hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdff9253030000006c11000001000100
بخش
بیست و پنجم: واقعیت حسابرسی
غلامحسین دوانی
در جهان پیشرفته کنونی سه حرفه معروف وجود دارد که به
دلیل مسئولیتهای اجتماعی آنها دارای جایگاه و مرتبت خاصی هستند. این سه حرفه
«حسابرسی، وکالت و پزشکی» هستند. در کشور ما از دیرباز دو حرفه «پزشکی و وکالت»
شناخته شده هستند و اهمیت آنها بر هیچکس پوشیده نیست. بسیاری از پزشکان متخصص و
وکلای کشور به نام معروف هستند. اما حرفه حسابرسی به دلایل متعددی نه تنها
ناشناخته که حتی مورد حب و بغض و نفرت عدهای قرار دارد. عمده این دلایل عبارتند
از:
1- حرفه حسابرسی محدود به عملکرد خصوصی این یا آن شرکت و یا
بنگاه اقتصادی نیست. مسئولیت حسابرسان نه تنها در قبال همه افراد ذینفع در شرکت که
دارای پوشش مسئولیت اجتماعی به لحاظ رعایت قانون و مقررات کشور، مسائل زیست محیطی
و آثار اقتصادی عملکرد بنگاههای اقتصادی دارد.
2- شبکه فساد مالی – اداری در کشور رسماً
خصومت خاصی با حسابرسی و حسابرسان مستقل دارند زیرا فرآیند حسابرسی مستلزم پاکسازی
محیطی خواهد شد که نان و آب این عده را مورد تهدید قرار میدهد.
3- فرآیند حسابرسی «شفافیت و اطلاعرسانی» را به همراه میآورد.
بنابراین بسیاری «تاریکخانهها» مورد تابش مستقیم اطلاعات و شفافیت قرار میگیرند
پناهندگان به تاریکخانه افشاء میشوند.
4- عملکرد مدیران و مسئولان و نظام مدیریتی با «حسابرسی
عملیاتی» و ارزیابی متوازن مورد قضاوت قرار میگیرد و به قول معروف «ماستبند» و «علی
گلابی» افشاء و اعتبارهای کاذب فرو میریزد.
5- و با حسابرسی است که فرصت ارزیابی «خدمت» و تشویق شایسته و
برخورد با نالایق فراهم میشود. با چنین مواردی طبیعی، بدیهی و منطقی است که
حسابرسی همچون «پزشکی و وکالت» مورد عنایت خاص قرار نگیرد.
اگر حجم مسئولیت
حسابرسان و اهمیت موارد پیشگفته را بدرستی دریابیم آنگاه باید شأن و منزلت خاصی
(که در کشورهای پیشرفته وجود دارد) به حسابرسی و حسابرسان بدهیم. بیشک عملکرد
حسابرسان مستقل، توانائی و قدرت اندیشه و تبحر تجربی آنان نیز در این مهم بسیار
موثر است. با چنین دیدگاهی و اگر قرار باشد اعتباردهی به صورتهای مالی برای شفافیت
مالی جامعه همگانی و فراگیر شود لازمست هزینه این منفعت اجتماعی نیز بدرستی
ارزیابی و پرداخت شود. اگر قرار باشد حسابرسی عملیات میلیاردی واحدهای نفت و
پتروشیمی و یا مجموعه بانکهای کشور با ارقام مصوب «شورای اقتصاد» مشابه نرخ
کالاهای غذائی (برنج، گندم و آرد) مقایسه
شود و چنانچه گزارشات حسابرسی نیز کشمش پلوئی صادر شوند نباید تعجب
کرد. چگونه است که وقتی بیماری جهت علاج بیماری قلب، آپاندیس و یا پروستات خود
صورتحساب میلیونی فلان پزشک یا بیمارستان را مشاهده میکند با لبخند آن را پرداخت میکند! چطور وقتی بدفتر وکالت
فلان وکیل جهت مشورت مراجعه میکنید و بابت طرح سوال خود «شارژ» میشوید و حقالزحمه
وکیل را پرداخت میکنید «چک و چانه» وجود ندارد! اما هنگام تعیین حقالزحمه
حسابرسان بناگاه بنگاههای اقتصادی و یا مدیران ارشد موسساتی که عملکرد میلیارد
تومانی دارند و یاد بازار و حجره، میافتند و «چک و چانه» و یا تعیین نرخ از قبل
مطرح میکنند! مگر آن نیست که خدمات حسابرسی اعتبار و عملکرد یکساله یک بنگاه را
تأیید و یا رد میکند؟ مگر آن نیست که حسابرسان باید در تدقیق و تعقل اسناد و
مدارک را چشمی مطالعه کنند و فسفر مصرف کنند تا بدانند حاصل عملکرد واقعاً همان
است که مدیران میگویند!
چگونه است که
مصرف هرگونه وام، کمک بلاعوض و یا تسهیلات جهانی منوط به حسابرسی آنها توسط
حسابرسان مستقل است! کدامین نهاد و موسسهای است که اینگونه در مراجع بینالمللی
مورد تأیید باشد؟
اگر اینچنین است
که حتماً و الزاماً هست پس گفتگوی «حقالزحمه زیر قیمت دولتی» و یا تعیین حقالزحمه
حسابرسان توسط مدیران و یا کسانی که قرارست عملکرد آنها توسط حسابرسان مورد رسیدگی
قرار گیرد چیست؟
در چند ساله
اخیر که بورس شاهد رونق بوده تلاشهای بسیاری بعمل آمده تا از اعتباردهی گزارشات
کاسته شود اما بودند و هستند حسابرسانی که زندگی و معیشت خود را وقف حرفهای کردهاند
که مورد «بیمهری» قرار گرفته اما تلاش و حاصل کار آنان باعث گشایش بازار سرمایه و
شفافیت و اطلاعرسانی شده است و متأسفانه مجامع شرکتها (عمدتاً مجامع شرکتهای
دولتی و نهادهای عمومی) با کمال تأسف در برخورد با حقالزحمه حسابرسان به ویژه از
آن هنگام که امور حسابرسی از انحصار دولتی خارج شده به روشهای غیراصولی، غیرحرفهای
متوسل شدهاند که این روش باید مورد انتقاد شدید بورس، حسابرسان، جامعه حسابداران
رسمی، انجمن حسابداران خبره و سایر نهادهای حرفهای نظیر انجمن مدیریت صنایع،
کنفدراسیون کارفرمائی و ... قرار گیرد. قرار دادن حسابرسان در «محظوریت قیمت و
مناقصه» نتیجهای مگر غلطیدن حسابرسان به ورطه هولناکی که سرانجام آن «صدور
گزارشات و یا بندهای فرمایشی» است نخواهد داشت.
بنظر میرسد
سهامداران شرکتها به ویژه سهامداران جزء نباید از این موضوع به سادگی چشمپوشی
کنند. آنان باید در مجامع شرکتها بطور اخص تأکید بر انتخاب حسابرسان و تعیین حقالزحمه
آنان در مجمع را نمایند و از واگذاری تعیین حقالزحمه بر عهده هیأت مدیره شرکتها
اجتناب کنند. حسابرسان نیز توجه نمایند که «احترام امامزاده به متولی آن است».
کسانی که تازه
پا به بازار حسابرسی گزاردهاند و حسابرسی را همچون «سرای کاشانی» تلقی میکنند
آخر و عاقبتی بهتر از همکیشان بینالمللی در آنرون، ورلدکام و ... نخواهند داشت و
دست آخر شاهد ظهور «حسابرسان خانهزاد» هم خواهیم شد. بهمین علت و در راستای وظایف
و مسئولیتهای حرفهای، قانون و اجتماعی حسابرسان، موسسات حسابرسی به عنوان سنگر
اصلی اعتباردهی صورتهای مالی نباید به رویههای غیرحرفهای نظیر شرکت در مناقصه،
قیمت شکنی و .... تن در دهند. زیرا این حرفه دارای آئین رفتار حرفه دارای آئین
رفتار حرفهای است که همه ما باید بدان رویآوریم که در غیر اینصورت چند صباحی
دیگر فاتحه این حرفه هم خوانده خواهد شد.