hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdff1115030000002d11000001000100
تقلب آفت بازار سرمایه
غلامحسین دوانی
تقلب یکی از عارضههای غیرطبیعی
تجارت محسوب میشود. تاریخ تقلب به تاریخ بشریت پیوند دارد. بسیاری از مردم با
پدیده تقلب، فریب و کلاهبرداری کمابیش آشنا هستند و هر روزه نیز رسانههای جمعی
اخباری در این مورد منتشر میکنند اما پدیده تقلب در بورس دارای اثرات ویرانگری
است که شناسائی آن میتواند در فرآیند توسعه بازار سرمایه موثر واقع شود. هرگونه
تحریف بااهمیت عمدی در صورتهای مالی را تقلب گویند. در حوز? حسابرسی تقلب Fraud عبارتست از:
«تقلب تحریف حقایق بااهمیت توسط شخصی
که میداند مطلبش حقیقت ندارد یا ارائه حقایقی با بیتوجهی کامل نسبت به صحت یا
سقم آن با قصد فریب دادن دیگران و با این نتیجه که طرف مقابل، زیان ببیند.»
بدیهی است که تقلب در بازار سرمایه
در قالبهائی صورت میگیرد که نوعی توجیه فریبنده نیز بهمراه دارد. این تقلبها
عمدتاً در قالب حسابسازی و ارائه اطلاعات نادرست حسابداری صورت میگیرد.
اطلاعات حسابداری، مانند بسیاری از
سایر کالاها یا خدمات یک کالای اقتصادی است. از این دیدگاه، اطلاعات حسابداری تحت
فشارهای ناشی از تقاضا قرار میگیرد که به وسیل? تهیهکنندگان ذیربط وارد میآید.
آنچه نتیجه میشود چیزی جز مقدار مطلوبی از اطلاعات نیست که بر اساس قیمتی مطلوب
افشا میگردد. هر کجا مقدار مشخصی از اطلاعات مورد نیاز است و قیمت مناسبی برای آن
پیشنهاد میشود، بازار اطلاعات مورد نظر را ارائه خواهد کرد، مشروط بر اینکه این
قیمتها از بهای تمام شده اطلاعات بیشتر باشد. بنابراین، بازار دارای یک سازوکار
آرمانی یا مطلوب میشود که نوع اطلاعاتی که باید افشاء (ارائه) گردد، دریافتکنندگان
اطلاعات و استانداردهای حسابداری برای نظارت بر فرآیند تولید این اطلاعات را تعیین
میکند.
طرفداران روشی که تابع مقررات باشد
(چه خصوصی و چه عمومی) براین باورند که بازار خصوصی، از نظر اطلاعرسانی (به صورت
آشکار و پنهان) ناتوان میماند:
1- به طور کلی، فرض بر این است زمانی
بازار به صورت آشکار در عرض? اطلاعات ناتوان میماند که کمیت و کیفیت کالای تولیدی
(در بازاری که تابع مقررات نیست) از هزینهها و منافع خصوصی حاصل از آن کالا
متفاوت باشد و در این حالت راهحلهای ارائه شده به وسیل? بازار (در نتیج? تخصیص
منابع به صورت متناقض با قواعد پارتو (عنوان آماردان برجست? ایتالیایی است که از
عنوان او برای بیان نوع خاصی از تعادل استفاده میشود، تعادلی که بر اساس آن
افزایش در منافع فرد یا گروه خاصی موجب کاهش در منافع فرد یا گروه خاص دیگری نمیشود)
) به دست آید. همچنین بازار زمانی ناتوان میماند که چنین فرض شود که کیفیت و کمیت
اطلاعاتی که برای بازار خصوصی ارائه میشود، از نظر اجتماعی، نامطلوب است. به
بیانی آشکارتر، وجود اطلاعات حسابداری به عنوان یک کالای عمومی تلقی میشود و به
دلیل وجود افرادی که برای اطلاعات بهایی نمیپردازند، سواری مجانی میگیرند و نمیتوان
آنها را حذف کرد)، ارائه اطلاعات نمیتواند تابع دیدگاه پارتو باشد و به اصطلاح
هیچ رهآوردی نخواهد داشت.
2- تئوریهای مبتنی بر ناتوانی بازار به
صورت تلویحی بر اساس یک یا چند ادعای زیر قرار دارد: اطلاعات حسابداری در بازارهای
خصوصی دارای چندین نقطه ضعف است. برخی از آنها عبارتند از:
(الف)
کنترل انحصاری مدیریت بر اطلاعات.
(ب) سرمایهگذاران ساده لوح و بیاطلاع.
(پ) ثابت رفتاری.
(ت) اعداد گمراه کننده.
(ث) ناهمگونی رویهها.
(ج) نبود معیارهای عینی.
حال هر یک از این عیبهای برشمرده شده (اتهامهای وارده) را به صورتی خلاصه
شرح میدهیم.
(الف) مدیریت براطلاعات کنترل انحصاری اعمال میکند: فرض مزبور بیانگر این است
که حسابداران بر دادههای ارائه شده و مورد استفاد? بازار، کنترل انحصاری اعمال میکنند،
در نتیجه بازار نمیتواند بین واقعیت و اعمال نفوذ حسابداری فرق قائل شود و
احتمالاً با تغییر در روشهای حسابداری گمراه خواهد شد.
(ب) سرمایهگذاران ساده لوح و بیاطلاع: ادعای فرض مزبور این است که آن دسته
از سرمایهگذارانی که با تحولات و فنون پیچید? حسابداری آشنایی کامل ندارند
«دستاویز» سازمانهایی قرار میگیرند که از روشهای فنی گوناگون استفاده میکنند
(گزارشهای آنها قابل مقایسه است) و هنگام تصمیمگیری نمیتوانند تصمیمات خود را بر
اساس رویههای گوناگون حسابداری تعدیل کنند.
(پ) ثبات رفتاری: چنین استدلال میشود که تحت شرایط معین سرمایهگذاران نمیتوانند
در واکنش به تغییر در یک روش حسابداری مورد نظر فرآیند تصمیمگیری خود را تعدیل
کنند. در واقع، ناتوانی سرمایهگذاران در تعدیل فرایند تصمیمگیری خود، در واکنش
به تغییری که روشهای حسابداری رخ میدهد، به حساب پدیدهای میگذارند که آن را
ثبات رفتاری مینامند.
(ت) عددهای گمراهکننده: از آنجا که حسابداری که حسابداری به میزان زیادی بر
پای? رویههای مختلف تعیین ارزش داراییها تکیه میکند و چنین به نظر میرسد که
رویههای تخصیص قراردادی و اصلاحناپذیرند، ارزیابی نتیجههای کار حسابداری از
بهترین دیدگاه هم چیزی بیمعنی و از نظر تصمیمگیری گمراهکننده خواهد بود.
(ث) ناهمگونی رویهها: با توجه به آزادی عمل (انعطاف پذیری) در انتخاب روشهای
حسابداری جهت گزارش کردن رویدادهای خاص و تمایل مدیریت برای ارائه تصویری
«خوشایند» از شرکت، شاید نتوان به راحتی نتیج? فعالیتهای حسابداری یک شرکت را با
نتیج? فعالیتهای شرکت دیگر مقایسه کرد و این کار نمیتواند مفید باشد.
(ج) فقدان شاخصهای عینی: هیچ شاخص عینی وجود ندارد که مدیریت بتواند مبنای
انتخاب روشهای حسابداری خود را بر آن قرار دهد، نتیجه آشکار چنین پدیدهای آن است
که نتوان نتیج? حاصل از روشهای حسابداری را با هم مقایسه کرد.
در چند سال گذشته که اوج ادغام و
انحصار در سرمایهگذاری جهانی رخ داده جهان سرمایه شاهد چند نمونه تقلب عظیم بوده
که آشنایی و چگونگی برخورد با آنها میتواند موجب اتخاذ تدابیر پیشگیرانه در بورس
کشور ما گردد. بهمین علت نخست خلاصهای از این تقلبات را مطرح و سپس نتیجهگیری
خواهیم کرد.
1-انرون
شرکت انرون (Enron Corp) یکی از
بزرگترین شرکتهای جهان بود که در زمینه انرژی، کالا و خدمات فعالیت داشت. انرون
قبل از اعلام ورشکستگی، به تجارت برق، گاز طبیعی و توزیع انرژی و دیگر کالاها و
ارائه خدمات مالی و مدیریت خطر در سراسر جهان میپرداخت.
شرکت انرون در ژوئیه سال 1985 از
طریق ادغام شرکت هوستون ناچرال گس (Houston
Natural Gas) و اینترنورت (InterNorth)
در هوستون (Houston) آمریکا شکل گرفت. انرون که ابتدا در زمینه خط لوله گاز طبیعی
فعالیت داشت با مقرراتزدایی بازار انرژی به سرعت تحول پیدا کرد و از توزیعکننده
انرژی به معاملهگر انرژی تبدیل شد. شرکت انرون از سال 1994 به تجارت انرژی برق
پرداخت و از سال 1995 وارد بازار انرژی اروپا شد. فروش انرون در سال 2000 معادل
101 میلیارد دلار بود. سقوط انرون که بزرگترین ورشکستگی در تاریخ امریکا به شمار
میرود، موجب از دست رفتن سرمایه هزاران نفر در قالب پسانداز بازنشستگی و بیاعتباری
موسسه اندرسن (Andersen) حسابرس انرون شد. هر سهم انرون که در اوایل سال 2000 حدود 90 دلار
ارزش داشت در پایان همین سال به زیر یک دلار رسید.
داستان از آنجا آغاز شد که در 28
نوامبر 2001 ادغام دو شرکت انرون و دینه ژی (Dynegy) به دلیل بدتر
شدن وضعیت نقدینگی انرون زیر سوال رفت.
این دو شرکت در 9 نوامبر توافق خود
برای ادغام را اعلام کرده بودند. سر و صدای قضیه زمانی بالا گرفت که شرکت دی نه ژی
(Dynegy)برای توقف
ادغام ادعا کرد که اقلام صورتهای مالی انرون به صورتی نادرست ارائه شده است.
موسسات رتبهبندی، در همین زمان ارزش اعتباری انرون را کاهش دادند و سهام انرون
قبل از توقف معاملات آن توسط بورس اوراق بهادار نیویورک (NYSE)، به یک دلار و
19 سنت سقوط کرد.
انرون که در سه دوره متوالی سه ماهه سال 2001 زیان نشان داده بود مبلغ 01/1
میلیارد دلار به عنوان هزینه غیرمترقبه در حسابهای سه ماهه سوم منظور کرده بود. پس
از آن انرون اعلام کرد که بخش عمدهای از این هزینه صرف آزاد کردن سرمایهگذاری در
مشارکتهای خاصی میشود که زیر نظر مدیرمالی شرکت انجام گرفته بود.
این موضوع بلافاصله توجه کمیسیون بورس اوراق بهادار آمریکا (US SEC)
را به خود جلب کرد و تحقیقات آغاز شد. واقعه این بود که مدیران انرون، از جمله
مدیرمالی آن آندره فاستو (Andrew Fastow) ، مشارکتهایی را در خارج از انرون تشکیل داده بودند که با انرون
معامله داشتند. مدیران انرون برای تشکیل مشارکتها کمیسیون گرفته بودند. مشارکتها
پس از تشکیل، صدها میلیون دلار وام از بانکها گرفته و از محل آن برای انرون سرمایهگذاری
کرده بودند، که البته این سرمایهگذاریها وضعیت روشن و مشخص ندارند. استفاده از
مشارکتها برای استقراض، به 9/3 میلیارد دلار بدهی خارج از دفاتر انرون منجر شد.
شرکت انرون ابتدا کوشید مدیرمالی را مقصر جلوه دهد ولی چیزی نگذشته معلوم شد که پای
اکثر مدیران در میان است.
افکار عمومی در آمریکا و اروپا، موسسه آندرسن (حسابرس انرون) را به شدت تحت
فشار قرار داده است. شواهدی وجود دارد که حسابرسان شرکت از فعالیتهای جنبی مدیران
و معاملات صوری و انعکاس آنها در صورتهای مالی اطلاع داشتند اما موضوع را نادیده
گرفته بودند.
شرکت انرون که به عنوان بزرگترین شرکت خرید و
فروش گاز طبیعی در جهان به شمار میرفت در ماه دسامبر 2001 بزرگترین ورشکستگی را
در تاریخ امریکا به ثبت رسانید. این فروپاشی به از بین رفتن هزاران شغل و همچنین سقوط
چند میلیارد دلار ارزش سهام شرکت که عمدتاً در اختیار کارمندان شرکت بود انجامید.
خانم شرون واتگنیز قائم مقام توسعه
تجاری شرکت انرون هنگام شهادت مقابل یکی از کمیتههای کنگره امریکا اعلام داشت که
من متوجه یک شکاف هفتصد میلیون دلاری در منابع مالی انرون شده بودم و از مدیرعامل
شرکت درخواست رسیدگی کردم اما دو نفر از مدیران ارشد شرکت آقایان اسکلینگ و فاستو
با عکسالعمل تهدیدآمیز با من برخورد کردند و او را تهدید به اخراج کردهاند. جالب
آنکه خانم شرون در نامهای بدون امضاء خطاب به مدیران ارشد انرون فاجعه را بازگو کرد
اما کسی به هشدارهای وی توجه ننموده است. او در این نامه گفته بود «من شدیداً
نگران هستم که شرکت ما در جریان موجی از رسوائیهای حسابداری از درون متلاشی شود.»
کلیفورد بستر از مدیران ارشد انرون
که خودکشی وی مشکوک تلقی شد از عمق ماجرا باخبر و قصه رسوائی را برای آقای اسکلینگ
فاش کرده بود و شاید همین اطلاعات وی منجر به خودکشی یا از بین رفتن او شد. آقای
کنستالی (مدیرعامل) و آقای فاستو مدیرکل سابق امور مالی انرون از قانون «سکوت در
برابر کنگره» استفاده کرده و به هیچ پرسشی پاسخ ندادند.
بعدها ثابت شد که مدیریت شرکت انرون
بطور سیستماتیک کوشش کرده وضعیت شرکت را به غلط امیدوارکننده جلوه دهد.
آقای کنستالی مدیرعامل انرون که از
اهداکنندگان بزرگ کمکهای مالی انتخاباتی به جمهوریخواهان بوده کوشش کرده در بحبوبه
این ماجرا با پرزیدنت بوش تماس برقرار کند اما کاخ سفید مدعی است که پرزیدنت بوش
هرگونه کمک به وی را تکذیب کرده است. آقای لی با پرداخت وجوه نقدی و اختصاص
هواپیمای شرکت به پسر بوش در مبارزات انتخاباتی سال 2000 به وی کمک کرده بود،
کلیفورد بستر از مدیران ارشد انرون که خودکشی وی مشکوک تلقی شد از عمق ماجرا باخبر
و قصه رسوائی را برای آقای اسکلینگ فاش کرده بود و شاید همین اطلاعات وی منجر به
خودکشی یا از بین رفتن او شد.
اما هیچگاه مضمون یادداشتی که کنار
جسد وی یافت شد فاش نگردید. دولت بوش به سختی در مقابل فشارها برای فاش ساختن نام
کسانی که دولت در تنظیم سیاستهای انرژی کشور با آنها مشورت کرده مقاومت نمود.
منتقدان دولت بوش مدعی بودند که آقای کن لی یکی از این مشاوران بوده است. انرون
میلیونها دلار از سرمایهگذاران و کارمندان خود که سهام شرکت را خریداری کرده
بودند کلاهبرداری میکرد و با تقلب و فریفتن بازارها باعث افزایش قیمت برق در
کالیفرنیا شد.
اتهامات اصلی کنت لی شامل کلاهبرداری
به انجام مبادلات غیرقانونی با استفاده از اطلاعات محرمانه بخش مالی انرون با
ایجاد یک شبکه گمراه کننده بود. او موفق شده بود
میلیارد دلار بدهی این شرکت را از چشم حسابرسان مخفی کند. مدیران ارشد شرکت
توانسته بودند با بهره برداری از جریان طالبان در افغانستان مدعی شوند که
قراردادهای بزرگ انتقال خطوط لوله گاز از افغانستان و هندوستان را به چنگ آوردهاند
که بعدها مشخص شد این تبلیغات فریبکارانه بوده
و یکی از کارخانجات شرکت انرون نیز در هندوستان ملی شده که شرکت هیچگونه
اطلاعاتی در این زمینه به حسابرسان ارائه نداده بود.
یکی از مدیران عالی رتبه سابق شرکت انرون،
اقرار کرده است که این شرکت به منظور تحت تاثیر قرار دادن تحلیلگران وال استریت
(بورس و مرکز تجاری نیویورک) یک اتاق تجاری تقلبی ایجاد کرده بود و در نتیجه برداشت
مثبت تحلیلگران وال استریت از شرکتها، به افزایش سرمایهگذاری و بالا رفتن قیمت
سهام آنها کمک کرده بود.
«جوزف فلان»، یکی از مدیران سابق انرون،
در گفتگو با خبرگزاری رویتر فاش کرده است که انرون در سال 1998 به هنگام ملاقات
تحلیلگران و سرمایهگذاران از دفتر اصلی آن در هوستون، اقدام به ایجاد یک مقر
فرماندهی غیرواقعی و جعلی کرده است تا تظاهر به فعالیت وسیع این بخش کند.(به همین رویداد
در مورد چند شرکت تازه وارد سال 82-81 و سالهای 79-78 در بورس ایران اتفاق افتاده
است.)
برای تشکیل این بخش جعلی به نام
«خدمات انرژی انرون» E.E.S روسای شرکت به کارمندان دستور داده بودند تا وانمود کنند که در
این اتاق مشغول انجام معاملات هستند.
کنت لی، مدیرعامل سابق انرون و جفری
اسکیلینگ رئیس سابق، در آن سال خود شخصاً کارمندان را برای تظاهر آموزش داده بودند
تا این طور وانمود کنند که E.E.S یک بخش فعال در انرون است.
البته E.E.S بعدها واقعاً به
یکی از بخشهای فعال شرکت انرون بدل شد.
این نخستین باری نیست که کارمندان
سابق انرون ادعا میکنند روسای شرکت آنها را راضی کردهاند به هنگام ورود ملاقاتکنندگان
به ساختمان اصلی شرکت در شهر هوستون، طوری وانمود کنند که گویی مشغول برخی
فعالیتها هستند.
کارمندان از سایر طبقات به این اتاق
تقلبی منتقل میشدند و با به صدا درآوردن زنگ تلفنها و فعالیت کارمندان در این
اتاق، سعی میشد توجه ملاقاتکنندگان جلب شود.
به گفته مدیران سابق، عملیات طوری
زمانبندی میشد که بیشترین تاثیر را روی تحلیلگران بگذارد.
آقای پاورز رئیس کمیته تحقیقات و
ویژه کنگره و رئیس دانشکده حقوق تگزاس پس از تحقیقات اولیه اظهار داشت مدیران ارشد
انرون جیبهای خود را با میلیونها دلار پولی که اصولاً نباید دریافت میکردند پر
کردهاند (مقایسه کنید با جیب برخی مدیران شرکتهای بورسی کشور خودمان در سالهای
82-1380 و تجربههای مشابه سالهای 77-1376)
مدیران موسسه حسابرسی آرتور اندرسن در
شرایطی موسسه را به نابودی سوق دادند که گفته میشود آرتورآندرسن بنیانگذار این
موسسه فردی پایبند به اخلاق حرفهای بوده و در این رابطه نقل میشود که در حدود
سال 1915 آرتور اندرسن در رابطه با صورتهای شرکت راه آهن اینتر میدوسترون آمریکا
با مشکل مواجه میشود. بدین شکل که شرکت مذکور هزینههایی را که میبایست به عنوان
هزینه عملیاتی دوره گزارش میشد به دورههای آتی منتقل کرده بود و در نتیجه سود
خود را بیش از واقع نشان داده بود: از طرفی حسابرسان آرتور اندرسن اصرار داشتند که
این واقعیت باید در صورتهای مالی افشاء شود که در این راستا مدیرعامل شرکت از
آرتور اندرسن درخواست میکند، در گزارش خود به این موضوع اشاره نکند. ولی آقای
آندرسن در پاسخ میگوید که پول موجود در شهر شیکاگو به اندازهای نیست که او را
وادار کند گزارش خود را تغییر دهد. مدیران شرکت موسسه حسابرسی آرتور اندرسن
این را تعویض میکنند ولی چند ماه بعد ورشکستگی شرکت راه آهن به عنوان مهر تاییدی
بر قضاوت درست این موسسه تلقی شد.
لازم به ذکر است که در حکمی که اخیراً
دیوان عالی امریکا صادر کرده است، آرتور اندرسن از اتهام اولیه در معدوم کردن
مدارک و همدستی با شرکت آنرون تبرئه شده است.
2-ورلدکام
شرکت ورلدکام که یک شرکت مخابراتی
است توسط آقای ابرز متولد کانادا پس از مهاجرت به ایالت می سی سی پی امریکا تاسیس
شده در سال 1997 آقای برنی ابرز توانست از طریق بورس، سهام دومین شرکت تلفن راه
دور امریکا موسوم به ام – سی – آی (MCI) را از چنگ شرکت برتیشین تلکام (BT) درآورد. ارزش
داراییهای ورلدکام در اوج موفقیت آن معادل 175 میلیارد دلار برآورد میشد. ابرز با
به کارگیری سبک مدیریت خاص، نخست سهام شرکتها را به چنگ آورد و از طریق بازارسازی
جهت سهام آنها و روش بکارگیری کاهش هزینهها به ثروت زیادی دست یافت (نگاه کنید به
عملکرد برخی مدیران خودی در بورس)
تحقیقات نشان میدهد که حسابرسان
شرکت در برابر فشار مدیریت برای فریب سهامداران مقاومت نشان ندادهاند و نمونههای
متعدد اجرای روش حسابرسی خوشبینانه برای ارائه تصویری غیرواقعی از وضعیت شرکت به
سهامداران انجام گرفته است. گفته میشود مدیران مهاجم، حسابرسان منفعل را از کار
انداختهاند. بازندگان اصلی توطئه ورلدکام، سهامداران جزء و صندوقهای بازنشستگی
هستند. دادگاه پس از محاکمه برنی ابرز وی را به اتهام توطئهچینی و کلاهبرداری که
منجر به فروپاشی عظیم مخابرات ورلدکام شد مجرم شناخت. ترفند اصلی وی بالا نگهداشتن
قیمت سهام بوده است. در نتیجه تخلفات وی، سهامداران ورلدکام یکصد و هشتاد میلیارد
دلار زیان دیدند و بیست هزار نفر بیکار شدند. ترفند اصلی مدیرعامل که باعث فریب
سهامداران شد حباب قیمتها در اواخر دهه 1990 بود که سهامداران تصور میکردند این
روند همیشه ادامه دارد (قابل توجه سهامداران جزء در ایران)
براساس گزارشهایی که در توسط حسابرسان جدید شرکت ورلدکام آشکار منتشر شد
حدود سه میلیارد و سیصد میلیون دلار اشتباه دیگر نیز در محاسبه درآمدهای این شرکت
رخ داده که در مجموع سطح اشتباه در محاسبه درآمدهای این شرکت را به بیش از هفت
میلیارد دلار میرساند.
شرکت ورلدکام در نتیجه کشف این
اشتباه اعلام کرده است که باید گزارش عملکرد مالی شرکت برای سال 2000 میلادی را یک
بار دیگر تصحیح و منتشر کند. (نگاه کنید به صورتهای مالی تجدید ارائه بسیاری
شرکتهای بورسی)
یک سخنگوی شرکت ورلدکام در این مورد
گفت مبلغ سه میلیارد و سیصد میلیون دلار جزو داراییهای شرکت بوده که به اشتباه جزو
درآمدها محاسبه شده واین اشتباهات باعث شده تا درآمدهای شرکت بیش از ارقام واقعی
نشان داده شود و بازارهای سهام به این ترتیب در محاسبه ارزش سهام این شرکت دچار
اشتباه شدهاند (بخوانید فریب خوردهاند)
اشتباه محاسباتی 3 میلیارد و 300
میلیون دلاری، در ارزیابیهای مجددی که توسط تیم جدید حسابرسی شرکت صورت گرفت کشف
شد.
مقامهای مسئول اعلام کردهاند که این
گزارش ممکن است آخرین گزارش در مورد اشتباهات حسابداری در این شرکت نباشد. ورلدکام
یکی از بزرگترین شرکتهای فعال در زمینه ارتباطات و مخابرات بوده است.
3- پارمالات
کالیتوتنزی رئیس هیأت مدیره پارمالات
که یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مواد لبنی در جهان است از طریق حسابسازی حدود
500 میلیون یورو برداشت شخصی کرده بود. دلیل اصلی
حقهبازی مدیران شرکت برای ارائه تأیید قلابی حسابهای بانکی، ارائه تصویری مطلوب
از فعالیت شرکت حفظ ارزش سهام بهرطریق بوده است. حدود 4 میلیارد یورو سپرده در
حسابهای شرکت پارمالات منعکس بوده که وجود خارجی نداشت و این مبلغ را مدیران شرکت
با تردستی به حساب خود منتقل کرده بودند.
رسوایی پارمالات (این قسمت از
وبگاه الکترونیکی لوموند دیپلماتیک نقل شده است)
«زنده باد اخلاق در تجارت»، «زنده باد شرکت
سالم»، این فریادها که در جریان فوروم اقتصادی جهانی در داووس به گوش میرسیدند،
بیانگر خواستی واحدند و آن همانا شکوفایی دوبارهی کاپیتالیسم بر مبنای شالودهی
سالم آنست. این امر البته بسیار دشوار خواهد بود، چرا که دست در لحظهی ابراز این
خواهشها، فضاحت ماجرای پارمالات زبانزد خاص و عام شده بود. بنظر میرسد که این
قضیه که بزرگترین رسوایی مالی اروپا از سال 1945 تاکنون خوانده شده است، عواقبی
مشابه رسوایی فاجعهبار انرون، دلال بزرگ انرژی، در دسامبر 2001 ببار آورد.
پارمالات نمونهی بارزی از شکوفایی
اقتصادی در چارچوب پویش جهانی سازی لیبرالی است. یک شرکت کوچک فامیلی توزیع شیر
پاستوریزه که در سالهای 1960 در حوالی پارم در ایتالیا فعالیت خود را آغاز کرد و
به یمن کفایت بنیانگذار آن، کالیستو تانزی، و سوبسیدهای سخاوتمندان? اتحادی?
اروپا، توسعه یافت. پارمالات، از سال 1974، جهانی شده و در برزیل و سپس ونزوئلا و
اکوادور مستقر گشت. این شرکت، شعب متعدد و نیز چندین شرکت واسطهای، ابتدا در
کشورهایی که تسهیلات مالیاتی در اختیار شرکتها میگذارند (جزیر? مان، هلند،
لوگزامبورگ، اتریش، مالت) و سپس در بهشتهای مالیاتی (جزایر کایمان، جزایر ویرژ
بریتانیا، جزایر آنتیل هلند) ایجاد نمود. پارمالات، از سال 1990 وارد بورس شده و
بعنوان هفتمین گروه خصوصی بزرگ ایتالیا مطرح گشت و مرتبهی نخست جهانی را در بازار
شیر «قابل نگهداری درازمدت» کسب نمود. این شرکت عظیم 37.000 کارگر و کارمند در بیش
از سی کشور جهان در استخدام خود داشت، و درآمد ناخالص آن در سال 2002، به 6/7
میلیارد یورو، یعنی رقمی بالاتر از تولید ناخالص ملی کشورهایی چون پاراگوئه،
بولیوی، آنگولا و یا سنگال .... بالغ میشد.
موفقیت عظیم پارمالات، ارباب آن،
کالیستوتانزی را یکی از چهرههای مطرح دستگاه حاکمهی ایتالیا و عضو هیئت رئیس?
اتحادیه اربابان ایتالیا (Cofindustria) ساخته و سهام پارمالات به یکی از ارزشهای مسلم بورس میلان بدل
گشت.
تا روز 11 نوامبر 2003 همه چیز به
خوبی پیش میرفت. در این روز بود که سرمایهگذاری مبلغ بالغ بر 500 میلیون یورو در
شرکت Epicurum که مقر آن در جزایر کایمان است، سوءظن مامورین
مالیاتی ایتالیا را برانگیخت. آژانس Standard
& Poors بلافاصله مرتب? سهام پارمالا را
در ردهبندی خود پایین آورد و ارزش سهام آن به شدت تنزل کرد. در همان زمان کمیسیون
نظارت بر معاملات بورس از این شرکت خواست تا در رابطه با چگونگی بازپرداخت قروضی
که موعدشان پایان سال 2003 بود، توضیح دهد. این امر موجبات نگرانی سهامداران و
بستانکاران شرکت را فراهم آورد. هیئت رئیس? پارمالات برای اطمینان بخشیدن به
سهامداران، اعلام داشت که سرمایهای بالغ بر 95/3 میلیارد یورو در یکی از شعب بانک
امریکا در جزایر کایمان در اختیار دارد و سندی از جانب بانک مذکور مبنی بر صحت
وجود این وجوه ارائه داد. بدین ترتیب روسای شرکت به قماری خطرناک دست زدند، بدین
معنا که یا حسابشان صاف میشد و یا دوبرابر میباختند، یا اوضاع به روال سابق
برگشته و خیال همه آسوده میشد و ارزش سهام بالا میرفت، یا بیاعتمادی ادامه مییافت
و شرکت در آستان? ورشکستگی قرار میگرفت.
در این لحظه سرنوشتساز، در حالی که
بنظر میرسید غائله خاتمه یافته است، ضربه کاری دیگری به گروه وارد آمد. روز 19
دسامبر بانک امریکا اعلام داشت که سندی که شرکت پارمالات برای اثبات وجود 95/3
میلیارد یورو در همه جا به نمایش میگذارد، در واقع... جعلیست! سندی با آرم
غیردقیق که به شکل ناشیانهای جعل و «اسکن» شده است! در پی این افشاگری، ارزش سهام
به شدت نزول میکند و ظرف چند روز دیگر تقریباً بیارزش میشود، بیش از 115.000 از
سهامداران و پساندازکنندگان خردهپا خود را مغبون و برخی کاملاً خانه خراب مییابند.
رسوایی آغاز میشود . بزودی افشا میشود که قروض پارمالات در واقع به یازده
میلیارد یورو بالغ شده! و همپون رسواییهای انرون، تیکو، ورلدکام و آهولد، این امر
آگاهانه از سالها پیش، طی روندی متقلبانه بر اساس اختلاس، حسابسازی و دستکاری
اسناد، سوددهی کاذب و اهرم پیچیدهای متشکل از شرکتهای تو در توی "of shore" که
ردیابی سرمایهها و بررسی حسابها را عملاً غیرممکن میسازد، که بعنوان مثال دوچ
بانک، اندکی قبل از ماجرا، 51 درصد سهام پارمالات را خریداری کرد و موسسه حسابرسی
معتبری مانند Deloitte & Touche و گرانت تورنتول بانک بزرگی چون Citygroup به همدستی در
این رسوایی متهم شدهاند و زیانمندی بهشتهای مالیاتی بار دیگر بر سر زبانهاست.
ماجرا ابعادی جهانی یافته زیرا ماجرا به اخراج 5600 نفر و ناپدید شدن 68 میلیارد
دلار سرمایه انجامیده است. در ژانویه 2004 موسسه حسابرسی کوپرز لیبراند که در حسابرسی
بعدی اعلام کرد که از بدهی 18 میلیارد دلاری شرکت 16 میلیارد دلار آن ناروشن و
قبلاً افشاء نشده بود.
پس از ورشکستگی شرکت انرون،
هواخواهان جهانی شدن لیبرالی ادعا میکردند که دیگر دوران اربابان اوباش و شرکتهای
شیاد بسر آمده است و در نهایت این ماجرا
خالی از فایده نبوده است چرا که به نوعی اسباب اصلاح سیستم کنونی را فراهم آورده
است. رسوایی پارمالات عکس این قضیه را ثابت میکند نشان میدهد که تداوم این
رسوائیها در ذات نظام جهانی سرمایهداری متبلور میباشد.
یک قاضی ایتالیایی 16 مدیر و سه
موسسه مالی را به دلیل دخالت در فروپاشی تقریبی شرکت پارمالات غول لبنی ایتالیا به
طور رسمی تفهیم اتهام کرده است. یکی از این مدیران کالیستو تنزی بنیانگذار
پارمالات است که به همراه سایر متهمان به دستکاری بازار و حساب سازی متهم شده است.
رسوایی 18 میلیارد دلاری پارمالات موسوم به «انرون اروپا» بعد از آن افشا شد که
حسابرسان در اواخر 2003 نتیجه گرفتند این شرکت برخلاف ادعای خود پنج میلیارد دلار
در بانک امریکن موجودی ندارد. در پی بروز این رسوایی، پارمالات اعلام ورشکستگی کرد
و هزاران سرمایهگذار دارایی خود را از دست دادند. در ابتدا گمان میرفت که مدیران
پارمالات به منظور ارائه تصویری سودده از عملکرد شرکت برای حفظ ارزش سهام آن به
حساب سازی دست زده بودند اما تحقیقات بعدی نشان داد که عدهای از آنان مبلغ کلانی
را به نفع خود اختلاس کردهاند. اندکی بعد این شرکت فاش کرد که بدهی خالصش بیش از
18 میلیارد دلار حدوداً هشت برابر مبلغ از پیش گفته، است. دادستانها میگویند که
این یکی از بزرگترین پروندههای حسابسازی در اروپا بوده است. تفهیم اتهام متهمان
تنها دو روز بعد از آن صورت میپذیرد که بانک امریکایی مورگان استنلی پذیرفت با
پرداخت 187 میلیون دلار با پارمالات مصالحه کند. این شانزده نفر به دستکاری بازار،
حساب سازی و کارشکنی برای بازرسان متهم شدهاند. سه موسسه مالی نیز متهم به همدستی
هستند. بانک امریکن و موسسه حسابرسی دیلویت این اتهامات را رد میکنند. انتظار میرود
اولین جلسه دادرسی در 28 سپتامبر در شهر میلان ایتالیا برگزار شود. تانزی شرکت
پارمالات را از یک میوهفروشی کوچک خانوادگی در پارمالا واقع در شمال ایتالیا به
شرکتی با 37 هزار کارمند تبدیل کرد که در بیش از سی کشور جهان دارایی داشت.
پارمالات میکوشد از گرداب این رسوایی خارج شود. انریکو باندی کارگزاری که از سوی
دولت برای اداره این شرکت منصوب شده، قصد دارد در ماه ژوئیه مجدداً سهام پارمالات
را در بازار میلان شناور سازد. باندی همچنین دهها بانک ایتالیایی و بینالمللی را
متهم کرده است از رسوایی این شرکت خبر داشتند، با این حال پیش از اعلام خبر آن به
مدیران پارمالات وام میدادند. مقامات قضایی شهر پارما نیز به موازات همکاران خود
در میلان تحقیقاتی را درباره این رسوایی آغاز کردند ولی هنوز نتایج آن اعلام نشده
است. حداکثر مجازات دستکاری قیمتها در بازار در ایتالیا در زمان وقوع این جرم پنج
سال بود که اکنون به شش سال افزایش یافته است.
4-شرکت بیمه امریکن اینترنشنال گروپ (AIG)
حدود دو ماه پیش مقامات قضائی
نیویورک که اینک هر روز مترصد فریبکاری و تقلب در بورس امریکا هستند علیه مدیران
ارشد شرکت AIG به
جرم کلاهبرداری اعلام جرم کردند. الیوت اسپتیزر دادستان کل نیویورک پس از ماهها
تحقیق مدعی است که مدیر اجرائی و مدیر مالی سابق شرکت در کلاهبرداری و حساب سازی
دست داشتهاند. این مدیران از سایر کارکنان ارشد نیز خواسته بودند که بر معاملات
گمراهکننده سرپوش نهند. وضعیت آقای گرینبرگ (مدیر اجرایی) شرکت بطریقی بوده که هر
افزایش یا کاهش یک دلاری در قیمت سهام دارایی آقای گرینبرگ 65 میلیون دلار افزایش
یا کاهش مییافته بنابراین وی همیشه کوشش داشته قیمت سهام را بطور کاذب بالا
نگهدارد (ترفند مشابه در ایران). نخستین بررسیها نشان میدهد که بزرگتر ین شرکت
بیمه جهان حقوق صاحبان سهام شرکت را 6/1 میلیارد دلار بیشتر از واقع ارائه کرده
است. هر چند تقلبهای حسابداری منبعث از چگونگی برخورد با قراردادهای بیمه اتکایی
نیز وجود داشته اما روش پرداخت کمیسیونهای مربوط به واسطهها و ارتباط AIG با شرکتهایی که
اعضای هیئت مدیره آنها مشترک هستند، این موضوع را پیچیدهتر کرده است. در هر حال AIG قبول کرده که
با برخی از موارد به عنوان قراردادهای بیمه اتکایی برخورد شده و به جای بدهی به
عنوان درآمد شناسایی شود. در همین راستا و به دلیل وامی به مبلغ 500 میلیون دلار
که گزارش نشده است درآمدهای شرکت بیشنمایی شده و به این صورت موجبات رضایت خاطر
بیشتر سرمایهگذاران را فراهم کرده است. حقیقت ماجرا این است که در چنین مواردی
همراه با انتقال وجه نقد، هیچ رسیکی منتقل نشده است. با وجود اینکه AIG پذیرفته است که
حسابها درست ارائه نشدهاند، مدیر قبلی AIG، هنگ گرینبرگ، اظهار کرده است که هیچگونه تقصیری را به عهده نمیگیرد.
هنگ گرینبرگ به SEC
و دادگاه گفته است که از حقش مبنی بر انجام کار بر اساس اصلاحیه شماره 5، استفاده
خواهد نمود و به هیچگونه سوالی در رابطه با سوابق کاری خود حداقل تا زمانی که در
برابر اتهامات وارده مشورت نکرده باشد، جواب نخواهد داد، که البته قاضی پرونده
العام کرده است که اقدامات قانونی علیه AIG و گرینبرگ را پیگیری خواهد کرد. از طرف دیگر IASB و نیز سایر
تدوینکنندگان استاندارد، اظهار داشتهاند که در برنامه تدوین استانداردها پروژه
بیمه در اولویت قرار خواهند و مشکلات AIG تلاش آنها در این زمینه را پرانگیزهتر کرده است.
آقای گرینبرگ 80 ساله نیز با استفاده
از متمم پنجم قانون اساسی امریکا از پاسخ به پرسشهای بازرسان و دادستان کل امتناع
کرده است. این ماده قانونی به شهروندان امریکایی اجازه میدهد که در مراجع قضائی
علیه خود شهادت ندهند.
بررسیهای بعدی نشان میدهد که نطفه
تقلب از سال 2000 در شرکت بسته شده که این شرکت معاملاتی صوری با شرکت بیمه (جنرال
ری) ارائه کرده است.
تحقیق و تفحص درباره شرکتهای بورس
امریکا و نهادهای ناظر بر بازار مالی امریکا نمایانگر نگرشی جدید و سختگیرانه، در
برخوردی با معیارهای وال استریت از زمان رسوائیهای انرون و ورلدکام میباشد. آخرین
اخبار از دادگاه شرکت AIG حکایت از آن دارد که آقای گرینبرگ انگشت اتهام را به سوی موسسه
حسابرسی پرایس واترهاوس کوپرز نشانه رفته است.
5-شرکت ای او ال تایمز وارنر(EOL times Warner)
حسابهای شرکت ای او ال تایمز وارنر
بزرگترین شرکت رسانهای جهانی توسط کمیسیون اوراق قرضه و مبادله ارز در حال
حسابرسی میباشد. کمپانی تایم وارنر مالک شبکه جهانی CNN
میباشد که گفته میشود معادل 4/2 میلیارد دلار از حسابهای سه ماهه چهارم سال 2002
آن حسابسازی شده بود. دادگاه شرکت مذکور را به پرداخت 4/2 میلیارد دلار و موسسه
حسابرسی مربوطه (ارنست اند یانگ) را به پرداخت یکصد میلیون دلار محکوم کرده است. اگرچه
این حسابرسی و تحقیقات در مرحله «حقیقتیابی» قرار دارد اما بازار سرمایه امریکا
میداند که تقلبات شرکتهای انرون، ورلدکام و AIG هم در همینگونه
تحقیقات افشاء شد تایم وارنر عرضهکننده مجلات پرخواننده، فیلمهای پربیننده و
موسیقی پرشنونده در سر تا سر جهان است.
بر اساس گزارشات تحقیقاتی اولیه شرکت
کوشش نموده با استفاده از روشهای غیرمتعارف حسابرسی ارقام مربوط به درآمدهای ناشی
از آگهیهای تبلیغاتی را بیش ازحد واقعی جلوه دهد.
6- شرکت تایکو
شرکت تایکو تولیدکننده محصولات
الکترونیکی، بهداشت و پلاستیکی دارای دو هزار نفر در سراسر جهان و 250 هزار نفر
پرسنل بود.
کورلووسکی مدیرعامل وقت شرکت و
شوارتز مدیر مالی تایکو در دادگاه اظهار داشت که پاکت حقوقی او «سردرگمی» و
تقریباً به طور شرمآوری هنگفت بود اما وی هرگز مرتکب هیچ جرمی نشده است. این دو
مدیر شرافتمند! مبلغ ششصد میلیون دلار به عنوان پاداش برداشت و بابت جشن تولد همسر
یکی از آنان نیز مبلغ بیست میلیون دلار کادو از منابع شرکت پرداخت شده بود! بهمین
علت اینک گفته میشود حقوق و مزایا و پاداش و حق ماموریت مدیران در صورتهای مالی
باعث جلوگیری از این کلاهبرداریها خواهد شد.
جالب آنکه این دو نفر و باندهای آنان
طی دوران محاکمه با ارسال نامههای تهدیدآمیز و تلفنهای هیأت منصفه را تهدید کرده
بودند.
جرج بوش این رسوائیها را هولناک
خواند و گفت که احیای مسئولیتپذیری سازمان در امریکا ضروری است.
7-شرکت زیراکس
زیراکس نامی جهانی به شمار میرود.
مدیران این شرکت نیز در سال 2003 اعتراف کردهاند که حدود 2 میلیارد دلار در ارائه سود پنج ساله گذشته شرکت
اغراق کردهاند. اگرچه شرکت بخاطر این حسابسازی ده میلیون دلار جریمه شد اما
اکنون برخی صاحبنظران معتقدند که سودسازی شرکت زیراکس بالغ بر 6 میلیارد دلار بوده
و قرار شد این شرکت مجدداً حسابرسی شود. آخرین اخبار حکایت از احتمال مقصر بودن
حسابرس شرکت (KPMG)
طی سالهای 2001-1991 میباشد.
8-شرکت شل
مدیران این شرکت بمنظور سودسازی در
برآورد ذخایر نفتی خود ارقام کاذبی را اعلام کردند که متأسفانه حسابرسان شرکت را
نیز فریب داده بودند. مرکز خدمات مالی بریتانیا (FSA) بر علیه
مدیرانی که در این رسوائی شرکت داشتند اعلام جرم کرده بود که شرکت شل با نفوذ در
ارکان تصمیم ساز اقدامات قضائی را متوقف ساخت. جرم مدیران شرکت سوء استفاده از
بازار، نادیده گرفتن مقررات بورس و برآورد غیرواقعی ذخایر نفت به میزان 4 میلیارد
بشکه بین سالهای 2003-1998 بوده است. موسسه حسابرسی PWC که حسابرسی
شرکت را بر عهده داشته مدعی است که این موسسه کلیه اقدامات لازم را بعمل آورده اما
مدیر حسابرسی داخلی شرکت نیز مدعی است که وی حسابرسان و مدیریت شرکت را در جریان
برآورد نادرست ذخایر قرار داده بوده است.
9-شرکت فولکس واگن
موج رسوائیهای مالی در بازار آلمان
گریبانگیر شرکت فولکس واگن شد. مدیران سابق شرکت با دریافت رشوه و تأسیس شرکتهای
خاص قراردادهای شرکت فولکس واگن را بنفع خود منعقد میکردند. در حال حاضر موسسه
حسابرسی KPMG
عهدهدار بررسی ادعای فوق میباشد. بنظر میرسد مدیران فولکس واگن هم در نظر داشتهاند
مشابه مدیران انرون عمل کنند که بعلت حساسیت بازار سرمایه ترفند آنان کشف شده است.
10-
شرکت نفتی یوکوس روسیه
میخائیل خودورکوسکی جوان برومند تازه
روئیده روسیه یلتسین در دهه 1990 با 40 سال سن و تصاحب شرکت عظیم نفتی یوکوس به
یکی از ثروتمندترین مردان جهان تبدیل شده بود. اگرچه دستگیری و محاکمه وی ابعاد
سیاسی داشت اما در هنگام محاکمه مشخص شد که این شرکت با حساب سازی بالغ بر سه
میلیارد دلار مالیات دولت را با حساب سازی پرداخت نکرده است. موسسه حسابرسی PWC نیز به عنوان
حسابرس از طرف دولت روسیه مورد بازخواست قرار گرفت و سرانجام دادگاه روسیه خودرو
کوفسکی را به جرم کلاهبرداری و تقلب به زندان محکوم و سهام شرکت نیز توسط یک شرکت
دولتی دیگر در یک مزایده سیاسی تصاحب شد.
موضع دولت امریکا
با توجه به اینکه مدیران شرکتهای
رسوا شده عمدتاً از شرکتهایی بودهاند که در مرحله انتخابات ریاست جمهوری به آقای
بوش کمک و یاری کرده بودند. پرزیدنت بوش برای تبرا جستن از این اتهامات در یکی از
شدیدترین حملات به روسای شرکتهای امریکایی اظهار داشت «شرکتهای بزرگ نمیتوانند در
حسابهایشان دستکاری کنند در عین حال این امید را داشته باشند که از مجازات فرار
کنند.»
تدابیر تازه در بورس امریکا
«هیأت نظارت بر حسابداری عمومی»
تشکیل خواهد شد که کار آن نظارت بر عملکرد حسابرسان شرکتهای عمومی (دارای سهام در
بازار بورس) خواهد بود و قانون جدیدی بنام قانون ساربنز آکسلی بر شرکتهای سهامی
عام حاکم شد این قانون برخلاف مقررات قبلی، روسا و مدیران شرکتها را در زمینه
خطاهای مالی آن شرکت مسئول میشناسد و در صورت اثبات تخلف به زندانهای سنگین
مجازات میکند.
این طرح ابتدا از سوی سناتور دمکرات
«پل ساربانز» مطرح شد و از لایحهای که توسط کاخ سفید مطرح شده بود سختگیرانهتر
بود و علیرغم مخالفت بسیاری جمهوریخواهان نسخه نهایی این قانون توسط هر دو شاخه
کنگره، مجلس نمایندگان و سنا، به تصویب رسید و سپس جرج بوش آن را تصویب و ابلاغ نمود.
آقای بوش گفت: «در پی حوادث 11
سپتامبر اجازه ندادیم ترس اقتصاد ما را تضعیف کند. همینطور اجازه نخواهیم داد
کلاهبرداری آن را تضعیف کند.»
وی افزود که قانون ساربنز اکسلی به
تک تک مردم امریکا میگوید: «استاندارد اخلاقی برای شرکتهای امریکا با
استانداردهایی که در مورد سایرین به کار میرود تفاوتی نخواهد داشت.»
نسخه نهایی این قانون در سال 2002 هر
دو شاخه کنگره، مجلس نمایندگان و سنا، به تصویب رسید و برخی اظهار کردند که جرج
بوش چارهای جز امضای آن نداشت.
«جان کافی» استاد حقوق دانشگاه
کلمبیا که در تهیه این لایحه به اعضای دمکرات مجلس سنا کمک کرد گفت: «فکر نمیکنم
وی (بوش) بتواند اعتبار این مصوبه را به خود نسبت دهد».
«فکر میکنم آنها (کاخ سفید) تا جایی
که توانست در مقابل آن مقاومت کرد.» آقای بوش هنگام تصویب این قانون اظهار داشت «هیچ
هیأت رئیسهای بالاتر یا فراتر از قانون نیست».
آقای بوش گفت که این قانون به صاحبان
و مدیران شرکتها که قصد فعالیتهای غیرقانونی را دارند پیام میدهد مراقب رفتار خود
باشند، چون «افشا و مجازات» خواهند شد.
نوبت بعدی کیست؟ (Whose turn next?)
پس از سقوط آرتور آندرسن و افشای
معاملات شرکت پارمالات و افشای یک گزارش مالیاتی سنگین در امریکا مدتی است که سوال
«نوبت بعدی کیست؟» در بورس امریکا مطرح شده است. در ماه ژون سال جاری دادگاه
امریکا ادعائی را بر علیه شرکت کی.پی.ام.جی یکی از چهار موسسه بزرگ بینالمللی در
رابطه با تقلب در گزارش حسابرسی مالیاتی مطرح کرده که در صورت اثبات آن احتمال
سقوط این موسسه وجود دارد. از هماکنون در محافل مالی جهان تبدیل چهار موسسه بزرگ
به سه موسسه بزرگ که نوعی انحصار خاص را بر حرفه حسابرسی در جهان بوجود خواهد آورد
موجب نگرانی شده است. سابقه این اشتباه حسابرسی به سال 1990 باز میگردد که اخیراً
مورد پیگیری قضائی قرار گرفته است. جالب آنکه شرکای موسسه حسابرسی مذکور که گزارش
مالیاتی مذکور را امضاء کرده بودند جزء حسابرسان رسمی آن ایالت ثبت نام نشده
بودند!! واقعه دیگری که جنجال بپا کرد شکایت شرکت ایکوتیبل بر علیه موسسه حسابرسی
ارنست اند یانک یکی دیگر از موسسات حسابرسی بینالمللی بود که بعنوان بزرگترین
مورد دادگاهی حسابداری تاریخ انگلستان شمرده میشود. بنظر میرسد با احتمال توافقی
که بین موسسه حسابرسی مذکور و شرکت شاکی وجود دارد، شرکت مذکور با دریافت خسارت
شکایت خود را پس گیرد اما بهرحال ادامه روند فوق نشاندهنده سیطره خط تقلب و قصور
عمده و فریب یا مشارکت برخی حسابرسان در این بازی باشد که نشاندهنده آن است که
حسابرسان باید با پایبندی به آیین رفتار حرفهای کوشش کنند در این منجلاب فرو
نروند. زیرا مدیران فاسد و سهامدارانی که در فکر تقلب و کلاهبرداری هستند به جد
درصدد برخواهند آمد که در درجه اول حسابرسان را فریب دهند و اگر این کار عملی نشود
آنان را به همکاری و همدستی فرا خوانند. لذا پافشاری بر منافع ملی و پایبندی به
مشتری اصلی حسابرسی که همانا جامعه میباشد میتواند حسابرسان را در محیط ایمنی
قرار دهد.
سرانجام
پیگیریهای بورس امریکا و بررسی ریشه
تقلبات و کلاهبرداریها نشان داد که بازار بدون نظارت جز ویرانگری ارمغان نخواهد
داشت. مضافاً بر آنکه در تمام این کلاهبرداریها مدیران ارشد مالی همدست مدیران
عامل بوده و یا در عدم افشای شفاف اطلاعات همکاری داشتهاند. لذا در سال 2002
قانون «ساربنز آکسلی» به مثابه قانون خاص حاکم بر شرکتهای بورسی در امریکا به
تصویب رسید پیامدهای بعدی موجب تصویب قانون حاکمیت شرکتی در کشورهای عضو اتحادیه
اروپا گردید و مسئولیتهای مدیران و حسابرسان دوچندان گردید. در همین راستا «اصول
اخلاقی برای تجارت جهانی» تدوین گردیده که همگان را ملزم به رعایت آن میکند. نکته
جالب توجه آنکه عمد? تقلبات مذکور در سال 2002 یعنی همزمان با سقوط برج تجارت
جهانی و پدید? بن لادن همزمان بوده که نشاندهند? عزم گسترد? مدیران برخی شرکتها
بمنظور بهرهبرداری از جریان انفجارها بوده مضافاً بر آنکه چه امریکا و انگلستان و
چه در اروپا همه دولتها به جمعبندی مشخصی مبنی بر نظارت عمومی بر بازار سرمایه
رسیدند زیرا بازار تفتیش حسابها در SEC نشان داد که نظریه رهاسازی بازار خزعبلاتی بیش نیست. وقایع
ورلدکام و انرون و پارمالات نشان داد که نمیتوان به بازار اجازه داد تا درباره
مسائل اساسی اجتماعی و سیاسی تصمیمگیری کنند. نمیتوان به شرکتهای بزرگ آزادی
کامل داد تا تحت لوای سود بیشتر هر عمل را مجاز بدانند. بار دیگر ثابت شد که نمیتوان
مکانیسم بازار ر ا به عنوان تنها اداره کننده سرنوشت و محیط طبیعی بپذیریم. اگر
قرار باشد مکانیسم بازار اداره کننده سرنوشت اقتصادی – سیاسی جامعه باشد
و شرکتهای چندملیتی و شرکتهای بزرگ بازار سرمایه قواعد خود را بر جامعه دیکته کند همیشه باید منتظر ظهور و
سقوط انرونها و گیلان پاکت سقوطهای عجیب و غریب سال 1383 و نمونه سهام دهها شرکت دیگر در بازار جهانی و
داخلی باشیم. تئوری بازارگرائی که مکتب شیکاگو به رهبری فردیک ونهایاگ و میلتون
فریدمن معرکهگردان آن بودند در جریان ورلدکام و انرون و تقلبات بازار جهانی
سرمایه به گوشهای خزید اما بیشک "خزانه پولی – فکری" این مکتبخانه با یاری برخی مطبوعات که همدست
سفتهبازان شدهاند که در کشور ما نیز بارگیری میکنند به آسانی و به زودی تهی
نخواهد شد. اینان کوشش میکنند مغز افراد را اشغال یا تسخیر کنند چرا که بعد از
اشغال مغر قلب و دستان افراد خود بخود به
دنبال آنها خواهد شد.
حجم سرمایههای نابودشده (بخوانید به
سرقت رفته) توسط سهامداران و بزرگ نخبگان اقتصاد سرمایهداری از سال 2001 تا 2004
در بازار سرمایه امریکا بیش از سیصد میلیارد دلار بوده است و اگر فراموش نکنیم که
این سرمایه به تاراج رفته متعلق به میلونها سهامدار جزء به ویژه صندوقهای پسانداز
و بازنشستگی بوده آنگاه پی خواهیم برد که چرا مدیران ارشد این شرکتها در مقابل
بازخواست از تقلب و کلاهبرداری به شیو? سکوت پناه میبرند. اگر نظارت جامعه بر
بازار سرمایه از طریق راهکارها و حسابرسان امین فراهم نشود، بدون شک بورس صرفاً
محملی خواهد بود برای بازتوزیع مجدد ثروت و لاغیر. حوادث سه ساله 2001 تا 2003
بورس امریکا و سرعت تقلب و ویرانگری در قیمت سهام نشان داد که برخلاف همه تئوریپردازیهای
مسئولیتهای اجتماعی شرکتهای فراملی صرفاً به سود و سود بیشتر توجه دارند و لاغیر.
بهمین علت سازمان بورس اوراق بهادار باید
مرامنامه نظارت خود را بر بازار مدون نماید و از طریق فراهم آوردن تمهیدات قانونی
از تقلبات و کلاهبرداریها و جابجائیهای عظیم ثروت که نمونههای قابل تکثیر آن در
دو سال گذشته هم در ایران روی داده پیشگیری نماید زیرا در غیر اینصورت نمیتوان با
آنان که سهمبازی و سفتهبازی را قمار میدانند مقابله کرد.
سرمایهگذاری چنانچه به افزایش ظرفیت
تولیدی، ایجاد فرصتهای جدید شغلی و فراهم آوردن بسترهای لازم جهت «جامعه رفاه»
منجر نشود به «سرمایه سالاری» در قالب سرمایه گذاریهای مستقیم خارجی میانجامد که در چارچوب ادغام شرکتها
و خرید سهام آنها باقی خواهد ماند که در بیشتر موارد نیز با کاهش فرصتهای اشتغال
نیز همراه است.
نکته جالب در وقایع بورس امریکا آن
بود که جنبههای مختلف فروپاشی انرون بعنوان بزرگترین ورشکستگی تاریخ امریکا باعث
افشای مسائل سیاسی و زد و بند سهامداران اصلی و مدیران ارشد بنگاههای اقتصادی با
جناحهای مختلف شد. اما آنچه که باید از انرون و ورلدکام و پارمالات یادگرفت آن است
که هرگاه هرگونه عملیاتی که منافع عمومی را مورد تهدید قرار دهد باید
بیمحابا به افشای آن پرداخت و عوامل این عملیات را که عموماً با هدف تقلب و
کلاهبرداری انجام میشوند را محاکمه نمود تا بازار دستخوش فریب و حقهبازی نگردد.
1- انجام معاملات چرخشی (ضربدری) سهام
بین شرکتهای همگروه و انتقال سود یا زیان.
2- عدم ارائه صورتهای مالی تلفیقی و عدم
ذخیره کاهش ارزش سرمایهگذاریهای بلندمدت به این بهانه که روند کاهش ارزش سهام
مقطعی است.
3- خرید و فروش دارایی با مالیات مقطوع
و احتساب سود بینگروهی در صورتهای مالی و عدم ارائه صورتهای مالی تلفیقی.
4- تهاتر سبد سهام بین شرکتهای سرمایهگذاری
که دور? مالی آنها متفاوت است و از این رهگذر انتقال سود یا زیان بین یکدیگر.
5- ایجاد شرکتهای غیربورسی بمنظور تهاتر
ارقام زیان و انجام قراردادهای غیرواقعی.
6- ورود شرکتهای سرمایهپذیر در بورس و
بالا نگهداشتن قیمت سهام آنها و فروش این سهام در لحظات حبابی و انتقال زیان به
سهامداران جزء.
7- افزایش سرمایههای مکرر بمنظور
غیرواقعی کردن قیمت سهام.
8- دست داشتن برخی مدیران ارشد شرکتها
در معاملات سهام شرکت متبوع و از این رهگذر سودسازی برای مدیران تحت عنوان سود
شرکت.
9- ایجاد درآمد کاذب از طریق انعقاد قراردادهای
صوری با شرط اقاله و یا عدم تحویل کالا که پس از دور? مالی قرارداد اقاله میگردد.
منبع:
· وبگاه بورس امریکا
· وبگاه لوموند دیپلماتیک
·
Accountancy age
· کتاب تئوریهای حسابداری ترجمه دکتر
علی پارسائیان