن انگیزههای انقلابی و فداکارانه بسیار موثر است و چون امام مهدی(عج)
مظهر عدل، بلکه خود عدل است، عدل مشتهر و منتظر است. او ظلم و جور فراگیر را ریشه
کن میکند خواه ناخواه، همه به شکل اعجاب انگیزی برانگیخته میشوند. خداوند در قرآن
چنین میفرماید:
ای کسانی که ایمان آوردهاید هر کدام از شما
از دینش برگردد خداوند به زودی قومی را جایگزین آنان میکند که دوستشان میدارد و
آنان نیز خدا را دوست میدارند. آنان در نزد مؤمنان فروتن هستند و در برابر کافران
سربلند در راه خدا مجاهدت میکنند و از ملامت سرزنش کنندگان نمیهراسند. این فضل
الهی است که به هر کس بخواهد عطا میکند.
که عدهای از مفسران اصحاب مهدی را مصداق
بارز این آیه میدانند.
درپایان امیدواریم که ما منتظران که انقلاب
کردهایم و به پیروی از نائب عدل آن حضرت زمینهساز ظهور او میخواهیم باشیم، با
نهادینه کردن عدالت در آفاق و انفس، در بینش و ارزش و روش، بتوانیم زمان ظهور آن
عدل مشتهر را نزدیک کنیم و اداره و مدیریت امور خود را به مهدی(عج) بسپاریم. که با
عدالت تمام بهشتی قبل از بهشت برایمان تحقق بخشد.