hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdff54b702000000af0c000001000200
ملاحظات کلیدی در ایجاد کانون تفکر بانوان
مسلمان با استفاده از اینترنت
مینا حجازی
کارشناس زبان و ادبیات فارسی
سیدعلیرضا حجازی
کارشناس ارشد مدیریت مراکز اطلاع رسانی
کلید واژه ها : اینترنت، کانون تفکر، بانوان مسلمان، هم اندیشی
چکیده
در دنیای امروز میدان رقابت، به وادی اندیشهها و ایدهها کشیده شده است.
در این میدان، کسانی میبرند که ایدههایشان تازگی و طراوت و عمق و دامنهی بیشتری دارد،
مرزهای جزءنگری را در نوردیده و بر بلندای کلنگری ایستاده است. پشتوانهی این ایدهها،
مطالعه و تفکر است، تفکرِ سازمان یافته و جمعی؛ تفکر نهادینه و اسلوبمند در
فضایی که خلاقیت را برمیانگیزاند. تجلی این نوع تفکر، با استفاده از
امکانات ارتباطی و به ویژه اینترنت در نهایت منجر به ایجادِ نهادِ ویژهی تفکر جمعی، یعنی
کانون تفکر خواهد شد. بانوان هر جامعه و به ویژه جوامع اسلامی با برخورداری از
ظرفیتهای بکر فکری و در
عین حال مهارت های ارتباطی روز به طور بالقوه زمینهی ایجاد، رشد و توسعهی کانونهای
تفکر اسلامی را در خود دارند. بدون شک اندیشههای بسیاری در ذهن مستعد بانوان مسلمان در سراسر
جهان وجود دارد، ولی متاسفانه به دلیل پراکندگی این افکار و عدم تمرکز آنها بر موضوعات معین و
چالشهای پیش روی امروز
دنیای اسلام نمیتوانند
آنگونه که شایسته است،
مثمر ثمر واقع شوند و کارگشا باشند. با عنایت به پیشتازی بانوان مسلمان ایرانی در عرصههای گوناگون اجتماعی و
نیز نقش انکارناپذیر ایران اسلامی به عنوان امالقرای عالم اسلام بهویژه تشیع، به نظر می رسد تأسیس یک کانون تفکر ویژهی بانوان مسلمان به
منظور هدایت اندیشههای بانوان و بهرهبرداری
از دستاوردهای مشترک فکری آنان به همت متولیان امور بانوان در جامعهی اسلامی ایران
امکانپذیر است. این مقاله با تأکید بر نقش اینترنت در ایجاد چنین کانون تفکری به
تشریح ملاحظات کلیدی که در این ارتباط می بایست مورد توجه قرار گیرد، پرداخته است.
1. مقدمه: معرفی کانونهای
تفکر
کانونهای تفکر، زاییدهی شرایط پس از جنگ
دوم جهانی در غرب بوده و هم اکنون انواع و اقسام آن در زمینههای مختلف،
با نامهای گوناگون و با مالکیتهای متنوع در گسترهی جهان مشاهده میشود. کانون تفکر، گاهی یک
گروه کوچک چند نفره و حتی یک نفره است که به طور دائم و مستقیم به رییس
یک مؤسسه، دانشگاه، صنعت یا شرکت خدمت ارائه میدهد. گاهی در هیأت یک
دفتر مطالعات راهبردی ظاهر میشود تا یک سازمان یا بخش حساسی از یک سازمان
را پشتیبانی کند، و بالاخره، گاهی به شکل یک موسسهی مطالعات راهبردی در سطح ملی فعالیت میکند.
البته از یاد نبریم که برخی از مهمترین کانونهای تفکر جهان، در بخش غیر دولتی تشکیل شدهاند.
به هر تقدیر، کانونهای
تفکر نقشهای گوناگونی بازی میکنند، ولی اصولاً و اساساً برای سیاستپژوهی
یا استراتژی پژوهی برپا میشوند. آنها شالوده و چهارچوب سیاستهای سازمانی،
بخشی یا ملی را، به پشتوانهی
نظریات تازهای که در حوزهی
علوم انسانی مطرح میشود، پیریزی کرده و در اختیار سیاستگذاران قرار میدهند.
اما نقشهای دیگری هم
دارند که به همین اندازه مهم است. مثلاً، فرصتها و چالشها را بازمیشناسند.
برپایی نشستهای
فکری، همایشها
و کارگاههای آموزشی با حضور
دانشوران و سیاستگذاران نیز در زمرهی
فعالیتهای روزمرهی
آنهاست. و بالاخره بروندادشان گزارش، مجله و کتاب است.
شاید یکی از جالبترین و مهمترین فعالیتهای کانونهای تفکر، مطالعهی تطبیقی سیاستهاست . هر کانون تفکر، بسته به
زمینه یا زمینههای کاری خود، دائماً سیاستهای دیگر ملتها را میکاود؛ چرا که نتایج این
کاوشها برای سیاستگذاریهای کلان ملی و
حتی سازمانی بسیار مهم است.
طبیعی است هر جا بحث سیاستگذاری و استراتژیپردازی به میان میآید، بلافاصله صحبت
از آینده نیز مطرح میشود؛ مخصوصاً که سیاستهای کلان همیشه به 10 تا 15 سال آینده و گاهی
20 تا 25 سال آینده معطوف میباشند. بنابراین، آیندهشناسی ، یکی دیگر از فعالیتهای جدی کانونهای
تفکر است. کانونهای
تفکر، معمولاً از سازماندهی ویژهای برخوردارند و شیوههای خاصی را برای ایدهپردازی
و پرورش تفکر بهکار
میگیرند که با شیوههای معمول در دنیای تحقیق تا اندازهای تفاوت دارد.
2. نقش اینترنت در گسترش هم اندیشی ها
واقعیت این است که گسترش شبکه جهانی اینترنت فاصلهها را کم کرده و به ایجاد نوعی
تشابه، به ویژه در میان بانوان مسلمان، انجامیده است. اعضای کمیسیون توسعه سازمان
ملل متحد گزارش دادهاند که در گردهماییهای خود در شهرهای قارههای گوناگون، شاهد
بودهاند که بانوان مسلمان خیلی شبیه به هم شدهاند و این شباهت، با رنگ باختن مرز
جوامع و رفتن به سوی نوعی جامعه اطلاعاتی و شبکهای، بیشتر شده است.
باید توجه داشت که به یمن گسترش وسایل ارتباطی و رسانهها، اگر جوامع اسلامی
آگاهانه و با برنامهریزی عمل کنند، میتوانند برای تحولات مثبت از آن استفاده
کنند و فضای ارتباطی سالمی را برای عموم مسلمانان پدید آورند. مبارزه با مواد مخدر
و دیگر بزه کاری ها در سطح جهانی، حفظ محیط زیست، همبستگی مسلمانان، احترام به حق
حیات اقلیت های دینی و قومی، محترم بودن حریم زندگی خصوصی افراد، احیای حقوق
مادران و کودکان، تأکید بر عدالت جهانی، گرامی داشتن کرامت انسانها و دیگر ارزش
های مورد توجه دین مبین اسلام همگی از مباحثی هستند که میتوانند با بهرهگیری از
همین فضای موجود اطلاعاتی، وجه دیگری را در تعامل فرهنگها نشان دهند.
هم اکنون انجام عملهای مهم جراحی به شکل هدایت از راه دور و با شرکت چند متخصص که
هر کدام در گوشهای از دنیا به کار مشغول هستند و میتوانند در یک آن ناظر عمل
جراحی یا راهنماییکننده آن باشند، در تعدادی از مراکز مجهز درمانی متداول شده
است. یکی دیگر از شکلهای نسبتاً رایج توانمندی های اینترنت که در سطح کشورهای
اروپای غربی و امریکا مشهود است، کنفرانس از راه دور می باشد که در آن تعدادی از
متخصصان (که هر کدام در یک گوشه از کره زمین زندگی میکنند) با یکدیگر درباره
موضوع مورد علاقه خود به تبادل نظر میپردازند. این نوع کنفرانسهای الکترونیکی هم
اکنون رواج زیادی یافته اند و در بسیاری از کنفرانس های اسلامی سبب شده اند تا در
مقیاس وسیعی از اهمیت کنفرانسهای حضوری (که بسیار پرهزینهتر است) کاسته شود.
در طول چند دهة اخیر، نشریات علمی، در میان پژوهشگران، نقش ویژهای در برقراری
ارتباطات علمی ایفا کردهاند و تعداد این مجلهها در سطح جهان همواره رو به افزایش
بوده است. اما با توجه به گسترش شبکه اینترنت، به ویژه در طول 5 سال گذشته، به نظر
میرسد که در سالهای آینده نتوان افزایش تعداد این مجلات را مانند سالهای گذشته
انتظار داشت. همه روزه بر تعداد پژوهشگرانی که برای انتشار نتایج پژوهشهای خود از
این شبکه استفاده می کنند، افزوده میشود. آنان میتوانند اطلاعات تولیدی خود را
در اختیار تمامی افرادی که امکان دسترسی به این شبکه را دارند قرار دهند و از آنان
نیز بخواهند، علاوه بر نظرخواهی، برایشان مدارک علمی مشابهی از همین رهگذر ارسال
دارند یا با خود آنان همکاری مستمر داشته باشند.
همه این فعالیت ها که در بستر اینترنت انجام می گیرند و به گونه ای نوآوری، خلاقیت
و سازندگی علمی محسوب می شوند، سبب تبلور شکل گسترده ای از اخلاق در میان کاربران
گردیده است که اصطلاحاً "اخلاق سازنده" نامیده میشود.
از جمله مهمترین اقداماتی که میتوان از طریق اینترنت سازمان داد، عضویت استادان
و متخصصان رشتههای مختلف در گروههای تخصصی است. با عضو شدن کاربران اینترنت در
این گروهها، آنها میتوانند در جریان آخرین اطلاعات موجود در رشتههای تخصصی خود
قرار گیرند زیرا همه اعضا در جریان پیامهای علمی که توسط یک نفر صادر میشود،
قرار دارند. در شرایطی که خطوط ارتباطی از کیفیت لازم برخوردار باشد و در ایستگاههای
محل کار هر دو یا چند طرف امکانات لازم (دوربین ویدئویی ...) به سیستم اتصال داشته
باشد، میتوانند تصویر و فعالیتهای یکدیگر را نیز مشاهده کنند.
بدین ترتیب می توان مشاهده نمود که اینترنت نقشی انکارناپذیر در گسترش ارتباطات
یافته است و نکته مهم و حائز توجه ضرورت برنامه ریزی بانوان کشورهای اسلامی در
بهره برداری از توانمندی های بالقوه این بستر ارتباطی به منظور افزایش ظرفیت های
هم اندیشی اسلامی است. آنچه در پی می آید مشروح ملاحظات کلیدی است که در ایجاد یک
کانون تفکر ویژه بانوان مسلمان شایسته توجه و عنایت متولیان امر است.
3. ایجاد کانون تفکر بانوان مسلمان مستلزم سازماندهی ویژه است.
در روزگارِ ما، توفیق حل و فصل هیچ مسألهی بزرگی بدون سازماندهی و ایجاد زیرساخت
سازمانی مناسب، حاصل نمیشود. این قاعدهی کلی، همهجا درست است. مثلاً، اگر بخواهیم
یک کانون تفکر اسلامی ویژه بانوان را توسعه دهیم، باید رنج برپایی یک مرکز
تحقیقاتی را بر خود هموار نماییم. اگر برآنیم که سطح کیفیت خدمات چنین
کانون تفکری را اعتلا بخشیم، دست کم باید یک «شورای مدیریتی کیفیت» درست
کنیم، و هر جا که اقتضا میکند، دست به تشکیل «هستههای کنترل کیفیت» بزنیم.
و بالاخره، اگر دلمان در شوق سیاستهای دست اول و پرمایه و کارساز میتپد،
ناگزیر باید در جستجوی نوعی سازماندهی برآییم که با سرشت و دشواریها و ریزهکاریهای
سیاستگذاری (و استراتژیپردازی) بخواند و سازمانی که از دل آن میجوشد، چنان
مستعد باشد که چون چشمهای همیشه رَونده، دمادم بجوشد، و شهد گوارای «ایدههای
بدیع» را به شریانهای تپندهی
فرآیند سیاستگذاری تزریق نماید.
بگذارید این نکته را نمایان کنیم که آنچه به امروز مربوط میشود، فوریت
دارد و ناگزیریم به آن بپردازیم. اما آنچه به فردا تعلق میگیرد، اهمیت
دارد. مسلماً، هنر این نیست که یکی را واگذاریم و صرفاً به آن دیگری
بپردازیم. اما چگونه میتوانیم بین این دو، پلی بزنیم که به سادگی و با
ضریب امنیت بالا از این سو به آن سو برویم و خاطرمان آسوده باشد که هر دو
جبهه را پاس داشتهایم و مخصوصاً در هجوم مشغلههای روزمره، فردا را از دست
ندادهایم؟ این پرسش کلیدی، فقط یک پاسخ دارد: با وضع سیاستها و
استراتژیهای پختهی
بلندمدت. سیاستها به پلی میمانند که امروز را به فردا میرسانند و نشان میدهند
که «هر امروز»، چگونه به یک «فردای مطلوب» پیوند میخورد. طراحی و معماری
باشکوهِ این پل راهبردی، به مجموعهای از تخصصهای ویژه نیاز دارد، که از
تخصصهای متعارف صد چندان پیچیدهترند. به همین دلیل، نمیتوان طراحی
سیاستها و استراتژیها را همانند کارهای معمول سازمانی به فرآیند اداری سپرد و
در واقع تمام نکته همین جاست.
4. سیاستگذاری برای یک کانون تفکر گلوگاه¬های پرپیچ و خمی دارد.
هر جا که بخواهیم سیاست یا استراتژی بلندمدتی را با قوت طراحی کنیم، باید از
سه گلوگاه پر پیچ و خم زیر، با حوصله و دقت بگذریم:
نمودار 1. نکاتی که در ملاحظات سیاستگذاری باید مورد توجه قرار گیرد.
4-1. شفاف نمودن ارزشهای زیربنایی هر سیاست. ارزشها، شالوده و بنیان
سیاستها را میسازند و در واقع، به خشت اول میمانند. و همین خشت اول است
که هرگاه به درستی گذاشته شود، اثربخشی سیاستها را به میزان زیادی تضمین
میکند.
بگذارید دربارهی
این غامضترین مبحث سیاستگذاری، کمی توضیح بدهیم. چنانکه میدانیم، هر
سیاست سه مؤلفهی
کلیدی دارد: اهداف (و بهتر است بگوییم، مقاصد)؛ وسایل ؛ و شیوهها . سیاست ـ
طبق تعریف ـ به طرح و نقشهی
جامعی میماند که این سه مؤلفه را به نحو مناسب با یکدیگر ترکیب میکند.
اما تعیین نهایی هر یک از اینها، مستلزم انتخابهای پیچیده از میان گزینههای
متعدد است. و هر جا که صحبت انتخاب مطرح میشود، طبیعتاً پای ملاکها و
معیارها به میان میآید. بنابراین، ملاحظه میکنیم که بحث از «تعیین
هدفها» بلافاصله به بحث «تعیین معیارها» تبدیل میشود (در زندگی فردی نیز
عیناً همینطور است). اما معیارها، که وسیلهای برای خوب و بد کردن هدفها،
وسایل و شیوهها هستند، اصولاً ریشه در جهان بینیها و باورها دارند. هر جهانبینی،
واجد یک نظام ارزشی برای تعیین هدفهای قوی و ضعیف، و پسندیده و ناپسند
است. طبیعتاً وقتی مقصود نهایی سیاست (که اصطلاحاً آنرا بینش راهبردی مینامند)
عوض میشود، هدفهای سیاست، وسایل و شیوههای سیاست نیز میتوانند دستخوش
تغییر گردند. جان کلام، تعیین ارزشها فقط برای روشن کردن ملاکها نیست؛
بلکه از این رهگذر، توجیه اعتقادی هر سیاست نیز تبیین میشود. چه بخواهیم
و چه نخواهیم، همهی
سیاستها بر یک توجیه اعتقادی استوارند و در اینجا توجیه اعتقادی ما اسلام و
ارزش های اسلامی با تأکید بر بانوان و امور آنان است. اگر این توجیه، شفاف و
تبیین شده باشد، برکات فراوانی به همراه دارد. بطور کلی، بحثهای اعتقادی
و ارزشی (و اگر درستتر بگوییم، بحثهای مبنایی ) هر سیاست، در مرحلهای از
تدوین سیاست و استراتژی مطرح میشوند که آنرا «تبیین مباحث راهبردی» مینامند.
نمودار2. چرخه مراحل سیاستگذاری برای ایجاد یک کانون تفکر
4-2. پرورش نظریههای مناسب هر سیاست . سیاستها و استراتژیهای ممتاز، بر نظریههای
معنادار، جامع و دست اول استوار میباشند؛ نظریههایی که علل و عوامل ذیربط
یا فاکتورها و پارامترهای دخیل در هر سیاست را به روشنی تبیین نموده و
ارتباط درونی آنها را با یکدیگر نشان میدهند و ارزش و وزن هر کدام را به
فراخور خود تعیین میکنند. مثلاً وقتی دست به کار طراحی سیاست تحقیقاتی میشویم،
به نظریهای نیاز داریم که «فرآیند نوآوری» را توجیه نماید. و به ما بگوید
که نوآوری چه محرکهایی دارد، چگونه اتفاق میافتد و چه عواملی در آن
دخالت دارند و سهم هر کدام چقدر است. تا قبل از این، نظریهی خطی نوآوری مطرح
بود که «علم» را به صورت خطی محرک پیشرفت تکنولوژی میدانست و معتقد بود
که تا علم پیشرفت نکند، تکنولوژی نیز درجا میزند. بعدها معلوم شد که ارتباط
خطی علم و تکنولوژی نمیتواند توجیه کنندهی بسیاری از پیشرفتهای تکنولوژیک در سازمانهای
«تحقیق و توسعه» صنعتی باشد. و ای بسا که کار برعکس است، یعنی پیشرفت
تکنولوژی موجب پیشرفت علم میشود. این یافتهها، به تحولی شگرف در تئوری
نوآوری انجامید و بسیاری از دیدگاههای سیاستگذاران را تغییر داد و به نوبهی خود، دگرگونیهای
بزرگی در سیاستهای تحقیقاتی و نوآوری ایجاد کرد. به همین ترتیب، وقتی
بخواهیم سیاستی برای ایجاد کانون همبستگی فکری بانوان مسلمان پی بریزیم، با
مجموعهای از پرسشها دربارهی
«نحوهی شکوفایی استعداد
بانوان«، «نحوهی
فراگیری» و فاکتورهای دخیل در این امور روبروییم که برای هر کدام، نظریهی مناسبی میخواهیم.
4-3. ساخت و پرداختِ نهایی هر سیاست . پس از طی گلوگاههای بالاست که برای
صورتبندی سیاست آماده میشویم، یعنی میتوانیم اهداف، وسایل، و شیوههای
مناسب را با استفاده از روشهای طراحی سیاست برگزینیم و آنها را چنانکه باید
و شاید به یکدیگر بدوزیم. در این مجال، فرصتی نیست که دربارهی روشهای طراحی
سیاست سخنی به میان آوریم، چه، مجموعهی این روشها به یک «تکنولوژی» غامض میماند
که برای آن صدها کتاب نوشتهاند و هنوز هم باید بنویسند.
مسلماً عبور از این فرآیند پیچیده، صبر و حوصلهی فراوانی میخواهد و غالباً هزینههای سرسام
آوری دارد (بد نیست بدانید که هر سیاست کلان ملی، معمولاً و حداکثر در 60
الی 70 صفحه و کمتر نوشته میشود، اما وقتی هزینههای این سند محاسبه شود،
شاید هر برگ آن صدها میلیون تومان خرج برداشته باشد).
بردباری و حوصلهای که برای سیاستگذاریهای اثربخش لازم است، درست به
همان بردباری و طمأنینهای میماند که برای ثمردهی پروژههای تحقیقاتی
کلیدی ضرورت دارد. این تشبیه، اتفاقاً بسیار بجاست، زیرا همانطور که ملاحظه
نمودید، برای آنکه کوششهای سیاستگذاران به بار بنشیند، باید کارهای تحقیقاتیـ
مطالعاتی و تفکری قابل توجهی صورت گیرد. باید موجی از ایدهپردازی،
کتابخوانی، مقالهپژوهی، آزمایش، گپ و گفتگو و غیره برخیزد تا کار سیاستگذاری
کلان به سامان برسد. هدایت و جهتدهی درست همین موج است که سازماندهی و
ایجاد سازمانهای تفکری را برای سیاستگذاری ضروری میسازد.
5. انجام کارهای فکری و پژوهشیِ ویژه بانوان، مستلزم سازماندهی تیمهای بین
رشتهای است.
برای عبور از گلوگاههایی که در ملاحظهی دوم بدانها پرداختیم، گروههای مختلفی از
کارشناسان ورزیده لازمند که هر کدام ماهیت و ویژگیهای خاصی دارند. نظریهپردازی،
به افرادی نیاز دارد که مدارج عالی علمی داشته و از نزدیک در کوران
تحقیقات علوم انسانی بوده و از عهدهی ساخت و پرداخت نظریههای تازه، با توجه
دقیق به ارزشها، برآیند. و بالاخره، ساخت و پرداخت نهایی سیاستها از کسانی
ساخته است که بتوانند بین نظریهها و واقعیتهای عینی و ملموس جامعه، پل
بزنند. هیچ جامعهی
فرهیخته و خردمندی نمیتواند عنان سیاستگذاری خود را صرفاً به دست نظریههای
علمی بسپارد و به این وسیله، آیندهی
خود را در معرض تهدید قرار دهد. لذا، وضع نهایی سیاستها باید با کسانی باشد که
اولاً، فوت و فن صورتبندی سیاست را میشناسند، و ثانیاً، موی سپیدشان از
تجربههای واقعی آنان در میدان عمل حکایت دارد (که تجربه، هنوز هم بهترین
دانشهاست). اینان، مدیران ورزیدهی
جامعهاند؛ همانان که «هزار نکتهی
باریکتر از مو» را در صحنههای واقعی کار و تلاش و در برخورد عینی با
واقعیتهای روزمره، کشف کردهاند.
البته، مدیر بودن به خودی خود برای پیوستن به جرگهی فعالیتهای فکری سیاستگذاری بسنده نیست. چه
آنکه باید شم و شوق فعالیتهای فکری طولانی نیز در فرد موجود باشد. کسی که
جنبهی اجرایی او بر
جنبهی تفکریاش میچربد،
نمیتواند لزوماً یار و مددکار خوبی برای این فرآیند باشد. دیگر آنکه، علاقه
راهبردی لازم است؛ یعنی میلِ پرداختنِ اندیشمندانه به مسایل کلان و جدی.
6. کانون تفکر بانوان مسلمان، متولی تفکر و پژوهش در همبستگی فکری بانوان مسلمان
کانون تفکر، نوعی سازمان ویژه برای تفکر و پژوهش در زمینهی سیاستها و
استراتژیهاست که بر اصل «جمعاندیشی» یا «ایدهپردازی جمعی» استوار است.
چهار جنبهی
کانونهای تفکر، حائز
اهمیت است که آنها را از دیگر سازمانهای پژوهشی متمایز میسازد:
نمودار3. نکاتی که در تعیین متولی تفکر و پژوهش بانوان باید مورد توجه قرار گیرد.
6-1. جمعاندیشی. پیچیده شدن محیط داخلی و بینالمللی و گسترش دامنهی فاکتورهای دخیل
در سیاستگذاری و استراتژی پردازی، نیاز به تفکر جمعی، با استفاده از گروههای
بین رشتهای را اجتناب ناپذیر نمود. کانون تفکر، الگوی سازمانی جمعاندیشی
بود که در پرتو این ضرورت پدید آمد. در خلال فعالیت همین کانونها بود که
اسلوبها و قواعد تفکر جمعی به منصهی
ظهور و بلوغ رسید و توانایی شگرف خود را در حل مسایل بزرگ داخلی و جهانی
به اثبات رساند.
6-2. تولید فرآوردههای فکری. کار اصلی کانونهای تفکر، ایدهپردازی و راه حل یابی برای
مسایل عمدهی
راهبردی است. محیط فیزیکی و روانی کانونهای تفکر، چنان ساخته و پرداخته میشود که
خلاقیت برای ایدهزایی را تشویق کرده، و میدانی برای تضارب آرای معطوف
به راه حلهای اساسی فراهم نماید. در ایجاد کانونهای تفکر، این نگرانی وجود دارد که آنها را
همچون یک «مرکز پژوهش در علوم انسانی» سازماندهی و اداره کنیم؛ در حالیکه
اینها دو مقولهی
متفاوتند و از بسیاری جنبهها با یکدیگر فرق دارند.
6-3. معطوف بودن کوششها به سیاستگذاری و استراتژیپردازی. تمام جنب و جوشهای
کانونهای تفکر، نهایتاً
چنان هدایت میشود که به پرورش سیاستها و استراتژیهای مورد نیاز سازمان یا
جامعه بیانجامد. اینان ممکن است به دهها و صدها مسأله بپردازند که ظاهراً
رابطهی چندانی با یکدیگر
نداشته باشند، اما یک رشتهی
نامرئی وجود دارد که این دانهها را به هم پیوند میدهد، و آن این است که
محصول نهایی این تکاپوها سرانجام به آسیاب سیاستگذاری ریخته میشود.
6-4. قرار داشتن در حاشیهی
فرآیند رسمی سیاستگذاری. اصولاً کمتر کانون تفکری است که رسماً مسؤول تدوین
سیاستها و استراتژیهای مورد نیاز سازمان، وزارتخانه یا جامعه باشد (یا به
عبارت دیگر، در سلسله مراتب قانونی سیاستگذاری قرار داشته باشد). مسؤولیت
رسمی سیاستگذاری در سطح یک سازمان، معمولاً بر عهدهی شخصِ مدیر ارشد سازمان یا بر عهدهی شورای سیاستگذاری
بوده، و گاهی هم ممکن است بر عهدهی
معاونت طرح و برنامه باشد. در یک موسسه تحقیقاتی، شاید بخشی از این وظیفهی خطیر به حوزهی معاونت پژوهشی
واگذار شود و از این قبیل. البته از آنجا که سیاستها و استراتژیها دارای
سلسله مراتب میباشند، بعضاً مسؤولیت سیاستگذاری در بین عناصر مختلف سازمانی
توزیع میشود. بنابر این، کانونهای
تفکر معمولاً در حاشیهی
فرآیند رسمی سیاستگذاری فعالیت میکنند تا بدور از تنشهای رسمی موجود در
فرآیند قانونی سیاستگذاری، به تدوین و انعکاسِ پیشنهادهای سازنده و خلاقانهی خود بپردازند و
فضای سیاستگذاری را همواره شاداب نگهدارند.
7. کانونهای تفکر، حلقهی اتصال دنیای
سیاستگذاری رسمی و دنیای اندیشههای کارشناسانه
گفتیم که تلاش کانونهای
تفکر، در حاشیهی
این فرآیند قرار دارد. پس ببینیم که نقش واقعی کانونهای تفکر چیست؟
سیاستگذاری در دنیای امروز، فرآیندی به غایت پیچیده دارد و سیاستگذاران با
انبوهی از پرسشهای بی تعریف و معما گونه و دهها و صدها مسأله بهم پیچیدهی ناشناخته مواجهند
که از وضعیت بغرنج جامعه جهانی و تحولات آن ناشی میشود (پیشرفتهای علم
و تکنولوژی نیز مزید بر علت میباشند). مثلاً میدانیم که روند «جهانی شدن»
مسایل، کار را به جایی رسانده که اکنون دیگر هیچ مسألهای وجود ندارد که
صرفاً ملی باشد. یعنی مهر شرایط جهانی بر پیشانی تمام مسایل ملی نیز
کوبیده شده است. بنابر این، وقتی میخواهیم برای حل یک مسأله ملی به
سیاستگذاری بپردازیم، باید ربط ورابطهی آنرا با اوضاع واحوال جهانی و منطقهای به
درستی دریابیم؛ و چنین کاری لزوماً آسان نیست.
گذشته و مهمتر از این، سیاستگذاریِ درست برای پیشبرد امور بانوان، در وهلهی اول منوط به آن
است که «تهدیدها» و «فرصتها» را به خوبی «کشف» و «تعریف» کرده باشیم و پس
از آن بتوانیم پرسشهایی مطرح کنیم که جوابهایی برای این مسایل در بر
داشته باشند.
کشف تهدیدها و فرصتها و صورتبندی درست پرسشها (که روز به روز دشوارتر میشود)
یکی از وظیفههای مهم کانونهای
تفکر در جهت کمک به سیاستگذارن است. معروف است که تعریف درست مسأله،
پنجاه درصد کار محسوب میشود. بنابر این، کوششهایی که برای تعریف درست
مسایل و طراحی دقیق پرسشها از سوی کانونهای تفکر به عمل میآید، اهمیت بسیار دارد. اما
تازه پس از این مرحله است که نقش واقعی آنها آشکار میشود. مگر این
پرسشها را نباید کارشناسانی جواب بدهند که اینجا و آنجای جهان به فعالیت
مشغولند؟ به عبارت دیگر، مگر نباید خرد و انباشتهی ذهنی همهی کارشناسان متعهد را برای جوابگویی به این
پرسشهای اساسی بسیج کرد؟ و اگر آری، آیا دیوانسالاری اداری لزوماً زبان همهی متخصصان را میداند
تا پاسخها را از دیدگاههای آنان استنباط نماید؟ قطعاً نمیتوانیم بگوییم نه.
اما کانونهای
تفکر، سازمانها و نهادهای خبرهی
این امورند و راه شناسایی و نزدیک شدن به صاحبان آرا در هر پرسش را بخوبی
میدانند. از اینرو، کانونهای
تفکر همواره در ملتقای دو دنیا کار میکنند: دنیای دیوانسالاری رسمی و دنیای
آرای کارشناسان و خبرگان. و این نقش، بسیار شباهت به نقش مترجمان دارد.
8. الگوی سازماندهی کانونهای
تفکر
ساخت و بافت نظام اداری همهی
کشورها حکم میکند هر سازمانی که در قالب این نظام برپا میشود، از چارچوب
سازمانی نسبتاً تعریف شده و معینی برخوردار باشد. هر چند که کانونهای تفکر، حتی به
مراتب بیشتر از سازمانهای تحقیقاتی متعارف به سازماندهی انعطافپذیر نیازمند
میباشند. یک کانون تفکر ایدهآل، باید چنان سازماندهی شود که این طیفِ
خبرگان را در سه نوع گروه زیر جای دهد:
1. گروه (یا گروههای) معرفتگرا (همانهایی که ارزشها را شفاف و تبیین مینمایند)؛
2. گروه (یا گروههای) نظریهگرا؛ و
3. گروه (یا گروههای) سیاستگرا (که بیشتر آنانرا مدیران تشکیل میدهند).
شایان یادآوری است که تعداد هر یک از این گروهها در یک کانون تفکر بستگی
به وسعت، مأموریتها و وظایف آن کانون دارد. مثلاً، ممکن است یک کانون
تفکر که در زمینهی
امور بانوان کار میکند، چندین گروه نظریهگرا یا سیاستگرا داشته باشد.
9. ترکیب نیروهای انسانی کانونهای
تفکر
به طور کلی، نیروهای شاغل در کانونهای
تفکر را میتوان به ترتیب زیر از یکدیگر متمایز نمود:
1. رهبران/ مدیران: که در ضمن عضویت در شورای تفکری کانون تفکر، وظیفهی هدایت و هماهنگی
فعالیتهای پژوهشی، و حل و فصل مسایل روزمرهی اداری را نیز بر عهده دارند.
2. مشاوران (ثابت، پاره وقت یا موردی): که طرف مشورت رهبران/مدیران
کانون تفکر قرار میگیرند.
3. پژوهشگران: که در گروههای تفکری/ پژوهشی کانون تفکر سازماندهی میشوند.
4. دستیاران پژوهشی: که پژوهشگران را در وظایف خود یاری میکنند و معمولاً
در گروههای پژوهشی فعالیت مینمایند.
5. کارکنان ستادی: که وظایف روزمرهی
اداری، مالی، طرح و برنامه و غیره را بر عهده دارند.
6. کارکنان خدمات پژوهشی: این کارکنان که وظیفهی پشتیبانی پژوهشی، بویژه اطلاعرسانی را بر
عهده دارند، شاید در زمرهی
کلیدیترین عناصر انسانی کانونهای
تفکر به شمار میآیند. اطلاعرسانی در کانونهای تفکر، صرفاً به تهیه و تأمین مقالات و
کتابها خلاصه نمیشود، بلکه فرآیند تجزیه و تحلیل و ترکیب مقدماتی اطلاعات
را نیز در بر میگیرد. فراموش نکنیم که وظیفهی حروفچینی، صفحهآرایی، تکثیر و توزیع
خروجیهای کانونهای
تفکر نیز بر عهدهی
همین کارکنان است.
این ترکیب، مشابه همان ترکیبی است که در هر پژوهشکدهی متعارف ملاحظه میشود. اما چند نکتهی کلیدی حایز اهمیت
وجود دارد که در اینجا باید مورد اشاره قرار گیرند:
1. تعداد کادرهای پژوهشی ثابت (تمام وقت) کانونهای تفکر، معمولاً از 10 تا 15 نفر تجاوز نمیکند
و عمدتاً بین 6 الی 10 نفر در نوسان است. البته، مسلم است که این هسته
پژوهشی ثابت، باید از کیفیت بسیار سطح بالایی برخوردار باشد.
2. تعداد پژوهشگران هر گروه پژوهشی معمولاً بین سه الی شش نفر است.
مطالعات نشان میدهد که حد بهینهی
این رقم، برای گروههای مطالعاتی پنج نفر میباشد.
3. بیشتر کادرهای پژوهشی شاغل در کانونهای تفکر را پژوهشگران پاره وقت یا پژوهشگران
مهمان (پژوهشگرانی که از سازمانهای دیگر، موقتاً به کانونهای تفکر مأمور میشوند)
تشکیل میدهند. این امر، موجب میشود که همواره «خون جدید» به رگهای کانونهای تفکر تزریق
گردد و بر میزان خلاقیت کانونهای
تفکر بیفزاید.
4. علاوه بر کادرهایی که در چارچوب تشکیلاتی کانون تفکر به فعالیت پژوهشی
اشتغال دارند، پژوهشگران دانشگاهی و غیره نیز از طریق عقد قراردادهای پروژهای
با کانونهای تفکر همکاری میکنند.
5. بسیاری از کانونهای
تفکر، از شیوهی
عضوگیری افتخاری استفاده میکنند. اعضای افتخاری در نشستهای دورهای کانونهای تفکر (که یکی
از مهمترین فعالیتهای روزمرهی
کانونهای تفکر را تشکیل
میدهد) حضور یافته و در عین حال، مقالات و مکتوباتی را برای نشریات ادواری
یا ویژهی کانونهای تفکر تهیه مینمایند.
در مقابل، آنها میتوانند از خدمات پژوهشی کانونهای تفکر استفاده نمایند. حسن اعضای افتخاری
این است که هیچ حقوق و دستمزدی از کانونهای تفکر دریافت نمیکنند و حتی اگر یک کانون
تفکر از شهرت و آوازهای برخوردار باشد، میتواند برای آنان پرداخت حق عضویت
سالانه را مقرر نموده، و از این طریق بخشی از هزینههای خود را تأمین
نماید.
6. در همهی
کانونهای تفکر، تعداد
کارکنان خدمات پژوهشی، به مراتب بیشتر از تعداد پژوهشگران است. این پدیده،
اهمیت اطلاعرسانی (با تأکید بر تجزیه و تحلیل اطلاعات) را در کانونهای تفکر نشان میدهد.
10. نتیجه گیری
نقش رسانه ای اینترنت به عنوان یک ابزار ارتباطی امروزه کاملاً مشهود و ملموس است،
نکته مهم در اینجاست که چگونه می توان از این رسانه به عنوان ابزاری در جهت ایجاد
یک کانون تفکر ویژه بانوان مسلمان بهره برداری نمود. در این مقاله کوشش شد ضمن
پرهیز از شعار گرایی و طرح ایده های خام، مراحل لازم برای تشکیل چنین کانون تفکری
در قالب هفت ملاحظه کلیدی به ترتیب نام برده شود و ضروریات هر یک از آنها بیان
گردد. طبیعی است که ایجاد یک کانون تفکر برای هم اندیشی بانوان مسلمان پیش از هر
چیز مستلزم تعیین متولی مربوطه و دست اندرکاران امر است. پس از این مرحله است که
پیشنهادهای ارایه شده در بالا امکان پیاده سازی را خواهند یافت و در این مسیر می
توان از امکانات و توانمندی های منحصر به فرد اینترنت نظیر سرعت، عدم محدودیت زمان
و مکانی، فراگیر بودن، کم هزینه بودن و انعطافپذیری بالای کاربردهای آن بهره
برداری نمود. امید است چنین طرحی در آینده ای نه چندان دور به دست پرتوان بانوان مسلمان
ایرانی به عنوان پیشتاز این حرکت تحقق یابد.
منابع :
1. راولینسون، جفری. "یورش فکری".
2. Floridi L. 2002| “What is
the philosophy of
information?”| Meta-philosophy| 33.1/2|
123-145| preprint available at: http://www.wolfson.ox.ac.uk/~floridi/
3. Eisenstadt M. and Vincent
T. (eds.)
2000| The Knowledge Web:
Learning and Collaborating on the Net| paperback edition with
new introduction (London: Kogan Page).
4. The Art of Foresight: A Special Report from the World Future Society|
2005.
5. Cornish| Edward. “Exploring your future: Living| Learning and
Working in The Information Age”| World
Future Society| Maryland| 2000.
6. Environmental Scanning as Information Seeking and Organizational
Learning| Chun Wei Choo| Information
Research| vol.7| No.1| Oct 2002| PP. 5-42.
7. C.Writers| “Methods to
impose the efficiency and effectiveness of regional
foresight attitudes” Paper to
ECSTRATA-ETAN Expert Group on Mobilizing the
Regional Foresight Potential for an
Enlarged European Union.
8. Fondazione Rosselli
(2000)| “Position Paper for
First FOREN Workshop| Manchester| April 2000.
available online at
http://Foren.jrc.se
9. Godet (1993) from
antipoverty to action – A handbook
of Strategic Prospectus| UNESCO Publishing.
سیستم تعمیر و نگهداری
سامانه تعمیر و نگهداری
سیستم نگهداری و تعمیرات
سامانه نگهداری و تعمیرات
تعمیر و نگهداری
نگهداری و تعمیرات
سیستم تعمیرات تجهیزات
سامانه تعمیرات تجهیزات
سیستم نگهداری تجهیزات
سامانه نگهداری تجهیزات
سیستم مدیریت تجهیزات
سامانه مدیریت تجهیزات
سیستم مدیریت درخواست ها
مدیریت درخواست های خرابی
مدیریت درخواست ها
کارتابل درخواست ها
مدیریت درخواست های PM
مدیریت درخواست های پی ام
مدیریت درخواست های EM
مدیریت درخواست های EM
دوره PM
دوره مراقبت و نگهداری
دوره تعمیر و نگهداری
کنترل پروژه تعمیر و نگهداری
چک لیست
چک لیست های نظارتی
چک لیست های نظارتی تعمیر و نگهداری
لیست های نظارتی تعمیر و نگهداری
کارتابل مدیر تعمیر و نگهداری
کارتابل مدیر نگهداری و تعمیرات
کارتابل کارشناس تعمیر و نگهداری
کارتابل کارشناس نگهداری و تعمیرات
کد اموال
کد فنی تجهیزات
سیستم net
سیستم نت
سامانه net
سامانه نت
گزارش های تعمیر و نگهداری
گزارش های نگهداری و تعمیرات
سامانه نگهداری و تعمیرات
تعمیر نگهداری
سیستم pm