hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdff95d602000000e106000001000600
وب2 چیست؟....
الگوهای طراحی و مدلهای تجاری برای نسل بعدی وب
ترجمه: زردشت هدایی
ترکیدن
حباب دات کام در پاییز 2001 نقطه عطفی برای وب بود. استنباط بسیاری از افراد این
بود که وب بیش از حد در کانون توجه قرار گرفته است واین حقیقت را گوشزد میکردند
که ظاهرا ً رشد انفجاری و پس از آن رکود و نزول، ویژگی مشترک تمام انقلابهای
تکنولوژیک است. این رکود و نزول معمولا هنگامیرخ میدهد که فناوری روبهپیشرفت،
جایگاه خود را در صحنه تجارت تثبیت کرده است، هجوم مردم بهسوی مدعیان ارائه
فناوری تمام شده است، نمونههای واقعا موفق، تواناییهای خود را نشان دادهاند، و
جامعه کم کم تفاوتها را درک میکند. مفهوم "وب2" در یک نشست هماندیشی
بین O Reilly وMediaLive International
زاییده شد. دراین جلسه Dale Dougherty، یکی از
پیشگامان وب و معاون موسسه O Reilly، خاطر نشان
کرد که نه تنها نمیتوان وب را "سقوط کرده و شکست خورده" دانست، بلکه با
توجه بهانواع کاربردهای جذاب و جدید و سایتهایی که تعداد آنها همه روزه و با
سرعتی عجیب افزایش مییابد، وب از هر وقت دیگری مهمتر شدهاست. مسئله دیگر این
است که بهنظر میآید همه شرکتهایی کهاین رکود ناگهانی را با موفقیت پشت سر
گذاشتهاند، وجه مشترکی دارند. اگر قبول کنیم که سقوط داتکام نقطه عطفی را برای
وب مشخص میکند،آیا میتوان مفهومی مثل "وب2"را برای فعالیتهای بعد
ازاین سقوط بهکار برد؟ شرکتکنندگان دراین نشست بر سراین موضوع بهتوافق رسیدند
و بهاینترتیب، کنفرانس وب2 (www.web2con.com)
سربرآورد. در خلال یک سال و نیمیکه از آن زمان میگذرد، مفهوم "وب2" بهخوبی
جا افتاده است و نتایج جستجوی آن روی گوگل بهبیش از 5/9 میلیون مورد بالغ میشود.
ولی هنوز اختلاف نظرهای بسیاری درباره معنای اصلی وب2 وجود دارد. بهطوری که بعضی
از صاحبنظران آن را در حد یک شعار تبلیغاتی بی اهمیت میبینند و بعضی دیگر آن را
بهعنوان یک موضوع عمومی قبول میکنند. این مقاله سعی میکند معنای وب2 را بهوضوح
روشن کند و آنرا شرح دهد.
نویسنده:
Tim O Reilly
در
اولین کنفرانس ما منظور خود را از وب 2 با چند مثال نشان دادیم:
البتهاین فهرست محدود بههمین موارد نیست. ولی چه چیزی موجب میشود ما یک برنامهکاربردی یا راهحل را بهعنوان "وب1" و دیگری را بهعنوان
"وب2" در نظر بگیریم؟ پاسخ به این سوال بسیار اهمیت دارد. چراکه تبِ وب2
آنچنان گسترده شده است که حتی بعضی از شرکتها در حال حاضر از آن بهعنوان یک شعار
برای بازاریابی استفاده میکنند. در حالیکه بسیاری ازاین شرکتها حتی نمیدانند
وب2 چیست. از طرفی پاسخ بهاین سوال بسیار دشوار است. چون بسیاری ازاین شرکتهای
تازهکار که به استفاده مبتذلانه از عبارتهای تبلیغاتی عادت دارند، اصلا وب2
نیستند و در عین حال بعضی از برنامههای کاربردیای که ما بهعنوان وب2 معرفی
کردهایم، مثلNapster و BitTorrent، را حتی نمیتوان دقیقا یک برنامه کاربردی
تحتوب یا Web
Application
دانست. قدم اول ما برای پاسخ بهاین سوال، یافتن اصولی است که در نمونههای موفق
وب1 و در نمونههای جالب برنامههای کاربردی جدید وب2 دیده میشود.
Web 2.0
|
Web 1.0
|
Google
AdSense
|
DoubleClick
|
Flickr
|
Ofoto
|
BitTorrent
|
Akamai
|
Napster
|
mp3.com
|
Wikipedia
|
Britannica
Online
|
blogging
|
personal
websites
|
upcoming.org
and EVDB
|
evite
|
search
engine optimization
|
domain
name speculation
|
cost
per click
|
page
views
|
web
services
|
screen
scraping
|
participation
|
publishing
|
wikis
|
content
management systems
|
("tagging
("folksonomy
|
(directories
(taxonomy
|
syndication
|
stickiness
|
وب بهعنوان یک پلتفرم
وب2، مثل بسیاری از مفاهیم
مهم دیگر، محدوده قطعی و کاملا مشخصی ندارد. ولی در مقابل، حول هستهای محکم و متمرکز
شکلگرفتهاست. وب2 را میتوان بهصورت مجموعهای از اصول و شیوهها در نظر گرفت که
منظومهای کامل از سایتها، که همه یا بعضی ازاین اصول را دنبال میکنند، در حول
هسته آن با فواصل کم وزیاد قرار گرفتهاند.
شکل 1، که در یک جلسه هماندیشی در کنفرانس FOO Camp در O Reilly Media طراحی شده است، بهطور شماتیک وب2 را نشان میدهد.این طرح شماتیک وب2 هنوز
کامل نشده است. ولی بسیاری ازایدههایی که از هسته وب2 ساطع شدهاند را نشان میدهد.
برای مثال، در اولین کنفرانس وب2 در اکتبر 2004، من (نویسنده مقاله) و جان باتل مجموعهای از اصول اولیه را برای آغاز
بحث مشخص کردیم. اولین آنها، "وب بهعنوان پلتفرم" بود. اگرچهاین موضوعی
است که Netscape، محبوب وب1، که در نبرد با
مایکروسافت نابود شد نیز آن را فریاد میزد. بهعلاوه، از نمونه اصلی وب1 در بحث ما، یعنی DoubleClick و Akamai، هم در مورد درنظر گرفتن وب بهعنوان یک پلتفرم پیشگام بودند.
اکثر افراد، اغلب خدمات تبلیغی را بهعنوان یک "سرویس وب" در نظر نمیگیرند.
ولی حقیقت این است که این سرویس، اولین وب سرویس یا اولین mashup (اگر بخواهیم اصطلاح دیگری که امروزه
متداولتر شده است را بهکار ببریم) بود که بهطور گسترده پیاده شد و مورد استفاده
قرار گرفت.
هر بَنِر تبلیغاتی در واقع یک همکاری یکپارچه و بی وقفه بین دو وب سایت است که یک
صفحه وبِترکیبی را بهخواننده، که او هم پشت یک کامپیوتر دیگر است، نشان میدهد. Akamai هم بهشبکه بهعنوان یک پلتفرم نگاه میکند.
البته در سطوح پایینتری از پشته پروتکل، و یک شبکه cashing و ارائه محتویات ساخته است که مشکل کمبود پهنای باند را حل
میکند.
با وجوداین، در عملکرد رقبای جدید تفاوتهای بارزی با عملکرد این شرکتهای پیشگام
وجود دارد که برای بحث ما مناسب هستند. رقبای جدید، بهخاطر درک عمیقتر از ماهیتاین
پلتفرم جدید، راه حلهای قبلی را گرفتهاند و آنها را بهتر کردهاند. هم DoubleClick و هم Akamai پیشگامان وب2 هستند. ولی میتوان مشاهده کرد
که چطور بهرهگیری از الگوهای طراحی وب2 موجب کشف راههای نو میشود. بد نیست کمیبرای
بررسیاین سه مورد وقت بگذاریم تا بعضی از مهمترین جنبههایاین تفاوتها را دریابیم.
نت
اسکیپ در مقابل گوگل
اگر بگوییم نتاسکیپ نماد وب1 است، بدون شک میتوان گوگل را نماد بارز وب2 دانست.
یکی از دلایلاین مدعا این است که نخستین عرضه همگانی سهامایندو شرکت هرکدام
رویدادی تعیینکننده در دوره خود بودند. پس بیایید بحث را با مقایسه این شرکتها و
موقعیتهایشان شروع کنیم.
برداشت نت اسکیپ از "وب بهعنوان پلتفرم" مطابق با الگوهای نرمافزاری قدیمیبود.
محصول اصلیاین شرکت یک مرورگر وب بود؛ یک برنامه کاربردی عمومی.
استراتژی آن نیز این بود که با استفاده از تسلطی که در بازار مرورگر داشت، بازاری
برای محصولات سرور گرانقیمت ایجاد کند.
داشتن کنترل بر استانداردهای نمایش محتویات و کار با مرورگر، از لحاظ نظری میتوانست
همان قدرتی که مایکروسافت در بازار پیسی از آن لذت میبرد را نصیباین شرکت کند.
درست همانطور که "کالسکه بدون اسب" اتومبیل را بهعنوان پیشرفتی برای
وسیله آشنای قبلی معرفی کرد، نتاسکیپ ادعا کرد که وبتاپ (webtop) جای دسکتاپ را خواهدگرفت، و برنامهاشاین بود که وبتاپ با اطلاعات و اپلتهای
فراهمکنندگان اطلاعات پر شود، که آنها هم برایاینکار باید بهنوبهخود سرورهای
نت اسکیپ را میخریدند.
در نهایت، هم مرورگرهای وب و هم وب سرورها بهکالاهایی عادی و بدون ارزش افزوده
تبدیل شدند و ارزش تجاری بهسمت "بالای پشته"، یعنی سرویسهایی که روی پلتفرم
وب ارائه میشدند، کشیده شد.
در مقابل، گوگل از روز اول زندگی خود را بهصورت یک برنامهکاربردی تحتوب ذاتی شروع کرد. هیچ وقت
فروخته نشد یا بهصورت یک بسته نرمافزاری عرضه نشد، بلکه بهصورت یک سرویس ارائه
شد که مشتریان مستقیما یا غیرمستقیم برای استفاده از آن پول میپرداختند. در این
مدل هیچیک از محدودیتها و مشکلات قدیمی صنعت نرمافزار وجود ندارد. هیچ زمان
انتشار برنامهریزی شده و اجباری برای نرمافزار وجود ندارد و فقط بهبودهای مداوم
در آن اعمال میشود. هیچ مدل مجوزدهی یا قابلفروشی نیست، بلکه فقط استفاده است.
هیچ نیازی بهسازگاری با پلتفرمهای مختلف نیست و مشتریان میتوانند نرمافزار را
روی دستگاههای خودشان اجراکنند. فقط مجموعهای از پیسیها با مقیاسپذیری فوقالعاده،
که سیستم عاملهای اپنسورس و برنامههای کاربردی و کمکی که در داخل شرکت ساختهشدهاند،
روی آنها اجرا میشود و هیچ کسی خارج از شرکت هرگز آنها را نخواهد دید.
گوگل در زیربنا نیاز بهقابلیتی دارد که نت اسکیپ هرگز بهآن نیاز نداشت؛ مدیریت
بانکاطلاعات. گوگل فقط مجموعهای از ابزارهای نرمافزاری نیست، بلکه یک پایگاه
داده تخصصی است. بدون داده،این ابزارها بلااستفاده خواهند بود. بدون نرمافزار،
دیتا قابل مدیریت نیست. مجوزدهی نرمافزار و داشتن کنترل بر APIها، یعنی اهرمهای قدرت در دوران گذشته، دیگر کارایی ندارند. چراکه نرمافزار
اصلا نیازی بهتوزیع شدن ندارد و فقط اجرا میشود. ولی بدون توانایی جمعآوری و
مدیریت دادهها نیز، نرمافزار کاربرد خود را از دست خواهد داد. در حقیقت، ارزش
نرمافزار بهمقدار و پویایی دادههایی وابسته است که مدیریت میکند.
خدمات گوگل یک سرور نیست؛ اگرچه روی مجموعه عظیمی از سرورهایاینترنت ارائه میشود.
یک مرورگر هم نیست؛ اگرچه کاربر آن را از طریق مرورگر تجربهمیکند. جستجو نیز، که
سرویس اصلی گوگل است، میزبان محتویاتی نیست که برای مردم پیدا میکند. خیلی شبیه
یک تماس تلفنی، که نه فقط در تلفنهای دو سر خط بلکه روی شبکه میان آنها نیز رخ
میدهد. گوگل هم در فضای بین مرورگر و موتورجستجو و سرورِ محتوای مقصد شکل میگیرد
و بهعنوان یک مامور یا واسطه بین کاربر و تجربهآنلاینش عمل میکند.
درست است که هم نتاسکیپ و هم گوگل شرکتهای نرمافزاری هستند. ولی واضح است که نتاسکیپ
بههمان جهان نرمافزار لوتوس، مایکروسافت، اوراکل،SAP و سایر شرکتهایی که در انقلاب نرم افزاری دهه 1980متولد شدند،
تعلق دارد. درحالیکه همقطاران گوگل سایر برنامه کاربردیهای اینترنت مثل eBay، آمازون، نپستر، DoubleClick و Akamai هستند.
DoubleClick در مقایسه با Overture و AdSense
DoubleClick نیز مثل گوگل زاده عصراینترنت است. این شرکت
نیز بهنرمافزار بهعنوان یک سرویس نگاه میکند و قابلیت اصلی آن در مدیریت دادهها است و همانطور
که در بالا ذکر شد، یکی از پیشگامان استفاده از سرویسهای وب است؛ حتی قبل ازاینکه
اصطلاح سرویس وب اصلا وجود داشته باشد.
ولی DoubleClick در نهایت بهخاطر مدل تجاریش
محدود شد. DoubleClick اسیراین اعتقاد دهه نودی بود
که کاربرد وب، انتشار است نه مشارکت.
آگهیدهندگان صاحب اختیارند، نه مصرفکنندگان.
بزرگی شرکت مهم است، و اینکه مطابق تحقیقات MediaMetrix و سایر شرکتهای ردهبندی تبلیغات، وب بهسرعت
تحت سلطه وب سایتهای برتر در میآید.
در نتیجه میبینیم که DoubleClick با افتخار در وب سایتش مینویسد:
"بیش از دوهزار پیادهسازی موفق" از نرمافزارش داشته است. در حالیکه Yahoo! Search Marketing) Overtureسابق) و Google AdSense در حال حاضر هرکدام بیش از صدها هزار تبلیغ دهنده دارند.
موفقیت Overture و گوگل ناشی از درک چیزی است
که Chris Anderson آنرا دنباله بلند (long tale) میخواند؛ قدرت مشترک سایتهای کوچک که بخش اعظم محتوای وب را تشکیل میدهند.
استفاده از خدمات DoubleClick نیاز بهامضای یک قرارداد
رسمی فروش دارد که موجب محدودشدن بازار این شرکت بهفقط چند هزار سایت بزرگ شده
است. Overture و گوگل فهمیدهاند که چطور میتوان
تبلیغات را تقریبا روی هر وبپیچی قرار داد. از آن مهمتر، این شرکتها فرمتهای
تبلیغاتی مورد علاقه ناشران و آژانسهای تبلیغاتی، مثل بنر و پاپآپ را کنار
گذاشتهاند و بهجای آن از تبلیغات متنی استفاده میکنند که آزاردهنده نیستند، به محتوای
حساسند و بهطور کلی موردعلاقه مصرفکنندگانند.
درس وب 2
از تواناییهای خود مشتریان و مدیریت الگوریتمی دادهها برای دستیابی بهکل وب
بهره بگیرید، برای دستیابی بهکنارهها و نه فقط مرکز، بهدنباله بلند، نه فقط بهراس.
میبینیم که سایر نمونههای موفق وب2 نیز رفتاری مشابهدارند. eBay تراکنشهایی بهاندازه کوچک در حد چند دلار را بین افراد مختلف
امکانپذیر کرده است و بهصورت یک دلال خودکار بین آنها عمل میکند. Napster (اگرچه بهدلایل حقوقی ساقط شد) شبکهاش را با
ساختن یک پایگاه دادهمرکزی ازترانهها راه نینداخته بود، بلکه سیستمیطراحی کرده
بود که در آن هر دانلودکننده، خودش یک سرور هم میشد، و ازاین طریق شبکهاش را
گسترش داده بود.
Akamai در مقایسه با Bit Torrent
Akamai هم مثل DoubleClick برای انجامدادن کار با راس، نه با دنباله، با
مرکز، نه با کناره، طراحی شده است.Akamai با تسهیل دسترسی بهسایتهای
واقع در مرکز وب که تقاضای بالایی برای دسترسی بهآنها وجود دارد، بهافرادِ واقع
در کناره وب نفع میرساند. ولی این شرکت درآمدش را از آن سایتهای مرکزی کسب میکند.
BitTorrent، مثل سایر پیشگامان جنبش P2P، به تمرکززداییاینترنت نگاهی رادیکال دارد. هر کلاینت یک سرور
هم هست. فایلها بهقطعات کوچکی تقسیم میشوند که از چندین محل ارسال میشوند و بهاینترتیب
از شبکه دانلودکنندگان برای سایر کاربران پهنای باند و داده فراهممیکند. در واقع
هرچه یک فایل پرطرفدارتر باشد، سرعت توزیع آن بیشتر خواهد شد. چراکه کاربران
بیشتری هستند که برای آن فایل پهنای باند تامین میکنند و قطعات آن را برای دیگران
میفرستند.
بهاینترتیب BitTorrent یکی از اصول اساسی وب2 را
نشان میدهد: هرچه تعداد کاربران یک سرویس بیشتر باشد، کیفیت آن بهتر خواهد شد. در
حالیکه Akamai برای بهتر کردن خدمات
خود باید تعداد سرورهایش را افزایش دهد. هرکدام از کاربران BitTorrent منابعش را در اختیار شبکه میگذارد. دراین
مدل با مفهوم ضمنی "معماری مشارکت" و اخلاق همکاری روبهرو هستیم که در
آن سرویس در اساس بهعنوان یک واسطه هوشمند عمل میکند و کنارهها را بهیکدیگر
مربوط میکند و کاربران را از قدرت مشترک خودشان بهرهمند میسازد.
بهره
گیری از هوش جمعی
اصل اساسی در موفقیت غولهایی که در دوره وب 1زادهشدند و اکنون رهبری دوران وب2
را بهعهدهدارنداین است که آنها قدرت وب برای بهرهگیری از هوش جمعی را درک
کردهاند:
- ارتباط از طریقهایپرلینکها بنیان وب است. وقتی کاربران محتویات جدید و سایتهای
جدید میسازند، سایر کاربران این محتویات را کشفمیکنند و لینکهایی به آن میدهند
و ازاین طریق محتویات جدید بهبدنه وب متصل میشود. درست همانطور که سیناپسها
در مغز شکل میگیرند و ارتباطات آنها با تکرار و تاکید قویتر میشود. این
تاراتصالات (وب) هم در نتیجه فعالیت مشترک تمام کاربران وب، بهنحوی نظاممند و
زنده رشد میکند.
- !Yahoo، اولین نمونه بزرگ موفقیت دراینترنت،
حیات خود را بهعنوان یک کاتالوگ، یا دایرکتوری از لینکها شروع کرد. دراین سایت
بهترین کارهای هزاران، و بعدها میلیونها، کاربر وب گردآوری شده بود. !Yahoo مدتهاست که تولید انواع مختلف محتویات را نیز بهتجارت خود وارد
ساخته است. ولی هنوز هم نقشاین سایت بهعنوان یک پورتال، مهمترین نقش و اصلیترین
ارزش آن است.
- ابداع مهم گوگل در فناوری جستجو، که بهسرعت این شرکت را به رهبر بلامنازع
بازار جستجو بدل ساخت،PageRank بود؛ روشی برای فراهم آوردن
نتایج بهتر جستجو با استفاده از ساختار لینکهای وب بهجای تکیه صرف بر ویژگیهای
یک سند یا صفحه.
- محصول eBay حاصل فعالیت مشترک تمام
کاربران آن است. eBay هم مثل خود وب، بهصورت نظاممند
در اثر فعالیت کاربرانش رشدمیکند و نقش شرکت این است که محیطی فراهم کند که
فعالیت کاربران بتواند در آن اتفاق بیفتد. نکته مهماینکه، مزیت رقابتی eBay تقریبا، کاملا ناشی از توده عظیم فروشندگان و خریداران آن است
که باعث میشود هر شرکت رقیبی که سرویسی مشابهعرضه میکند، جذابیت بسیار کمتری
برای مصرف کنندگان داشته باشد.
- محصولی که آمازون میفروشد، فرقی با محصول سایر رقبا مثل bn.com ندارد. همه این شرکتها اطلاعات مشابهی را از
تولیدکنندگان میگیرند: نظیر شرح محصولات، تصاویر پشت جلد، نقدها، و... ولی آمازون
روشهایی برای جلب مشارکت کاربران ابداع کرده است. دراین سایت تعداد نقدها و
بررسیهای کاربران چندین هزار برابر بیشتر است.
تقریبا روی هریک از صفحههای
سایت آمازون بهنحوی کاربران بهمشارکت دعوت شدهاند و مهمتر از همهاینکه، آمازون
از فعالیت کاربران برای بهترکردن نتایج جستجو بهره میگیرد. درحالیکه نتایج یک
جستجوی در bn.com احتمالا با محصولات خود شرکت،
و یا لینکهای حمایت شده، شروع میشود. نتایج جستجو در آمازون همیشه با "پرطرفدارترینها"
شروع میشود.
این نتایج جستجو در لحظه
محاسبهمیشوند و تنها بر میزان فروش مبتنی نیستند، بلکه عوامل دیگری را هم دربرمیگیرند
که افراد آمازون به آنها "جریان" اطراف یک محصول میگویند. با داشتن دهها
هزار برابر کاربر بیشتر، تعجبی ندارد که فروش آمازون رقبا را پشت سر گذاشته است. اکنون هم شرکتهای خلاقی کهاین مفاهیم را درک
کردهاند و حتی آنها را بیشتر گسترش میدهند، وب را تحت تاثیر قرار دادهاند:
- ویکی پدیا،یک دایره`المعارف آنلاین است که بر اساساینایده عجیب شکل گرفته
است که هرکسی میتواند یک مدخل جدید اضافه کند، یا مدخلهای موجود را ویرایش
نماید. ویکی پدیا یک تجربه بنیادگرایانه در اعتماد کردن است و سخن معروف اریک
ریموند را که "وقتی تعداد ناظرین زیاد باشد، هیچ باگی از نظر دور نمیماند"
(که در اصل درباره نرمافزار اپنسورس گفته شده است) در حوزه ساخت محتوا پیاده میکند. ویکی پدیا در حال حاضر جزء صد سایت برتر وب
است و افراد بسیاری معتقدند که طولی نخواهد کشید که یکی از ده سایت برتر خواهدبود.این
یک تغییر عمیق در شیوه تولید محتوا است.
- سایتهایی مثل Flickr، که اخیرا کانون توجه واقع
شدهاند، مفهومیجدید ابداع کردهاند که بعضی بهآن فوکسونومی (folksonomy) میگویند. (در مقابل taxonomy که به معنای مدیریت سازمانیافته اطلاعات است).
فوکسونومیروشیاشتراکی و مبتنی بر همکاری برای رده بندی سایتهاست که در آن از کلمات
کلیدی که بهطور آزادانه انتخاب میشوند، استفاده میشود. به این کلمات کلیدی معمولا
تگ (tag) گفته میشود.
از طریق تگگذاری میتوان بهجای گروهبندیهای ثابت و مشخص، از همان روش ارتباطدهی
چندگانه و همپوشانی که در مغز برای مرتبط کردن اطلاعات بهکار میرود، استفاده
کرد. برای مثال، عکس یک توله سگ در Flickr ممکن است با تگهای (puppy توله سگ) و cute (ملوس) نشانهگذاری شود. بهاینترتیب
میتوان بازیابی را متناسب با طرز فکر طبیعی کاربر انجام داد.
- محصولات اشتراکی فیلترکردن هرزنامه مثل Cloudmark، تصمیمگیری کاربرانایمیل را مبنی براینکه چه چیزی هرزنامه است
و چه چیزی نیست، در کنار هم گردآوری میکنند. این سیستمها نسبت بهسیستمهایی که
متکی بر تحلیل خود پیامها هستند، عملکرد بهتری دارند.
- واقعیت این است که بزرگترین نمونههای موفقیت در اینترنت محصولات خود را
تبلیغ نمیکنند. پذیرشاین محصولات در بین مردم از طریق "بازاریابی
ویروسی" صورت میگیرد. یعنی کاربران مستقیما این محصولات را بهکاربران دیگر
توصیه میکنند. تقریبا میتوان گفت که اگر سایت یا محصولی برایترویج خود از
تبلیغات استفاده میکند، یک سایت یا محصول وب2 نیست.
- بخش اعظمیاز زیرساخت وب، از جمله لینوکس، آپاچی، MySQL، و کدهایPerl
،PHP یا Python که در اکثر وب سرورها قرار
دارد، متکی بر روشهای تولید گروهی اپنسورس است که بهنوبهخود نمونههای از هوش
جمعی بهمدد شبکه هستند. در SourceForge.net بیش از صدهزار پروژه نرمافزاری
اپنسورس فهرست شده است. هرکسی میتواند یک پروژه اضافه کند، هر کسی میتواند کدها
را دانلود و استفاده کند، و پروژههای جدید در نتیجه استفاده کاربران از حاشیه بهمرکز
میآیند. یک فرایند زنده در تولید و گسترش نرمافزار که تقریبا بهطور کامل بر
بازاریابی ویروسی متکی است. در نتیجه در دوران وب2 تاثیرات شبکهای مشارکت کاربران
اهمیت اساسی در دستیابی بهبازار دارد.
وبلاگ نویسی و خرد تودهها
یکی از جالبترین و پرطرفدارترین جنبههای دوران وب2، ظهور وبلاگ نویسی است. وب
سایتهای شخصی از اولین روزهای وب وجود داشتهاند و یادداشتهای روزانه و نوشتههای
شخصی از آنها هم با سابقهتر هستند. پساین همه سروصدا و شور و هیجان برای وبلاگها
بهخاطر چیست؟
یک بلاگ در سادهترین شکل، فقط یک صفحه شخصی بهصورت دفتر یادداشت روزانه است. ولی
Rich
Skrenta معتقد است که مرتبکردن بلاگهای بر حسب زمان
اگرچه " بهنظر یک تفاوت بی اهمیت و کوچک میآید، موجب پدید آمدن زنجیرهای کاملا
متفاوت در ارائه، تبلیغ و ارزش گذاری شده است."
یکی از چیزهایی که موجب متفاوت بودن بلاگها شدهاست، فناوریای به نام RSS است. این فناوری از زمانی که هکرهای اولیه فهمیدند که با CGI میتوان وب سایتهایی با پشتیبانی پایگاهداده ساخت، مهمترین پیشرفت در معماری
زیربنایی وب محسوب میشود. با استفاده از RSS یک نفر نه تنها میتواند
بهیک صفحه وب لینک شود، بلکه میتواند مشترک آن هم بشود و هر بار که آن صفحه تغییر
میکند، مطلعشود. Skrenta بهاین ویژگی "وب افزایشی" میگوید که دیگران آنرا "وب زنده"
نام دادهاند.
البته بیش از ده سال است که "وب سایتهای پویا" (یعنی وب سایتهای مبتنی
بر بانک اطلاعات که محتویات آنها بهصورت پویا ساخته میشود) جای وب سایتهای
ثابت را گرفتهاند. آنچه در وب زنده پویا است، فقط صفحات وب نیستند، بلکه لینکها
هستند. یک لینک بهیک وبلاگ، بهصفحهای که همواره در حال تغییر است، اشاره میکند
که برای هریک از مدخلهای جداگانه آن یک permalink وجود دارد و هریک از تغییرات آن بهاطلاع دیگران میرسد. بنابراین
یک فید RSS نسبت بهمثلا یک bookmark یا لینک بهصفحه ثابت، یک لینک بسیار قویتر
است.
RSS همچنین بهاین معناست که مرورگر وب تنها ابزار دیدن صفحات وب
نیست. بعضی از برنامههای دریافت RSS، مثل Bloglines تحت وب هستند. ولی اکثر این برنامهها
دسکتاپ کلاینت هستند و حتی بعضی از آنها بهکاربران امکان میدهند با استفاده از
دستگاههای قابل حمل محتویات روزآمدشده را دریافت کنند.
در حال حاضر از RSS نه فقط برای فرستادن مدخلهای
جدید بلاگ، بلکه روزآمدسازی تمام انواع داده، از جمله قیمت سهام، دادههای هواشناسی،
و موجود بودن عکسها استفاده میشود. این موارد استفاده در واقع بازگشتRSS بهیکی از ریشههایش است. RSS در 1997 از تلاقی دو فناوری
بهوجود آمد: یکی Really Simple
Syndication ساخته دیو وینر، که برای
انتشار روزآمدسازیهای بلاگها استفاده میشد، و دیگری Rich Site Summary محصول نت اسکیپ، که بهکاربران امکان میداد
صفحات شخصی Netscape را با دادههایی که به
صورت مرتب روزآمد میشد، بسازند. نتاسکیپ بعدها علاقه خود را بهاین پروژه از دست
داد و توسعهاین فناوری در شرکت Userland که متعلق بهوینر و پیشگام
در بلاگینگ بود، ادامه یافت. با وجوداین، در کاربردهای جدید ما میراث هردو فناوری
را درRSS میبینیم.
با اینحال RSS فقط بخشی از آن چیزی است که
موجب تفاوت یک وبلاگ با مدیریتوب عادی میشود. Tom Coates درباره اهمیت پرمالینکها میگوید: عملکرد
پرمالینکها ممکن است امروز بهنظر خیلی ابتدایی و ساده بیاید. ولیاین فناوری
ابزاری بود که در تبدیل وبلاگها از یک پدیده معمولی ناشی از سهولت انتشار، بهجوامعی
با افکار مختلف که با هم بحثمیکنند، نقش بسیار موثری داشت. برای اولین بار نسبتا
آسان بود که مستقیما و دقیقا به یک نوشته خاص در یک سایت دیگراشاره کرد و درباره
آن حرف زد. بهاینترتیب بحثها بهوجود آمدند، گفتگوها شروع شد و در نتیجه دوستیها
بهوجود آمد و محکمتر شد. پرمالینک اولین و موفقترین تلاش برای پیوند دادن وبلاگها
با هم بود.
از بسیاری جهات،ترکیب RSS و پرمالینکها خیلی از قابلیتهای
NNTP، پروتکل Network
News Protocol در Usenetرا به HTTP، پروتکل وب، اضافه میکند. blogosphere را میتوان بهعنوان معادل نظیر بهنظیر
جدید برای یوزنت و BBSها، که محلهای
مباحثه قدیمیاینترنت بودند، در نظر گرفت. در بلاگوسفیر مردم نه فقط میتوانند
مشترک سایتهای یکدیگر شوند و بهراحتی بههریک از کامنتهای موجود روی یک صفحه
لینک کنند، بلکه از طریق سازوکاری که trackback خوانده میشود، حتی میتوانند ببینند که چه افراد دیگری بهصفحاتشان لینک کردهاند
و میتوانند بهآنها پاسخ دهند؛ چه از طریق لینکهای متقابل و چه از طریق نوشتن کامنت.
جالب اینجاست که لینکهای دوطرفه هدف نهایی سیستمهای ابرمتن اولیه مثل Xandu بودند. طرفداران متعصب ابرمتن، trackbackها را بهعنوان قدمیبهسوی لینکهای دوطرفه ستودهاند. ولی توجه داشته باشید
که trackback ها را نمیتوان بهطور کامل
دوطرفه دانست، بلکهاین لینکها در واقع (بهطور بالقوه) لینکهای یک طرفه متقارن
هستند که همان تاثیر لینکهای دو طرفه را دارند. این تفاوت ممکن است چندان بزرگ
بهنظر نیاید. ولی در عمل بسیار مهم است.
سیستمهای شبکه سازی اجتماعی مثل Friendster، اورکات، و LinkedIn، که برای برقراری یک ارتباط نیاز بهتایید
طرف مقابل دارند، نمیتوانند بهمقیاسپذیری در حد وب برسند. همانطور که Caterina Fake، یکی از بنیانگذاران سرویساشتراک عکس Flickr میگوید، توجه تنها بهصورت تصادفی متقابل خواهد
بود. (بههمین خاطر در Flickr کاربران میتوانند لیستهای
ناظر درست کنند؛ هر کاربری میتواند از طریق RSS برای عکسهای یک کاربر دیگر مشترک شود. کاربری که عکسهایش مورد توجه قرار
گرفته است، متوجهاین موضوع میشود. ولی نیازی بهتایید ارتباط ندارد).
اگر بگوییم یکی از جنبههای اساسی وب2 بهرهگیری از هوش جمعی است، بهطوریکه وب
را بهیک مغز جهانی تبدیل کرده است، بلاگوسفیر را میتوان مانند جریان دائمیافکار
در قسمت پیشین مغز، صدایی که همه ما در سرمان میشنویم، در نظر گرفت. blogosphere را نمیتوان نماینده ساختارهای بنیادی مغز،
که اغلب ناخودآگاه هستند، دانست. ولی میتوان آن را معادل افکار خودآگاه قرار داد.
بههمین خاطر، بلاگوسفیر بهعنوان بازتاب تفکرات آگاهانه و توجه جامعه، تاثیرات
بسیار قوی و مهمی دارد.
درواقع در درجه اول، بهخاطراینکه موتورهای جستجو از ساختار لینکها برای تعیین
کیفیت صفحات و بهتر کردن نتایج جستجو استفاده میکنند، بلاگرها بهعنوان کسانی که
بهتر از دیگران و بهطور مداوم بهمحتویات وب لینک میسازند، تاثیر بیمانندی در
شکلدهی نتایج جستجوی وب دارند. دوماینکه، چون جامعه وبلاگنویسی تا حد زیادی بهخود
مراجعه میکند، این توجه بلاگرها بهسایر بلاگرها موجب وسعت دید و قدرت آنها میشود.
پدیده "اتاق اکو" که منتقدان آن را نقد کردهاند نیز بهعنوان یک تقویت
کننده عمل میکند.
اگراین پدیده فقط یک تقویتکننده صرف بود، وبلاگنویسی بهامری خسته کننده و بیفایده
تبدیل میشد. ولی بلاگینگ هم مثل ویکی پدیا، از هوش جمعی بهعنوان نوعی فیلتر بهره
میگیرد. اینجاست که آن چیزی که James Suriowecki از آن بهعنوان "خرد تودهها" یاد
میکند، وارد میدان میشود و درست همانطور که PageRank نتایج جستجوی بهتری نسبت بهتحلیل سندها بهدست
میدهد، توجه جمعی در بلاگوسفیر هم بهترینها را بر میگزیند.
ممکن است بعضی از وبلاگها
رقیب رسانههای متعارف باشند. ولی نکته واقعا ناراحت کننده این است کهاین رقابت
با کل بلاگوسفیر است.این فقط یک رقابت بین سایتها نیست، بلکه رقابتی بین مدلهای
تجاری است. جهان وب2 جهانی است که در آن Dan Gillmor میگوید: "ما، رسانهها"، جهانی که در آن، این "مخاطب سابق"
است که تصمیم میگیرد چه چیزی مهم است، نه چند نفر در اتاق فرمان.
اهمیت
دادهها
همه برنامهکاربردیهای مهم امروزی اینترنت، مبتنی بر یک بانکاطلاعات تخصصی
هستند: بانک اطلاعات جستجوی گوگل، دایرکتوری (و بانک اطلاعات جستجوی) یاهو، بانک
اطلاعات محصولات آمازون، بانک اطلاعات محصولات و فروشندگان eBay، بانک اطلاعات نقشههای MapQuest، بانک اطلاعاتترانههای Napster. همانطور که Hal Varian سال پیش در یک مصاحبهشخصی گفت، SQL" ،HTML جدید است." مدیریت
بانکاطلاعات یکی از قابلیتهای اساسی شرکتهای وب2 است، تا حدی که ما گاهی این
برنامهکاربردیها را بهجایاینکه بهسادگی نرم افزار بخوانیم، بهآنها اطلاع افزار (infoware) میگوییم.
این حقیقت منجر بهسوالی اساسی میشود: دادهها مال چه کسی است؟ در عصراینترنت، شاهد
مواردی هستیم که داشتن کنترل بر بانکاطلاعاتی منجر بهتسلط بر بازار و کسب
درآمدهای فوقالعاده شده است. انحصار ثبت نامهای دامنه، که توسط دولت در اختیار
شرکت Network Soulutions (که بعدها Verisign آنرا خرید) قرار داده شد، یکی از اولین منابع
بزرگ درآمدزایی دراینترنت بود. پیش ازاین گفته شد که کسب سود از طریق تسلط بر API های نرمافزاری در دوران اینترنت بسیار سختتر شده است. ولی
داشتن کنترل بر منابع دادهای کلیدی، بسیار سودآور است؛ بهویژه اگراین منابع
داده قابلیت پاسخگویی بهحجم بالای درخواستها ناشی از اثر شبکه را داشته باشند وایجاد
آنها پر هزینه باشد.
جدال پلتفرمها
|
مایکروسافت در هریک از نبردهای
پیشین خود با رقبا، با موفقیت، برگ برنده پلتفرم را رو کرده است و با آن حتی قویترین برنامهکاربردیها را
نیز از صحنه خارج کرده است. ویندوز باعث شد که مایکروسافت بتواند اکسل را بهجای Word ،Lotus 1-2-3 را بهجای WordPerfect و Internet Explorer را بهجای Netscape Navigator به کرسی بنشاند.
ولیاینبار
نبرد بین یک پلتفرم و یک برنامه کاربردی نیست، بلکه بین دو پلتفرم است که هرکدام از اساس مدل تجاری متفاوتی
دارند: در یک سو، یک تولیدکننده منفرد نرمافزار که توانسته است از طریق سیستم عامل و API هایش که بهطور گسترده نصب و پیادهسازی شدهاند، بر مدل اساسی برنامهنویسی
مسلط شود و در دیگر سو، سیستمیبدون مالک، که شالوده آن
را پروتکلها، استانداردهای باز، و موافقت نامههای همکاری تشکیل دادهاند.
ویندوز
نقطه اوج کنترل انحصاری از طریق
APIهای نرمافزاری است. نت اسکیپ سعی کرد از طریق همان تکنیکهایی
که مایکروسافت برای غلبه بر رقبا بهکار برده بود، قدرت
را از چنگ مایکروسافت بیرون بکشد. اما و شکست خورد. ولی آپاچی، که بر استانداردهای باز وب متکی بود، موفق
شد حالا دیگر نبرد نابرابر، بین یک پلتفرم و یک
برنامهکاربردی، نیست؛ بلکه نبردی بین پلتفرمها است و اکنون دیگر سوال براین است که کدام پلتفرم، و حتی بالاتر
از آن کدام معماری، و کدام مدل تجاری برای وضعیتهای پیش
رو مناسبتر است.
ویندوز نقش
درخشانی در حل کردن مشکلات دوران اولیه پیسی داشت.این سیستم عامل زمین بازی را
برای توسعهدهندگان نرمافزار فراهم کرد
و بسیاری از مشکلاتی که صنعت کامپیوتر با آن دستوپنجه نرم میکرد را حل کرد. ولی امروز دیگر یک راه حل
منفرد و یکپارچه که فقط توسط یک سازنده کنترل شود، حلال مشکلات نیست، بلکه خودش مشکل است.
سیستمهای ارتباط گرا
(communication-oriented)، کهاینترنت بهعنوان یک پلتفرم دقیقا یک نمونه از آنهاست، نیاز بههمکاری متقابل دارند. در
چنین سیستمهایی امکان محدود کردن کاربران از طریق APIها محدود است؛ مگراینکه یک سازنده بتواند
هردو سوی هر ارتباط و تعاملی را در
اختیار داشته باشد.
هر تولیدکننده
وب2 که بخواهد از طریق در اختیار گرفتن
پلتفرم سهم خود را حفظ کند، یا افزایش دهد، طبیعتا دیگر از تواناییهایاین پلتفرم استفاده نمیکند. البته
اینامر بهاین معنا نیست که بگوییم هیچ امکانی برای کسب
سود و برتری رقابتی وجود ندارد. ولی نمیتوان از طریق کنترل APIهای نرمافزاری یا پروتکلها بهسود رسید.
بازی جدیدی شروع شده است. شرکتهایی میتوانند در دوران
وب2 پیروز شوند که بهجای تلاش برای بازگشتن بهقوانین دوران نرمافزار پیسی، بتوانند قوانیناین بازی
جدید را درک کنند.
|
اگر بهاخطار کپی رایت
که در پایین هریک از نقشههایی که روی MapQuest ،maps.yahoo.com
،maps.msn.com، یا maps.google.com قرار دارد توجه کنید، این عبارت را خواهید دید."Maps copyright NavTeq
|TeleAtlas":
یا اگر از خدمات جدید تصاویر ماهوارهای استفاده کنید،این عبارت را خواهید دید. Images copyright Digital Globe: این شرکتها سرمایهگذاریهای
کلانی در بانکهای اطلاعاتشان کردهاند (بر طبق گزارشها NavTeq بهتنهایی 750 میلیون دلار برای ساخت پایگاهداده
آدرسها و مسیرهایش هزینه کرده است.
Digital Globe نیز پانصدمیلیون دلار برای فرستادن ماهواره اختصاصی
هزینه کرده است تا بتواند تصاویری بهتر از ماهوارههای دولتی تهیه کند). NavTeq حتی بهقدری پیش رفته است که از لوگوی معروف
Intel Inside تقلید کرده است: روی ماشینهایی که بهسیستم
مسیریاب مجهز هستند، میتوان لوگوی NavTeq
Onboard
را دید.
داده حقیقا برای این برنامهکاربردیها و تنها جزء اصلی دراینگونه سیستمها همانند
Intel Inside است که زیرساخت نرمافزاری آنها یا تا حد
زیادی اپن سورس است یا بهکالای بدون ارزش افزوده تبدیل شده است.
حوزه داغ و پررقابت نقشهها روی وب بهخوبی نشان میدهد که مالکیت دادههای اصلی
یک برنامهکاربردی تا چه اندازه اهمیت دارد و چگونه عدم درک این اهمیت میتواند به از دست دادن موقعیت رقابتی منجر شود. شرکتMapQuest در 1995 پیشگام نقشهپردازی روی وب بود. ولی
دیدیم که !Yahoo، بعد مایکروسافت، و اخیرا
گوگل توانستهاند بهراحتی و فقط با گرفتن مجوز همان دادهها، برنامهکاربردیهای
جدیدی دراین حوزه معرفی کنند و وارد رقابت شوند.
موقعیت آمازون دقیقا، نقطه مقابل MapQuest است. این شرکت هم مثل
سایر رقبایش، همچون bn.com، دادههای خام اولیه خود را
از بانکاطلاعات ISBN شرکت R.R. Bowker تامین میکرد. ولی برخلاف MapQuest، آمازون بهطور بیوقفهاین دادهها را بهتر
و غنیتر کرد و دادههایی که از ناشران میگرفت را نیز بهآنها اضافه میکرد.
مثلا تصاویر پشت جلد، فهرست مطالب،ایندکس، فصلهای نمونه، و... .
از همه مهمتر، آمازون از فعالیت کاربران برای غنیترکردن دادههایش بهره گرفت.
بهطوری که بعد از ده سال آمازون، و نه Bowker، بهعنوان منبع اصلی اطلاعات کتابشناختی شناختهمیشود و مرجعی
برای دانش پژوهان، کتابداران و سایر مصرفکنندگان است. آمازون حتی شناسه اختصاصی
خودش، ASIN، را هم ابداع کرده است که برای محصولاتی که
شماره ISBN ندارند، شناسهای معادل آن میسازد. در واقع،
آمازون بهنحوی موثر تامینکنندگان دادهاش را شاملشد و آنها را توسعه داد.
تصور کنید که MapQuest هم چنین کاریکرده
بود و از کاربرانش میخواست مسیرها و نقشهها را تصحیح و تکمیلکنند و ازاین طریق
لایههایی از ارزش بهدادههایش اضافه میکرد. نتیجه این میشد که سایر رقبا بهسختی
میتوانستند فقط با گرفتن مجوز نقشه، بهاین بازار وارد شوند و با MapQuest رقابت کنند.
معرفی Google Maps، آزمایشگاهی زنده برای مطالعه
رقابت بین سازندگان برنامههای کاربردی و تامینکنندگان دادههایشان در اختیار
تحلیلگران قرار داد. مدل برنامهنویسی سبک (lightweight) گوگل منجر بهپیدایش تعداد زیادی سرویسهای ارزش افزوده بهشکل مشآپ شده است
که Google Maps را با سایر منابع دادهاینترنتی
مرتبط و ترکیب میکنند. H.ousingmaps.com متعلق بهPaul Rademacher که Google Maps را با دادههای خرید و فروش و اجاره خانه از Craigslist ترکیب میکند و از این طریق یک ابزار
تعاملی برای جستجوی خانه ساخته است، یک مثال بارز ازاینگونه mashupها است.
معماری مشارکت
|
بعضی از سیستمها با هدف تشویق مشارکت طراحی
میشوند. دان بریکلین در مقالهای با عنوان "ثروت عمومی" میگوید: سه راه برای ساختن یک پایگاهداده
بزرگ وجود دارد. راه اول که در
Yahoo! انجام
میشود، این است که بهافراد پول بدهیم تا آن را برایمان بسازند.
راه دوم،
که از درسهای جامعه اپن سورس الهام گرفته شده، این است که از افراد داوطلب برای ساختن آن کمک بگیریم. Open Directory Project، رقیب
اپن سورس یاهو، چنین است. ولی
نپستر روش سوم را بهکار بسته است. قانون Napster این است که هر آهنگی که دانلود شد، بهطور خودکار روی سرور هم
قرار بگیرد. بهاینترتیب هر کاربری بهطور خودکار
در جهت افزودن ارزش بانکاطلاعاتی اشتراکی قدم برمیدارد. در تمام سرویسهایاشتراک فایل P2P هم چنین رویهای دنبال میشود.
یکی از مهمترین درسهای دوران وب2 این است که:
کاربران ارزش را افزایش میدهند. ولی فقط درصد کمیاز کاربراناین دردسر را قبول میکنند که
از طریق روشهای مستقیم در جهت افزایش ارزش برنامهکاربردی
شما اقدام کنند. بنابراین، شرکتهای وب2 شیوهها و قوانینی غیرمستقیم برای گردآوری دادههای کاربران
ابداع میکنند. بهطوریکه استفاده عادی از
برنامهکاربردی بهطور غیرمستقیم و خودکار موجب افزایش ارزش آن نیز میشود. همانطور که گفته شد، چنین سیستمهایی
هرچه بیشتر مورداستفاده قرار بگیرند، بهتر میشوند.
میچکاپور
یکبار گفته بود که "معماری اصلموضوع است." مشارکت، ذات نپستر و بخشی جداییناپذیر
از معماری بنیادی آن است.
حتی میتوان گفت که شاید دیدگاه معماری نقش مهمتری
در موفقیت نرمافزارهای اپنسورس داشتهاست تا فعالیتهای
داوطلبانه، که اغلب بیشتر موردتوجه قرار میگیرد. معماری اینترنت، وب جهانگستر، و پروژههای نرمافزاری
اپنسورس مثل لینوکس، آپاچی، و
Perl که
کاربران علیرغماینکه بهدنبال برآورده کردن نیازهای "خودخواهانه"
خودشان هستند، بهطور خودکار
و بهارزش جمعی را بهعنوان یک محصول ثانویه پدید میآورند از این دست هستند.
هر یک ازاین
پروژهها یک هسته مرکزی کوچک دارد، سازوکارهای دقیق و تعریف شدهای برای گسترش دارد و شیوههایی
دارد که هرکس میتواند اجزای مناسب و سازگار را بهآن
بیفزاید. بهاینترتیب لایههای خارجی بهپروژه اضافه میشود و گسترش مییابد. Larry Wall، سازنده Perl این رویه را به"پیاز" تشبیه کرده است (به لحاظ لایهلایهبودن آن). بهبیان
دیگر،این فناوریها بهسادگی بهخاطر شیوه طراحی
شان تاثیر شبکه را نشان میدهند و از آن بهره میگیرند.
میتوان
گفت که همهاین پروژهها بهطور طبیعی از معماری مشارکت برخوردارند. ولی همانطور که در مورد آمازون میبینیم، با تلاش مداوم (بهعلاوه انگیزههای مالی مثل برنامه Associates) میتوان این معماری را در سیستمی که بهطور طبیعی فاقد آن است نیز اعمال کرد.
|
در حال حاضراین مشآپها پروژههای بسیار خلاقانهای هستند که اکثرا توسط هکرها
انجام میشوند. ولی فعالیتهای تجاری نوپایی نیز خیلی سریع بر مبنی آنها شکل
گرفته است و میبینیم که حداقل برای یک گروه از توسعهدهندگان، گوگل جای NavTeq را بهعنوان منبع داده گرفته است و جایگاه خود
را بهعنوان یک واسطه محبوب تثبیت کرده است. بهزودی شاهد نبرد میان تامینکنندگان
داده و سازندگان برنامهکاربردی خواهیم بود؛ وقتی کهاین دو گروه اهمیت بعضی از
دادهها را بهعنوان سنگ بنای برنامهکاربردیهای وب2 دریابند.
البته هماکنون هم مسابقه برای صاحب شدن انواع مختلف دادههای اساسی شروع شده است:
مکان، هویت، تقویم ثبت رویدادها، شناسههای محصول و فضاهای نام (namespaces). در خیلی از موارد که ساختن منبع داده هزینه بالایی دربرداشتهباشد، این
فرصت وجود دارد که یک شرکت با سرمایه گذاری کلان نقشی همچون
Intel
Inside بازی کند و تنها مالک دادهها باشد. در سایر
موارد برنده شرکتی خواهد بود که بهمدد اجتماع کاربران قبل از دیگران بهحجم اساسی
از دادهها برسد و آن دادهها را تحت یک سرویس ارائه کند.
برای مثال، در حوزه هویت، PayPal
،1-click آمازون و میلیونها کاربر سیستمهای ارتباطات،
همه میتوانند وارد رقابت برای ساختن بانک اطلاعات هویت در سطح کل شبکه باشند. (در
این زمینه تلاش جدید گوگل برای استفاده از شمارههای تلفن همراه بهعنوان شناسه
اکانتهای جیمیل را میتوان قدمی برای در برگرفتن و گسترش سیستم تلفن دانست.)
در عین حال شرکتهای تازه تأسیسی مثل Sxip در حال بررسی امکان ایجاد یک
سیستم هویت یکپارچه، چیزی شبیه یک 1-click " توزیع شده"،
هستند که یک زیرسیستم هویتی جامع و یکپارچه برای وب2 فراهم خواهد کرد. در حوزه
تقویم و ثبت رویدادها، EVDB در تلاش است که بزرگترین
تقویماشتراکی جهان را بر اساس یک معماری مشارکتی مبتنی بر ویکی پیادهسازی کند.
البته هنوز نمیتوان درباره موفقیت هرکدام از این ایدهها و راه حلهای نو اظهارنظر
کرد. ولی واضح است که استانداردها و راه حلهای این حوزه، که عملا کلاسهای
مختلف داده را به زیرسیستمهای معتبر "سیستمعامل اینترنت" تبدیل میکنند،
نسل بعدی برنامه کاربردیها را خواهند ساخت.
در رابطه با داده بهنکته دیگری نیز باید توجه داشت و آن نگرانی کاربران در رابطه
با حریم خصوصی و حقوق آنها نسبت بهدادههای خودشان است. در خیلی از برنامهکاربردیهای
تحتوب اولیه محدودیتهای دقیقی برای کپیرایت اعمالنمیشود. برای مثال، آمازون
برای هریک از نقدها، مرورها و شرحهایی که در سایتش ثبت میشود، ادعای کپی رایت
دارد. ولیاین بهاین معنی نیست که کاربران نمیتوانند همان نقد را در جای دیگری
هم بنویسند و ثبت کنند. بههر حال، کم کم که شرکتها میفهمند که داشتن کنترل روی
دادهها میتواند مهمترین مزیت رقابتی آنها بشود، شاهد افزایش تلاش برای کنترل
حقوق دادهها خواهیم بود.
درست همانطور که سلطه نرمافزارهای اختصاصی منجر بهظهور نهضت نرمافزار آزاد شد، انتظار
میرود که بانکهای اطلاعاتی اختصاصی منجر بهجنبش "داده آزاد" در دهه
آینده شوند. حتی از همین حالا هم میتوانیم نشانههایی از شروع این جنبش مخالف را
در پروژههای چون ویکی پدیا، Creative
Commons و پروژههای نرمافزاری
چونGreasemonkey ببینیم، که بهکاربران امکان
میدهند که نحوه نمایش دادهها روی مانیتورهایشان را کنترل کنند.
پایان
چرخه تولید نرم افزار
همانطور که در بحث گوگل در مقابل نت اسکیپ ذکر شد، یکی از ویژگیهای تعیینکننده
نرمافزارهای عصراینترنت این است که بهصورت یک سرویس ارائه میشوند، نه بهصورت
یک محصول. این حقیقت منجر بهتغییراتی بنیادی در مدل تجاری شرکتهای عصراینترنت
شده است:
- انجامدادن عملیات باید به قابلیت اساسی تبدیل شود. تخصص گوگل یا یاهو در توسعه
محصولات باید با تخصص در انجامدادن عملیات روزانه همراه باشد.این تحول نرمافزار
از یک محصول آماده بهیک سرویس به اندازهای بنیادی است که اگر عملیات نگهداری و
بهینه سازی بهطور روزانه انجام نگیرد، عملکرد نرمافزار مختل خواهدشد. گوگل باید
بهطور مداوم وب را پویش کند و ایندکسهایش را بروز نماید. بهطور مداوم لینکهای
زائد و سایر مواردی که روی نتایجش تاثیر منفی میگذارند فیلتر کند، بهطور مداوم و
پویا بهصدها میلیون جستجوی همزمان کاربران پاسخ دهد، و تبلیغات متناسب با محتوی
را در کنار آنها نشان دهد.
بیعلت نیست که تکنیکهای مدیریت سیستم، شبکهبندی، و توازن گوگل، رازهایی هستند
که حتی بیشتر از الگوریتمهای جستجویاین شرکت پنهان نگه داشته میشوند. بخش عمدهای
از برتری رقابتی گوگل بر سایر رقبا در موفقیت گوگل در خودکار کردن همین فرایندها
نهفته است.
همچنین تصادفی نیست که زبانهای اسکریپتنویسی مثل Perl ،Python ،PHP و اخیرا Ruby نقشی چنین مهم در شرکتهای
وب2 بازی میکنند. Hassan
Schroder،
اولین وبمَستر شرکت سان، در جمله معروفی Perl را به" آچار فرانسه
اینترنت" تشیبهکرده بود. زبانهای پویا (که بهزبانهای اسکریپتنویسی معروف
هستند و مهندسان نرمافزار قبلاً اغلب آنها را پست و سطح پایین میانگاشتند) ابزارهای
محبوب مدیران سیستم و مدیران شبکه هستند. این زبانها نزد سازندگان سیستمهای نرمافزاری
پویا که نیاز بهتغییرات مداوم دارند، نیز بسیار محبوب هستند.
- بهکاربران باید بهعنوان همکار کمکی توسعهدهندگان نگاه کرد.این سخن در واقع بازتابی از شیوههای
برنامهسازی در دنیای اپنسورس است (حتی اگر قرار نباشد نرمافزار مورد بحث تحت
مجوزهای اپن سورس منتشر شود.) واقعیتاین است که رهنمود معروف اپن سورس،
"سریع منتشر کن و زود بهزود منتشر کن"، کم کم جایگاهی حتی بنیادیتر و
انقلابیتر یافته است و بهمفهوم "بتای دائمی" تبدیل شده است. در بتای
دائمی، محصول آزادانه توسعه داده میشود و قابلیتهای جدید بیوقفه و بهطور
ماهانه، هفتگی و یا حتی روزانه بهآن اضافه میشوند. بی دلیل نیست که سرویسهایی
مثل Gmail ،Google Maps ،Flickr و ... تا ماهها علامت Beta را یدک میکشند.
بنابراین نظارت بلادرنگ و مداوم بر رفتار کاربران، برایاینکه بفهمیم از کدامیک
از قابلیتهای جدید استفادهمیکنند و چگونهاین قابلیتها را بهکار میبرند، نیز
یکی دیگر از قابلیتهای اساسی است.
یک برنامه نویس وب در یکی از سرویسهای آنلاین
معروف میگوید: " ما هر روز دو یا سه قابلیت جدید در قسمتهای مختلف سایت پیاده
میکنیم و اگر کاربران آنها را نپذیرفتند، آنها را برمیداریم. اگر کاربران از
قابلیتی خوششان آمد، آن را در کل سایت اجرا میکنیم."
Cal Handerson برنامهنویس ارشد در Flickr اخیرا فاشکرد که نسخههای جدید برنامه را
هر نیم ساعت یک بار نصب میکنند. این مدل ساخت و توسعه نرمافزار بهوضوح تفاوت
بنیادی با مدل قبلی دارد. همه برنامهکاربردیهای تحت وب با چنین شیوه افراطی مثل Flickr توسعه داده نمیشوند، اما چرخه ساخت و توسعه
آنها تفاوتهای عمیقی با نرمافزارهای دوران پیسی و کلاینت سرور دارد. بههمین دلیل سرمقاله
اخیر ZDnet نتیجه گرفته بود که مایکروسافت
نمیتواند گوگل را شکست دهد: "مدل تجارت مایکروسافت مبتنی براین است که افراد،
محیط کامپیوتریشان را هر دو یا سه سال آپگرید کنند. درحالیکه مدل تجاری گوگل براین
متکی است که افراد هر روز بهدنبال چیزهای جدید در محیط کامپیوتریشان
بگردند."
مایکروسافت توانایی فوق العاده خود را در درس گرفتن از رقبایش و بعد شکست دادن آنها
نشان داده است. ولیاینبار شکی نیست که برایاین رقابت، مایکروسافت (یا هر شرکت
نرمافزاری دیگری) باید از بنیاد به شرکت دیگری تبدیل بشود. ازاین لحاظ، شرکتهایی
که متعلق بهدوره وب2 هستند، از یک مزیت ذاتی برخوردارند؛ چراکه مجبور نیستند
الگوهای قدیمی(و مدلهای تجاری و منابع درآمدی مبتنی بر آنها) را کنار بگذارند.
مدلهای
برنامه نویسی سبک
وقتیایده سرویسهای وب متداول شد، شرکتهای بزرگ با ساختن پشتههایی از سرویسهای
وب وارد میدان شدند. این سرویسها برای فراهم آوردن محیطی مطمئن برای برنامهکاربردیهای
توزیع شده طراحی شده بود.
موفقیت وب مرهون کنارگذاشتن بخش عمدهای از نظریه ابرمتن و جایگزین کردن آن با
عملگرایی ساده با هدف طراحی بهتر بود. درست بههمین منوال، میتوان گفت که RSS، برخلاف آن سرویسهای وب پیچیده، تنها وب سرویسی بود که بهخاطر
سادگیش بهطور گسترده پیادهسازی شد. در حالیکه پشته وب سرویسهای پیچیده شرکتهای
بزرگ هنوز راه درازی تا پیادهسازی گسترده در پیش دارد.
بههمینترتیب، وب سرویسهای Amazon.com هم بهدو شکل عرضه میشوند:
یکی مطابق با قالب و مقررات رسمیپشته وب سرویسهای (SOAP (Simple Object Access Protocol و دیگری خیلی ساده از
طریق ارائه دادههای XML روی HTTP؛ راهحلی سبک که گاهی به آن (REST(Representational State Transfer میگویند.
ارتباطات مهم B2B (مثل آنچه که بین آمازون و
شرکای فروش مثل ToeysRUs صورت میگیرد) از طریق پشته SOAP انجام میشود. ولی بهگزارش آمازون، 95درصد استفاده از وب سرویسها مربوط
بهسرویس سبک REST است.
این تلاش برای سادهتر شدن را میتوان در سایر وب سرویسهای "نظاممند/زنده"
نیز مشاهده کرد. سرویسGoogle
Maps که اخیرا ارائه شد، مثال
خوبی است. هکرها (به معنای مثبت یعنی برنامهنویسان بسیار حرفهای) خیلی سریعاینترفیس
ساده Google Maps را که مبتنی بر AJAX است، تجزیه و رمزگشایی کردند، و دادههای آن را مجددا در قالب
سرویسها جدید با همترکیب کردند.
سرویسهای وب مربوط بهنقشه پردازی مدتهاست که توسط سازندگان محصولات GIS نظیر ESPI و همچنینMapQuest و Microsoft MapPoint ارائه میشوند. ولی Google
Maps
بهخاطر سادگیش بسیار موفق و مورد توجه بود.
در حالیکه کار کردن با هریک از وب سرویسهایی که بهطور رسمیاز سوی سازندگان
پشتیبانی میشوند، مستلزم امضای قراردادهای رسمی بین دو طرف است، شیوه پیادهسازی
Google Maps دادهها را در معرض استفاده عموم قرار داد و
هکرها خیلی زود راههای خلاقانهای برای استفاده مجدد ازاین دادهها یافتند.
از آنچه که گفتهشد میتوان نتیجه گرفت که: از مدلهای برنامهنویسی سبک که امکان پیادهسازی
سیستمهایloosely coupled را میدهد، پشتیبانی و
استفاده کنید. پیچیدگی پشته سرویسهای وب رسمی و شرکتی بهاین دلیل است که آنها برای
tight
coupling طراحی شدهاند.
اگرچهاین ویژگی در بسیاری از موارد ضروری است، بسیاری از جالبترین برنامههای
کاربردی میتوانند کاملا بهصورت loosly
coupled و حتی منقطع (fragile) باقی بمانند. طرز فکر وب2 خیلی با طرز فکر
سنتی IT متفاوت است.
- به syndication فکر کنید نه بههماهنگی
(coordination). وب سرویسهای ساده مثل RSS و وب سرویسهای مبتنی برREST،
دادهها را بهجهان خارج syndicate میکنند، و کاری ندارند که
وقتی دادهها بهانتهای دیگر ارتباط میرسد، چه اتفاقی میافتد. اینایده برای
خوداینترنت هم اهمیت اساسی دارد و بازتابی از قانون انتهابهانتها
(end-to-end) است.
- در طراحی خود، قابلیت هک شدن وترکیب مجدد را در نظر بگیرید.این ویژگی بهطور مشترک
در سیستمهایی نظیر وب، RSS و AJAX دیده میشود: موانع و محدودیتها برای استفاده مجدد، بسیار کم هستند. بخش اعظمیاز
نرمافزارهای مورداستفاده اپنسورس هستند، و حتی وقتی کهاینگونه نیست، حفاظت از
مالکیت فکری بهطور خیلی محدودی اعمال میشود. گزینه ”View Source“ در مرورگرهای وب به هر کاربری امکان میدهد
صفحات وب دیگران را کپی کند.
RSS بااین هدف طراحی شده است که کاربر بتواند محتویاتی را که میخواهد،
و هر وقت که میخواهد، ببیند؛ نهاینکه فراهمکننده اطلاعات در اینباره تصمیمگیری
و اعمالنظر کند. بهترین وب سرویسها آنهایی هستند که بهراحتی بتوان موارد
استفاده جدید برایشان ابداع کرد. موارد استفادهای که حتی خود سازندگان وب سرویس
هم تصورش را نکرده بودند. عبارت "بعضی از حقوق محفوظ است" که توسط Creative Commons در مقابل عبارت متداول "همه حقوق محفوظ
است" ابداع وترویج شد، رهنمود خوبی برایاین نوع طراحی است.
الگوهای طراحی وب2
|
Christopher Alexander در
کتاب خود با عنوان "زبان
الگو" روشی را برای تشریح موجز راه حل برای حل مشکلات معماری پیشنهاد میکند. او مینویسد: " هر الگو، مشکلی که بارها در
محیط ما روی میدهد را تشریح میکند و
بعد هسته اصلی راه حل آن را نیز شرح میدهد. بهطوری که شما میتوانید
میلیونها باراین راهحل را بهکار
ببرید، بدوناینکه حتی یکبار آن را بهشیوهای تکراری
انجام داده باشید."
دنباله بلند: سایتهای کوچک بخش عمده محتویاتاینترنت
را تشکیل میدهند و بازارهای تخصصی کوچک
عمده برنامهکاربردیهای احتمالیاینترنت را میسازند. بنابراین از
تواناییهای مشتریان و مدیریت الگوریتمی
دادهها برای دستیابی بهکل وب بهره بگیرید، برای
دستیابی بهکنارهها و نه فقط مرکز، بهدنباله بلند، نه فقط بهراس.
اهمیت دادهها: برنامهکاربردیها بهسرعت متکی بر داده میشوند. بنابراین برای بهدست آوردن برتری
رقابتی بهدنبال داشتن منبع دادهای منحصر
بهفرد باشید که ایجاد آن دشوار باشد.
کاربران ارزش را میافزایند.
مهمترین نکته در بهدستآوردن برتری رقابتی در برنامه کاربردیهای اینترنت اندازهای است که کاربران دادههای خودشان
را بهمحصول و دادههای شما اضافهمیکنند.
بنابراین
"معماری مشارکت" را در طراحی و توسعه نرم افزارتان نیز در نظر بگیرید. کاری کنید که کاربران مستقیم یا
غیرمستقیم بهارزش برنامهکاربردی شما
بیفزایند.
تاثیر شبکهای خودکار: فقط
درصد کمیاز کاربران دردسر افزایش ارزش برنامهکاربردی شما را میپذیرند.
بنابراین شیوهها و قوانینی غیرمستقیم
برای گردآوری دادههای کاربران ابداع کنید. بهطوریکه
استفاده عادی از برنامهکاربردی بهطور غیر مستقیم و خودکار موجب افزایش
ارزش آن نیز بشود.
بعضی از حقوق محفوظ است: حفاظت از مالکیت معنوی، قابلیت استفاده مجدد را محدود میکند و مانع از شناخت برنامهکاربردی
شما میشود. بنابراین وقتی که نفع در پذیرش
جمعی و نه در محدودیتهای خصوصی است، مطمئن شوید که موانع در سر راه پذیرش حداقل هستند. از استانداردهای جدید پیروی
کنید و مجوزهایی تنظیم کنید که تاجایی که
ممکن است محدودیتهای کمتری داشته باشند. طوری طراحی کنید که "قابل نفوذ و تجزیهکردن" و "قابلترکیب مجدد"
باشد.
بتای دائمی: وقتی دستگاهها و برنامهها بهاینترنت
متصل هستند، برنامههایکاربردی، دیگر
محصولات نرمافزاری منفرد و آماده نیستند، بلکه
سرویسهایی در حال پیشرفت مداوم هستند. بنابراین قابلیتهای جدید را
در قالب نسخههای منفرد و یکپارچه بستهبندی
و عرضه نکنید. بلکه آنها را بهطور مداوم
بهعنوان بخشی از تجربهعادی کاربران ارائه کنید. از کاربران بهعنوان آزمایشکنندگان بلادرنگ استفاده کنید و امکاناتی در
سرویس قرار دهید که بتوانید بفهمید که
افراد از قابلیتهای جدید چطور استفاده میکنند.
همکاری کنید، کنترل نکنید: برنامهکاربردیهای وب از
شبکهای از سرویسهای داده که با یکدیگر همکاری متقابل دارند تشکیل
شدهاند. بنابراین امکان تهیه و ارسال
محتویات واینترفیس سرویسهای وب و قابلیت استفاده
مجدد دیگران از سرویسهای داده را فراهم کنید. از مدلهای سبک برنامهنویسی
که ساختن سیستمهای loosely coupled را ممکن میسازد، استفاده کنید.
نرم افزار فراتر از سطح
یک دستگاه منفرد: پیسی
دیگر تنها وسیله دسترسی به برنامه کاربردیهای اینترنت نیست و برنامهکاربردیای که محدود بهیک
دستگاه باشند ارزش کمتری خواهند داشت. بنابراین
برنامههای کاربردی خود را طوری طراحی کنید که بهراحتی از طریق انواع دستگاهها قابلحمل، پیسیها، و
سرورهای اینترنت قابل دسترسی باشند.
|
نوآوری درترکیب
مدلهای تجاری سبک ملازم طبیعی برنامهنویسی سبک و ارتباطات سبک هستند. استفاده
مجدد در طرز تفکر وب2 جایگاه خوبی دارد. سرویسهای جدید، مثل housingmaps.com، بهسادگی با کنارهم گذاشتن دو یا چند سرویس
موجود و ترکیب آنها بهوجود میآیند. Housingmaps.com هنوز یک مدل تجاری ندارد.
ولی برای بسیاری از سرویسهای کوچک، Google
AdSense (یا شاید پورسانت
دریافتی از Amazon
Associates،
یا هردو) میتواند بهعنوان جزئی از یک مدل درآمدی باشد.
نظریهای برای سرمایه گذاری در وب2
|
Paul
Kerdrosky که سرمایهگذاریهای مخاطره آمیز انجام میدهد،
مینویسد: "راز کار دراین است که روی امور قابل تعقیب قضایی سرمایه گذاری کنید که در
مورد آنها با عقیده عمومی اختلافنظر
دارید." جالب است که میبینیم تمام شرکتهای وب2 از جنبهای با عقیده عمومی ناسازگاری دارند: هرکسی بر خصوصی نگهداشتن
دادهها تاکید میکند،Napster
،Flickr و... دادهها را در معرض دید عموم میگذارند.این
تفاوت و ناسازگاری بیهوده نیست، بلکه چیز جدیدی
از آن حاصل میشود.
Flickr،
جامعه میسازد. نپستر وسعت مجموعهاش را بهدست
میآورد.
اگر از
جنبهدیگری بهقضیه نگاه کنیم، میتوان گفت که همه
شرکتهای موفق از چیزی گرانقیمت و حیاتی صرف نظر میکنند تا بتوانند چیز ارزشمند دیگری را بهرایگان بهدست
بیاورند. برای مثال، ویکیپدیا از داشتن اختیار بر
نوشتارها صرفنظر میکند و در عوض سرعت و وسعت را بهدست میآورد. نپستر از ایده کاتالوگ (تمام آهنگهایی که
یک فروشنده میفروشد) صرف نظر میکند. و گستردگی را بهدست میآورد. آمازون از داشتن فروشگاههای فیزیکی صرفنظر
میکند در عوض خدمات خود را در
تمام دنیا گسترش میدهد. گوگل از مشتریان بزرگ صرفنظر میکند (البته در اول کار). در نتیجه آن هشتاددرصدی که کسی
بهنیازهایشان پاسخ نداده بود را بهدست میآورد.
مسئله خیلی شبیه ایکیدو (استفاده از قدرت حریف علیه خودش) است: وقتی میگوییم: "بله، حق با تو
است. هر کسی که فکرش را بکنی از هرجای دنیا میتوانداین مقاله را بروز کند. و میدونی؟! این
اصلا خبر خوبی برای تو نیست."
|
این
مثالها یکی دیگر از اصول مهم وب2 را آشکار میکنند که ما بهآن "نوآوری درترکیب"
میگوییم. وقتی اجزای مختلف برای ساختن یک سرویس بهوفور و بدون صرف هزینه زیاد در
دسترس باشند، میتوانید بهسادگی با ترکیبکردن آنها بهشیوهای نو و خلاقانه بهارزش
افزوده و سود برسید. انقلاب پیسی فرصتهای زیادی برای نوآوری درترکیب کالاهای
سختافزاری موجود پدید آورد که شرکتهایی مثل دل توانستند با مهارت و خلاقیت دراینترکیبها
رقبایی که مدل تجاریشان متکی بر نوآوری در تولید خود کالاها بود را شکست دهند. بهنظر
میرسد در دوران وب2 هم شرکتهایی که
سرویسهای دیگران را بهکار میگیرند و آنها را با همترکیب و یکپارچه میکنند و
سرویسهای جدیدی میسازند، از شانس زیادی برای موفقیت برخوردارند.
نرمافزار
فراتر از سطح یک دستگاه منفرد
یکی دیگر از ویژگیهای جالب توجه وب2 این است که وب دیگر محدود بهپلتفرم پیسی نیست. Dave Stutz یکی از برنامهنویسان با سابقه مایکروسافت هنگام جداشدن ازاین
شرکت نصحیت کرده بود که: "نرمافزارهای مفیدی که برای کار فراتر از سطح فقط
یک دستگاه نوشته شدهاند، در آینده سود زیاد و طولانی مدتی خواهند داشت."
البته هر برنامهکاربردی تحتوب را میتوان بهعنوان نرمافزاری فراتر از سطح یک
دستگاه منفرد در نظر گرفت. بههرحال، حتی سادهترین برنامهکاربردی تحت وب هم
حداقل با دو کامپیوتر سروکار دارند یکی کامپیوتری که میزبان وب سرور است، و دیگری
کامپیوتری که مرورگر روی آن اجرا میشود و همانطور که گفته شد، توسعه وب بهعنوان
یک پلتفرم موجب گسترش ایده نرم افزارهایترکیبی میشود که از سرویسهای وبی که
کامپیوترهای مختلف فراهم میکنند، تشکیل شدهاند.
البته در بسیاری از حوزههای وب2،این ویژگی "2 بودن" در واقع چیز جدیدی
نیست، بلکه آگاهی بیشتر از امکانات بالقوه پلتفرم وب است. بحث حاضر هم دیدی کلی و
مهم دربارهاینکه چطور برنامهکاربردیها و سرویسها را برایاین پلتفرم جدید
طراحی کنیم، بهما میدهد.
iTunes را میتوان امروز بهترین مثال ازاین اصل
دانست. حوزه عملکرد این نرمافزار از دستگاههای قابل حمل تا سرورهای عظیم روی وب
گسترده شده است، و پیسی دراین میان نقش
یک محل نگهداری وایستگاه کنترل محلی را بازی میکند. پیش از این نیز تلاشهای زیادی
برای آوردن محتویات وب روی دستگاههای قابل حمل صورت گرفته است. ولیترکیب iPod/iTunes یکی از اولین برنامههایکاربردی ازاین دست
است که از اساس برای دربرگرفتن چند دستگاهها مختلف طراحی شده است. TiVo نیز مثال خوب دیگری است.
بسیاری از اصول اساسی دیگر وب2 را نیز میتوان در iTunes و TiVo دید. آنها بهخودی خود
برنامهکاربردی تحتوب نیستند. ولی از قدرت پلتفرم وب بهره میگیرند و وب، بخشی جداییناپذیر
و تقریبا نامرئی از زیرساخت آنهاست. مدیریت دادهها بهوضوح مهمترین قابلیتی است
کهاین برنامههایکاربردی عرضه میکنند. آنها سرویس هستند، نه برنامهکاربردی
پکیج شده (اگرچه در مورد iTunes، میتوان از آن بهعنوان یک
برنامه منفرد هم استفاده کرد که دادههای محلی کاربر را مدیریت میکند.)
نکته دیگر آنکه، هم iTunes و هم TiVo در حدی ابتدایی از هوش جمعی استفاده میکنند، اگرچه در هردو مورد هنوز تجربهآنها
بهقدرت IP نرسیده است. معماری مشارکت
تا حد محدودی در iTunes وجود دارد.
اگرچه معرفی اخیر پادکستینگ این وضعیت را عمیقا تحت تاثیر خواهد گذاشت.
این یکی از حوزههای وب2 است که انتظار میرود با وصل شدن هرچه بیشتر دستگاههای مختلف
بهپلتفرم جدید، تغییرات بزرگی را تجربهکند. تصور کنید که چه کاربردهای جدیدی میتواند
بهوجود بیاید؛ وقتی تلفنها و یا اتومبیلهای ما فقط مصرف کننده داده نباشند.
نظارت بلادرنگ بر وضعیت ترافیک، گردهماییهای آنی، و روزنامهنگاری شهروندی فقط
نشانههایی اولیه از قابلیتهایاین پلتفرم جدید هستند.
بهبود
تجربهکاربر
توانایی وب در استفاده از اپلتها و سایر انواع محتویات فعال در مرورگر وب، بهسال
1992 و مرورگر Viola محصول
Pei Wei باز میگردد. معرفی جاوا در 1995 برای ارائه
همین اپلتها انجام شد. جاوااسکریپت و DHTML نیز بهعنوان روشهای
سبک برای فراهم کردن برنامهنویسی سمت کلاینت و بهبود تجربهکاربر معرفی شدند.
چندین سال بعد ماکرومدیا از عبارت "برنامههایکاربردی غنیشده با
اینترنت" برای تبلیغ قابلیتهای Flash استفاده کرد. منظور ماکرومدیا
ازاین عبارتاین بود که فلش نه تنها میتواند محتویات مالتیمدیا را ارائه کند،
بلکه قابلیت ساخت برنامههایکاربردی با GUI
را نیز دارد.این عبارت بعدها توسط Laszlo، رقیب اپن سورس Flash نیز بهکار گرفته شد.
با وجوداین، تا زمانی که گوگل، جیمیل و بلافاصله بعد از آن Google Maps را معرفی نکرد، اکثریت
افراد متوجه این توانایی وب برای ساختن برنامههایکاربردی با مقیاس کامل نشده بودند.
دو نرمافزار مذکور برنامههایی مبتنی بر وب هستند که از رابط کاربری تمام عیار و
قابلیت تعاملی معادل پیسی برخوردارند.
نخستین بار Jesse James
Garrett
از شرکت طراحی وب Adaptive Path در یک مقاله بهمجموعه فناوریهای مورد استفاده گوگل نام AJAX را داد.
دراین مقاله آمده است: AJAX " یک فناوری نیست. در
واقع مجموعهای از چندین فناوری مستقل است که بهشیوهای نو و موثر با همترکیب
شدهاند. درAJAX فناوریهای زیر در کنار
هم گردآمدهاند:
- ارائه استاندارد محتویات با استفاده از XHTML
و CSS
- نمایش پویا و تعامل با استفاده از Document
Object Model
- تبادل و کار با دادهها با استفاده از XML وXSLT
- بازیابی غیرهمزمان دادهها با استفاده از XMLHttpRequest
- جاوااسکریپت که همهاین فناوریها را با هم مرتبط میکند.
AJAX بخشی کلیدی از برنامهکاربردیهای وب2 نظیر Flickr، برنامههای 37singnals مثل Basecamp و Backpack و برنامهکاربردیهای
گوگل مثل Gmail و اورکات نیز هست.
ما بهدوره بینظیری از نوآوری در رابط کاربر وارد شدهایم که در آن توسعهدهندگان
وب بالاخره میتوانند برنامهکاربردی تحتوب با توانایی و غنای برنامههای کاربردی
محلی مبتنی بر پیسی
بسازند.
جالباینجاست که بسیاری ازاین قابلیتهایی که تازه کشف میشوند، سالها پیش که معرفی
شدهاند. در اواخر دهه 1990 هم مایکروسافت و هم نت اسکیپ از قابلیتهایی که امروز بالاخره
شناخته شدهاند، آگاه بودند. ولی نبرد آنها بر سر استانداردهای مورد استفاده موجب
شد ساخت برنامههای کاربردیای که روی هردو مرورگر کار کنند، دشوار باشد.
تنها وقتی که مایکروسافت بهطور قاطع برندهاین جنگ شد، و فقط یک مرورگر استاندارد
و پیش فرض باقی ماند، نوشتن چنین برنامههایی امکانپذیر شد. درست است که با ظهور فایرفاکس رقابت در بازار مرورگرها دوباره
شروع شده است، ولی حداقل تا بهحال خبری از رقابت مخرب بر سر استانداردهای وب،
نظیر آنچه که مانع پیشرفت در دهه نود شد، نبوده است.
به همین علت انتظار میرود طی چند سال آینده شاهد معرفی برنامههای کاربردی تحتوب
جدید بسیاری باشیم. هم برنامههایکاربردی که از اساس جدید و نوآورانه هستند و هم
برنامههایکاربردی که معادل برنامههایکاربردی پیسی را با قابلیتها و ظاهری
غنی روی وب پیاده میکنند. تا بهحال هر تغییری در پلتفرم موجب پدیدآمدن فرصتهایی
برای عوضشدن رهبری بازار برای برنامههای عمده پلتفرم قبلی نیز بوده است.
در حال حاضر جیمیل با ترکیب نقاط قوت وب (قابلدسترسی از همه جا، امکانات قوی
برای بانک اطلاعات، قابلیت جستجو) با رابط کاربری که از لحاظ قابلیت استفاده با
رابطهای کاربر پیسی برابری میکند، نوآوریهای جالبی درایمیل بهوجود آورده
است. در عین حال، با افزودن قابلیتهایی مثل IM و حضور زنده در نرمافزارهای وب، کلاینتهایایمیل پلتفرم پیسی کم کم محبوبیت خود را از دست میدهند.
فکر میکنید چقدر با یک کلاینت جامع ارتباطات که بهترین ویژگیهایایمیل، IM، و تلفنهای همراه را با همترکیب کند و با استفاده از VoIP امکانات صوتی را بهقابلیتهای غنی برنامههایکاربردی تحتوب اضافه کند، فاصله
داشته باشیم؟ مسابقه شروع شده است.
بهسادگی میتوان دید که چطور وب2 حتی دفتر تلفن را عوض خواهد کرد و از نو میسازد. در یک دفتر
تلفن بهسبک وب2، دفتر تلفن محلی که روی پیسی یا تلفن قرار دارد، فقط یک محل نگهداری محتویاتی است که شما صریحا از
سیستم خواستهاید که حفظ کند. در کنار آن، یک رابط هماهنگ سازی مبتنی بر وب، بهسبک
جیمیل، وجود خواهد داشت که هر پیغامیکه فرستاده یا گرفته میشود، هر آدرسایمیل،
و هر شماره تلفنی که استفاده شده است را بهخاطر میسپرد و یک شبکه اجتماعی میسازد
که از طریق خودآموزی یاد میگیرد که اگر هریک از تماس موجود در دفتر تلفن محلی
پاسخگو نبود، از کدام یک از اطلاعات تماس موجود بهعنوان جایگزین آن استفاده کند.
حتی اگر تماس جایگزین هم جواب نداد، این سیستم میتواند شبکه اجتماعی وسیعتری را
بهدنبال یک جایگزین بگردد.
یک واژه پرداز وب2 نه
فقط از مستندات منفرد، بلکه از سندهایاشتراکی بهسبک ویکی هم پشتیبانی خواهد کرد.
ولی در عین حال امکانات کار با متن و صفحهبندی که امروز در واژهپردازهای تحت پیسی
میبینیم را نیز در اختیار ما میگذارد. Writely مثال خوبی از چنین برنامهکاربردیای است، اگرچه هنوز بهطور
گسترده شناخته نشده است.
انقلاب وب2 فقط بهبرنامهکاربردیهای پیسی محدود نخواهد بود. Salesforce.com نشان داد که چطور میتوان در برنامههایکاربردی
در مقیاس سازمانی، مثل CRM، از وب برای ارائه نرمافزار
بهعنوان سرویس استفاده کرد.
رقبای جدید میتوانند با درک کامل و بهرهگیری از قابلیتهای وب، فرصتهای خود را
برای برنده شدن در رقابت افزایش دهند. شرکتهایی که در این راه موفق شوند، برنامههاییکاربردی
خواهند ساخت که از کاربرانشان میآموزند و از معماری مشارکت برای کسب برتری، نه
فقط در رابط نرمافزار بلکه در غنای دادههای مشترک، استفاده خواهند کرد.
قابلیتهای
اساسی شرکتهای وب2
در اصولی که در بالا مرور شد، بعضی از ویژگیهای اساسی وب2 را برشمردیم. در هرکدام
از مثالهایی که ذکر شد، یک یا چند مورد ازاین اصول مهم بهکار بسته شده است و
موارد دیگر ممکن است اعمال نشده باشد. بنابراین، اجازه بدهید بحث را با جمع بندی
ویژگیهای یک شرکت وب2 بهپایان ببریم:
- نرمافزار بهعنوان یک سرویس، و نه نرمافزار بستهبندی شده، با امکان مقیاس
پذیری بالا و مقرون بهصرفه
- دراختیار داشتن منابع داده منحصر بهفرد، کهایجاد آنها دشوار است و هرچه افراد
بیشتری از آن استفاده میکنند، بهتر میشود.
- اعتماد بهکاربران بهعنوان همکاران توسعه نرمافزار
- بهره گیری از هوش
جمعی
- بهکار گرفتن دنباله بلند از طریق خدمترسانی مشتریان بهخودشان
- نرم افزار فراتر از سطح یک دستگاه منفرد
- رابط کاربر، مدل توسعه نرمافزار و مدل تجاری سبک
از این پس، اگر شرکتی ادعا کرد که وبدویی است، اول قابلیتهایش را با فهرست فوق
مقایسه کنید. هرچه یک شرکت بیشتر از قابلیتهای فوق برخوردار بود، بیشتر شایسته
نام وب2 است. با وجوداین، بهخاطر داشتهباشید که برتری عالی در یک حوزه تعیین
کنندهتر از داشتن تواناییهای کوچک در هر هفت حوزه است