hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdff1798020000007f0d000001000200
بازشناسی مفهومی و مبانی اعتقادی فرهنگ و
مدیریت جهادی - دکتر مرتضی فاطمی
مقدمه :
جهاد
سازندگی نهادی مقدس ، انقلابی و مردمی بود که باالهام ازمبانی اعتقادی شیعه بویژه سیر قولی وعملی جهاد گربزرگ ، مولی
امیرالمؤمنین و علیه السلام با هدف محرومیت
زدائی ازروستاها و مناطق محروم برپایه اعتقاد و ایمان و ایثار و خدمتگزاری ، شکل گرفت ، و به رفع نیازمندیهای محرومان
بویژه روستاها و توسعه کشاورزی و
پشتیبانی و رزم درجبهه ها همت گماشت.
پس
ازقریب سه دهه فعالیت مفید و شگفت انگیز، اقتضاء می کند ، درسیستم مدیریت و کارکرد آن بازنگری صورت گرفته و ویژگی ها و
انگیزه های بنیانگزاران آن و مؤلفه های حرکت
مقدس جهادی شان بخصوص ازبُعد پایبندیهای دینی و الگو گرفتن ازمبانی تفکرات حاکمیت جهادی علوی و کارگزاران حکومت آن حضرت ، کشف
و بررسی گردد.
بی شکت
رازو رمز این موفقیت های بزرگ را باید درالهام گیری ازرهنمودهای و اصول کشور داری علی (ع) جستجو کرد . تا اندیشه جهادی
آنحضرت بعنوان مبنی و اساس و محور فعالیت
جهادی ما نهادینه شده و تقدس آن محفوظ ماند و پویائی این حرکتها مقدس مذهبی تضمین شود . لذا برای تبیین این نکته که محور حرکت
جهادی جهاد گران ما ، بخشی براساس سیره
امیرالمؤمنین (ع) بوده شایسته است بسراغ مبانی تفکرات آن جهاد گربزرگ و دستورالعمل های جهادی وی به سردار مجاهدش مالک اشتر برویم
و اصول راهبردی فرمان حضرت به مالک به
جهاد گران مان آموخته ومبنی مدیریت وبرنامه هاشان قرار دهیم .
آنحضرت اصول برنامه های اساسنامه مدیریتی
خودش را که درسازمان ملل بعنوان قدیمی ترین و بهترین
نظام نامه کشور داری به ثبت رسیده ،درچهار محوراساسی دسته بندی فرموده و تقریباً همه این اصول جزء رؤوس وشرح وظائف جهاد
کشاورزی است .
1-
" جبایَه خَراجها" جمع آوری خراج (مالیات و زکوه و ....)
2-
" جهاد عدوها" جهاد با دشمن
3-
"اسّتِصْلاَح اهِلها" کوشیدن دراصلاح نابسامانیها
4-
" عِمادَه بِلادِها" آبادانی و عمران بلاد
بخش اول : جِبایَة خَراجِها : اخذ مالیات
و زکوه و صدقات و .....
گرچه اخذخراج و مالیات بدواً چندان مرتبط
با برنامه های جهادی بنظر نمی رسد ، ولی ازنگاه مولی
امیرالمؤمنین (ع) بین اخذ مالیات و سازندگی اراضی و بلاد و نیز نیروی انسانی رابطه ای وثیق ومستقیم است و نمی توان بین
این دو انفکاکی تصور کرد . بنابراین ازنگاه امام علی (ع)اخذ
مالیات و سازندگی و عمران لازم ملزوم یکدیگرند گرچه
درسیستم حکومتی ما این دو وظیفه خطیر بردوش دو سازمان گزارده شده ولی براساس فرمایشات آنحضرت بایدیا این دوسازمان درهم ادغام شده و
یاحداقل با یکدیگر درارتباط تنگاتنگ باشند .
الف : نقش مالیات و خراج دراصلاحات و
سازندگی :
قال علی (ع) : وَتَفَقّدْ امَرالخَراج
بمایَصْلَحُ اهلَهُ فَاِنَّ فی صَلاحه و صَلاحِهِم
صَلاحاً لِمَنْ سَواهم و لاصَلاحَ لِمَن سَواهُم اِلاّ بِهم لِاَنَالنَاس
َکُلّهمُعیالُ علیَ الخَراج وَاهْلهِ [1].
ترجمه : به امر خراج ومالیات به دقت
رسیدگی کن بگونه ای که به صلاح پرداخت کنندگان
باشدزیرا اصلاح مالیات و مؤدیان مالیات مساوی با مصلحت سایرین است . ومصلحت سایر مردم هم درگرو مصلحت مؤدیان مالیات است زیرا همه مردم
نان خور مالیات و مالیات دهندگان هستند.
ب : رابطه تنگاتنگ و متقابل مالیات و
عمران و آبادی :
قال علی (ع)" وَلیَکَنْ نَظَرُکَ
فی عماده الارضِ اَبلغ مِنْ نَظرِکَ فی اسْتجلابِالخَراج
لاِنَذلک لایُدرَکُ الِا بالعماره ومن طَلَب الخَراجَ بغیرِ عماده
اُخْرَبَ البلادَو آهلَکَالعباَدَو َ لَمْ یَستَقِمْ اَمرُهَالِآ قَلیلاَ[2]
ترجمه : باید تلاش و نظر تو درآبادانی زمین
بیشتر ازجمع آوری مالیات باشد چرا که مالیات جز با
آبادانی نمی گردد و آن کس که بخواهد خراج را بدون ایجاد آبادانی به دست آورد .
شهرها را خراب کرده و بندگان خدا را
نابود ساخته و حکومتش جزاندک زمانی دوام نیاورده
. سخن مولی امیرالمومنین (ع) بسیار روشن و روشنگر است که بین پرداخت مالیات و بین ایجاد اصلاحات اعم از آبادانی و عمرانی شهرها و قریه
ها و یااصلاح اخلاق و سنت ها و باورها
و فرهنگ جامعه و تهذیب نفوس رابطه متقابل است کما اینکه بین عدم پرداخت مالیات و ویرانی بلاد و انحطاط اخلاقی جامعه نیز
رابطه متقابل است .
ج: آسان گیری دروصول مالیات خدمتی
غیرمستقیم به عمران و آبادانی :
ازآنجا که بین اخذ مالیات و ایجاد
آبادانی و بالعکس رابطه ای مستقیم است هرنوع اخلال
دروصول صحیح آن و افراط و تفریط درایفاءاین وظیفه ملی و شرعی اثرسوء و تخریب گری برویرانی اراضی و اقتصاد کشور و نیز نفوس و اصلاح
جامعه دارد. لذا هر نظام و حکومتی که دغدغه
سازندگی لاد و افراد را دارد باید ضوابط شرعی و نکات بسیار دقیق ومنطقی که مولی امیرالمؤمنین (ع) زیر ذره بین ریزبین خویش
قرار داده ،مدنظر قرار دهد و ازحدود
تعیین شده توسط آنحضرت برای اخذ مالیات تجاوز نکند . فرمود " فَآنْ شَکَوا تِقْلاً اَوعِلّه اوانقِْطاَعَشِربْ اوبالهِ
اواحالَه ارضِاغْتَمَرهَآ غَرَقَ اواَ
حْجَفَبِها عَطَشَخَفَقَِّتَعَنُهم بمِا ترجُوا انْ یَصْلحَبَهِاَمرُهُم
وَلایَتْقُلَنَ یملوکَشِی ُ خَفَفَت بِها المؤونه َ عَنهم ُ
فَآنهُذُخرُیعَوُدُون به علیکَ فی عمادهِبلاوِکَ وتَزبین َ ولاتیک َمع استِجلَابکَ حَسنَتنَا ئهم وتبَحَجکَ بِاستفاضَه فیهمِ
مُعتمداًفَضْلَ قُوتِهمِبما ذَخَرتَعِندهَمْ
مِنْ اجمامِکَلَهمُوالتقد منهم بمِا عَوَّدتَهم ُمِنْ
عَدلَک عَلیهم وَافقِکَ بهم فَرُتَما حَدَثِ من الامورِ ما اذا عَوَلت فیه علیهم مِنْ بعدْ احتْملَوَهُ طیبهَانفُسهمِ به فان
العمران محتمل ما حَملَّتَهُ وانما یُوتی
اخرَابُ الارض من اعْواز اهلِها وانمّا یَعوزَ اهلُها لاشراف انَفسَْ الوِلاهِ علی الجَمع وشوء ظّنهم بالتقَاءوقلّه انتفاعِهمِبالعبره
.[3]
ترجمه : اگر مردم شکایت کردند ازسنگینی
مالیات یا آفت زدگی یا خشک شدن آب چشمه ها یاکمی باران
یا خراب شدن زمین درسیلاب یا خشکسالی ، درگرفتن مالیات به میزانی تخفیف ده تا اموشان سامان گیردو هرگز تخفیف دادن درمالیات
تورا نگران نسازد زیرا آنچه را که
تخفیف می دهی اندوخته ای است که درآبادانی شهرهای تو و آراستن ولایت تو نقش دارد و رعیت تورا می ستایند. وتوازگسترش عدالت میان
مردم خشنود خواهی شد و به افزایش قوت آنان
تکیه خواهی کرد .بدان چه درنزدشان اندوختی و به آنان بخشیدی و باگسترش عدالت دربین مردم و مهربانی با رعیت به آنان
اطمینان خواهی داشت . آنگاه اگر درآینده
کاری پیش آید و به عهده آنها بگذاری با شادمانی خواهند پذیرفت زیرا عمران و آبادی ، قدرت تحمل مردم را زیاد می کند. همان
ویرانی زمین به جهت تنگدستی کشاورزان است و
تنگدستی کشاورزان به جهت غارت اموال ازطرف زمامداران است که به آینده حکومت شان اعتماد ندارند و ازتاریخ گذشتگان عبرت نمی
گیرند .
د:چگونگی تعامل با مودیان مالیات و زکوه :
رعایت اخلاق اسلامی و نرمش و مدارا ازسوی
مأموران اخذ مالیات با مودیان ،اصلی است برگرفته
شیوه کشور داری امیرالمومنین (ع) که درخطبه ها ونامه های متعدد ازنهج البلاغه شریف بچشم می خورد و بخاطر پرهیز ازطولانی شدن
مطلب ازذکر عین عبادت نهج البلاغه خود داری کرده و تنها به ترجمه قسمتهائی ازسخنان حضرت اکتفاءمی
کنم .
آنحضرت درسال 36 ه .ق طی فرمانی به یکی
از مأموران جمع آوری زکوه و مالیات چنین فرمود:
هرگاه به آبادی رسیدی درکنار آب فرود آی
و واردخانه کسی مشو سپس با آرامش و وقار به سوی
آنان حرکت کن تادرمیان شان قرارگیری ،به آنها سلام کن ودرسلام و تعارف و مهربانی کوتاهی مکن ، سپس می گوئی
ای بندگان خدا ! مرا ولی خدا و جانشین او به سوی شما
فرستاده تا حق خدا را که دراموال شماست تحویل گیرم ، آیا دراموال شما حقی هست که به نماینده او بپردازید؟
اگر کسی گفت نه دیگر به اومراجعه نکن و
اگرپاسخ داد آری همراهیش کن برو بدون اینکه او
رابترسانی یا تهدید کنی یا بکارمشکلی وادار سازی هرچه ازطلا ونقره به تورساند بردار و اگر دارای گوسفند با شتر بود بدون اجازه
اش داخل مشو که اکثر اموال ازآن اوست .
آنگاه که داخل شدی مانند اشخاص سختگیر رفتار مکن حیوانی دارم مده و هراسان مکن و دامدار را مرنجان حیوانات را به دو دسته
تقسیم کن و صاحبش را اجازه ده که خود انتخاب
کند ، پس ازانتخاب اعتراض مکن سپس باقیمانده را به دو دسته تقسیم کن و صاحبش را اجازه ده که خود انتخاب کند و برانتخاب او خرده
مگیربه همین گونه رفتار کن تا باقیمانده
حق خدا باشد اگر دامداری ازاین تقسیم و انتخاب پشیمان است و ازتو درخواست گزینش دوباره دارد همراهی کن .[4]
بخش دوم : " جهاد عدوّها "
نبردبا دشمنان
جهاد لغتاًبمعنی تلاش و کوشش است و
دراصلاح معارف اسلامی بمعنی تلاش برای سرکوب دشمن
اعمّ ازدشمن خارجی که جهاد اصغر باشد یا دشمن باطنی و نقش اماره که جهاد اکبر باشد و یازدودن موانع رشد و هدایت جوامع و استوار سازی
ارزشها و الگوهای اسلامی و انسانی که جهاد
اوسط نامیده می شود و برای هر مورد سخنان بسیارارزنده درنهج البلاغه تعریف بطور اعم، ودرنامه 53 (نامه مالک) بطور اخص وجود
دارد .
آنحضرت پیرامون اهمیت اصل جهاد می
فرماید" انّ الجهادَبابُ مِنْ ابواب الجنَهِفَتَحَهُاللهُ
لِخاَصَهِ اولیاءوهولباسُالتقوی وَ درِعُ الله الحصینهُوحُبنَْتُهُ
الوثیقه ُفمن ترکه رغبهً عنه البْسَهُ الله ُ ثوب الذل ّ وشمله
ابلاءُ وَدُیِثتْ بالصغارِوالقمائه وَضُرِت علی قلبهِ بالا سهابِوَ ادیلَ الحقُ منه بتضییع الجهاد و سیم الخسف ومُنعُالنصف َ[5]
ترجمه : جهاد درراه خدا دری ازدرهای بهشت
است که خدا آن را بروی اولیاءخودش گشوده جهاد لباس
تقوی و زره صیانت بخش خدا و سپرمحکم اوست ،هرکس از روی بی میلی ازآن بیزاری جوید خداوند لباس ذلت براو پوشد ودچار بلاءگردد
و کوچک وذلیل شود دل او درپرده
گمراهی مانده و حق ازاو روی گرداند بخاطر تضییع جهاد و به خواری محکوم و ازعدالت محروم ماند.
قال علی (ع) "فالجنودُباذنِ الله
حُصونُ وزین الولاه و عزالدین و سبل الامن و لیس
تقوم الرعبه ُالاّ بهم.[6]
جهاد گران به فرمان خدا ، پناهگاه استوار
رعیت و زینت ووقار زمامداران و شکوه دین و راه تحقق
امنیت هستند. امور رعیت جز با وجود سپاهیان جهادگر استوار نگردد.
ب: ملاکات گزینش برای مدیریت و فرماندهی
جهادی :
مولی امیرالمومنین (ع) برای مدیران
و فرماندهان ، ویژگی ها و صفاتی را ذکرفرموده که
رعایت و لحاظ آن واجب و لازم است . می فرماید برای مدیریت و فرماندهی کسانی را برگزین که حائز شرایط ذیل باشند:
1-
" انْصَهُم ُفی نفسک لله ولرسوله ولامامک " خیرخواه
ترین افراد برای خدا و رسول و امام .
2-
"انفاهم جَیباً " پاکیزه ترین شان ازنظر جیب (حرامخورودست کج نباشد)
3-
" افضلهم حِلماً" برترین شان ازنظر حلم و بردباری
4-
" ممنّ یبطی عن الغضب " درخشم گرفتن کند باشد
5-
" ویستریح الی الغدر" ازعذرپذیری احساس راحتی کند
6-
" ویراف بالضعفاء" با ضعیفان رؤوف و مهربان باشد
7-
" وینبوعن الاقویاء " بازورمندان قدرتمندانه برخورد کند
8- "
وممن
لایثیره العنف " تجاوز و ستمگری او را برنینگیزد (تا ستم کند )
9-
" ولایقعد به الضعف " ناتوانی او را به صعودو شکست
نکشاند
10-" الْصِق
بذوی المروات والاحساب " با خانواده های صاحب مروت و مردانگی و صاحب حسب و شخصیت نزدیک بوده و رابطه ایجاد کن
11- " ثم اهل
النجده و السجاعه و السخاو السماحه [7] ونیز آنها که اهل رشادتهای درخشان و شجاعت وسخاوت و بخشندگی وبزرگواری اند
12-" واهل
البیوتات الصالحه والسوابق الحسنه "
ونیز خاندان های صالح ودارای سوابق نیک
ج) شعب جهاد :
امیرالمومنین (ع) جهاد را یکی ازستونهای
ایمان دانسته و جهاد رادارای چهار شعبه می داند (البته
به قرینه شعبه ها و اقسامی که حضرت برشمرده مراد شان جهاد اوسط است که هدف ازآن احیاءو اقامه ارزش ها و سنت های دینی است .
قال علیه السلام: "والجهاد منها علی
اربعه شعب علی الامر بالمعروف و النهی عن المنکر
و الصدق فی المواطن و شنان الفاسقین فمن امر بالمعروف شَدَ ظُهُؤر المؤمنین و مَنّ نَهی عن المنکر ارْعم انُوفَ الکافرین (المنافقین)وَمَنْ
صَدَقَفی المواطِنِقَضی ما علیه ومَن
سْنَتیَالفاسقین و غَضَب لله ِغَضِب الله ُ له وارضاهُیوالقیامه
[8]
ترجمه : جهاد یکی از پایه های ایمان است
که برچهار پایه استواراست . امربمعروف نهی از منکر ،
راستی درهمه جا ، زشت نمایاندن فاسقان ، کسی که امر بمعروف کند پشت مؤمنین را محکم ساخته و کسی که نهی ازمنکر کند دماغ کافران
(منافقان ) رابخاک مالیده و کسی که
راستی درهمه جا را پیشه خودسازد آنچه براو واجب بوده به انجام رسانده وکسی که فاسقان (بدکار) را زشت بنمایاند و برای خدا
غضب کند خداوند درروز قیامت بنفع او
غضب کند و او را درروز قیامت خشنود سازد.
بخش سوم :" وَاسْتصلِاح
اهلِها" اصلاح سازی مردم
اصلاح بمعنی گسترد و وسیعی که داردواژه مقدسی
است که درسرلوحه کار انبیاءبود و آیاتی ازقرآن
براین دلالت دارد (صرف نظر ازاینکه عده ای این واژه را بازیچه خود ساخته و دقیقاً عکس مفهوم آنرا اراده می کنند ) و آن عبارت
است ازبسامان رساندن همه نابسامانی های
مادی و معنوی روحی وعاطفی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی وغیره که همه اینها درشرح وظایف جهاد می گنجد تنها ساختن پل و عسال خانه
و انداختن چند تومان درصندوق صدقات ،
حلال همه مشکلات محرومین نیست . آنها نیازهای روحی و عاطفی دارند که با پول مرتفع نمی شود و انگیزه جهاد گران هم به رفع
نیازهای مادی محدود نمی شود بلکه همانگونه
که دربخشهای پیشین گفتیم حرکت جهادی ملازم با توسعه فرهنگ دینی است .
امیرالمؤمنین (ع) اقدام به حفر چاه و
احداث نخلستا می کرد و به کارش عشق می ورزید و این
خدمت مادی را درخدمت معنویات مردم قرار می دهد یعنی آنرا وقف می کرد برزوارخانه خدا و آنها را درانجام وظایف عبادی شان یاری می
کرد.
جهاد سازندگی تولد انسان ساخته شده متخلق
به اخلاق اسلامی و ایمان بود که سازندگی
نابسامانیها را وجهه همت خود قرار داد . برخلاف انسان مادی گرای غربی و غرب زده که "همَهِا عَلَفهُا " است او درعین
دارابودن مدارج عالیه دانشگاهی به پیروی مولایش
امیر المؤمنین با بکار بردن بیل و کلنگ و عمران مادی ، آبادانی نفوس و اصلاح آنها را دنبال می کرد تا روح ودین مردم را بسازد و اصلاحی
همه جانبه و چند وجهی درهمه جوانب
زندگی انسانها ایجاد کند و کاری خدا گونه کند که به تعبیر امیرالمؤمنین (ع) " اَصْلَحَکُلْ فاسِد[9] بهرفساد و نقصانی را به
سامان رسانده و اصلاح می کند ، وچه زیبا بین
اصلاح مادی و رفاه معیشتی با اصلاح نفوس ارتباط وملازمه می بیند آنجا که فرمود:
" اَسْبِغْ
عَلَیهم الاَ رزاقِ فَانَّذلکَقُوه ُ لَهم علَی اسْتصّلاح ِنُفوُسِهمِ[10]
مالک ! روزی آنها را فراوان گردان زیرا
این موجب می شود قوت و نیروی خود سازی واصلاح نفس پیدا
کنند.
بنابراین اصلاح هر بخشی ازامور جامعه
مادی یا معنوی درگرو اصلاح بخشهای دیگر است و اصلاح
همه زوایا، بهم پیوسته و مکمل یکدیگر است اصلاح دنیا و آخرت همپا و دوشادوش یکدیگر است ، درسخنی دیگر حضرت فرمود: " عجبت ُلعامر
دارلغناءو تارک دارالبقاء[11] درشگفتم ازاوکه
خانه گذرای دنیا را آباد می کند و خانه جاودانه آخرت را رها
کرده و نیز فرمود " انما لک من دُنیاک ما اصلحت به مثواک [12] بهره تو ازدنیا آن مقدار ازاصلاحی است که برای جایگاه ابدیت انجام
داده ای وفرمود :
" فلاتَسْتَهِنْ
بحق ّ رّبکَ ولاتُصْلَحُ دُنیاکَبِمحَْق دِینکَ[13] حق خدایت را سبک مشمار و دنیای خودت را به قیمت نابودی دینت اصلاح و
آباد نکن .
لذامولی امیرالمومنین (ع) بهمان اندازه
که دراصلاح امورمادی مردمان عصرخود می کوشید بیقین بیش
ازآن دراصلاح امور معنوی ودینی و فرهنگی مردم کوشا بود . لذا درنامه
مالک فرمان می دهد:
" ولاتَنْقُص ْ
سُنّه تَضُرُّ بِشَی َمن ماضی تلک السنن ... و اَکثِر مُدارَسهِ
العلماءو مناقشه الحکماءفی تثبیت ما صَلُح َ علیه اَمرَبلادِکُو اقامه ما استقام َبه الناسُقَبلَکَ [14]
ترجمه : مبادا سنت صالحه را که دلهای امت
به آن پایبند است و بالاتفاق به آن الفت دارند و
رعیت بواسطه آن به صلاح و خوبی دست یافته اند ،نقض کنی و مبادا سنتی ازسنتهای گذشته که ولو اندگی زیان می رساند پدید آوری .
درمجلس درس علماءو گفتگوی حکماءزیاد حضور
پیدا کن آن مجالسی که موجب تثبیت مصلحت حوزه حکومت تو می شود و باعث استواری اموری می شود که مردم پیش ازتو با آن به
استواری دست یافتند .
اصلاح همه جانبه مبتنی برمراحلی است :
الف : اول قدم رفع موانع ازسر راه
اصلاحات (استکبار زدائی و طاغوت شکنی )
همواره انبیاءالهی و رهبران دینی درصف
مقدم ظلم ستیزی و رفع استکبار و استثمار و توسعه
عدالت و اصلاح همه جانبه نابسامانی ها بوده اند و درقدم اول اقدامات اصلاحی خود به رفع موانع که همانا زدودن طاغوت ها و مترفین بوده ،
پرداخته اند تا این گام اساسی برداشته
نشود امیدی به تحقق هیچگونه اصلاحی نیست . ودرهمین قدم اول حرکت درگیریهای شدیدی بین انبیاءو پیروان مکتب شان ودرصورت
موفقیت دراین قدم ،قدمهای بسیار بلند و
سازنده درتاریخ بشریت برداشته شده که به مثالهای زیادی درتاریخ می توان برای آن اشاره کرد.
قرآن می فرماید: " وَکذَلِکَ
مااَرْسَلنا مِنْ قَبلک َ فیِ قَریَه مِنْ مذیر الاِقاَلْ
مُترقُوماَانِا وَحَد نا آباءئناعَلی امهَوَانِا علی آثارهمِ لَمُقتَدُؤنَ قالَاولَوحِبتْکمُبِاهدی مماِ وَجدَتُم عَلیه
آبائکم ُ قالوُا انِا بمِآ ارُسلْتُم
بِه کاَفرِونَ فَانتْقمتاَمِنهمُفاَنْظرُ کَیَف کاَن عاقبهُالمکذِبینَ[15]
ترجمه : این چنین است که ما پیش ازتوبسوی
هیچ قریه ای پیامبری نفرستادیم مگر اینکه مترفین آن
قریه گفتند ما پدرمان را بر دینی یافتیم وما ازآثار شان پیروی می کنیم،آن پیامبر گفت حتی اگر من (پیام هدایتی ) بیاورم که
هدایتگر ازآنچیزی باشد که پدرتان یافته
اند؟ گفتند ما به آنچه برای آن فرستاده شده اید
کافریم پس ما هم ازآنها انتقام گرفتیم پس نظرکن که
عاقبه تکذیب کنندگان حق چیست؟
ب – حمایت محوری
ضعفاء از بعُدمادی و معنوی :
پیامبر عظیم الشان اسلام طبق آیات متعدد
قرآنی و نیز پیروان آنحضرت مامور شده اند همنشین و هم
سطح و همدم محرومان و مدافع حقوق آنها باشند .
قرآن :" وَلاتعَدُ عیَناک َ
عَنْهمُتَریدُ زینَهُالحَیاه الدَنیا [16]
ترجمه : چشمان خود را از آنها درنگزران
که بخواهی زیبائی های زندگی دنیا را بدست آوری .
قرآن : وَ ماَلَکمُ لاتُقاتِلُون َسبَیل
الله و َ المُستْضعَفین مِنْ الرجال و النساءوَالولدَآنِالذَین
یَقولون َرَبّناَاخْرِ جناَمِنْ هذِه القَریه الظالم اَهلُها
وَاجْعَل لَناَ مِنْلدُنکَولیاًواجْعلَلَناَمِن ْ لَدُنکَنصیراً[17]
ترجمه : شما راچه شود که درراه خدا و
مردمان مستضعف ازمردان و زنان و کودکان مبارزه نمی کنید
. همانها که می گویند خدایا ما را ازاین سرزمینی که مردمش ستمگرند بیرون بر. وازنزد خودت برای ما سرپرستی مقررکن وازنزد خودت
برای ما یاوری قرارده .
قال علی (ع): " ثُمّ الله الله فی
الطبقه السفلی من الذین لاحیله لهم مِنَالمَساکین
َ و َالمُحتاجین و اهلِالبوسی والزمنی فَان ِفی هذه الطبقه ِ قانعاً ومعتراً فَآن للاِ قصی َ منِهم ُمثل الذّی
للاِدنی وکلّ قداشترعیتَحَقّه فُلایَشغَلنکَّ
عَنهمُبَطَرُ ..... وَلاتُصَعرِ حَدّک َلهم وَتَقََقدْ اَمُورَمَن
ْ لاَیَصِلُ اِلیکَ مّنهُم ممّن تَقْتحمُه ُوالعُیوُن وَتُحقرُهُالرِجالُ.....
وَتعَّهدْ اهْلَالیُتمْ وذَوی الرِقه فی السِن ّ ممِّن لاحیلهَ
له و لاینصب للمساله نَفسَهُ وذلک علی الولاه تقیل .[18]
سپس خدا را و خدا را درنظر آر درمورد
طبقه پائین (و آسیب پذیر) جامعه که هیچ راه و چاره
ای برای سرو سامان دادن به زندگی شان ) ندارند و آنها عبارتند از فقراءزمین گیر و نیازمندان و گرفتاران و دردمندان ، زیرا درمیان این
طبقه ، گروهی خویشتن دار (و آبرومند)و گروهی دست به گدائی
برمی
دارند. دور افتاده ترین شان همان حقی دارد که
نزدیکترین شان و تو برعایت حق همه موظّف شده ای مبادا خود آرائی و رفاه طلبی تو را ازآنها غافل کرده و بخود مشغول سازد.... ازآنها
روی برمگردان و امورکسانی را که به تو دسترسی ندارند
بررسی کن همان کسانی که به چشم نمی آیند و مردم
آنها را حقیر می شمارند .... بررسیدگی به یتیمان و پیران و ضعیفان تعهد داشته باش همان کسانی که هیچ راه و چاره ای ندارند و خودش را
درمعرض بازگوئی خواسته های خود قرار نمی
دهند و این بر دولت مردان ثقیل است .
ج- خدمت بخلق خدا را وجهت همت خودساختن
باقطع نظر ازمذهب و یاملک سیاسی :
قال علی : " وَاشْعرِ قَلبکَالرحمه
َللرّعبه و المحبهَلهم واللُطف َبهم ..... فَانَّهمُ
صِنفان ِ اِمّا اخُلکَفی الدین اَوْنَطیرُ لَکَفی الحلق ِ [19] .
ترجمه : دلت را با مهربانی به رعیت و
محبت و لطف به آنها شعورمند ساز ... زیرا رعیت
ازدو گروه خارج نیستند یا برادر دینی ( و مسلمانند) و یا همنوع و شبیه تواند درآفرینش
وبقول یکی ازعرفاءکه جملگی مدعی پیروی
ازامام المتقین و العارفین امیرالمؤمنین هستند :
بردرسرایم بنویسید هرکس که بدین سرای
درآیه نانش دهید و ازایمانش نپرسید که هرکی به نزد
خدای به جانی ارزد به نزد ابوالحسن به لقمه نانی ارزد .
درمباحث گذشته تبیین شد که اصلاح و
آبادانی محدود به عمران اراضی و قنوات و راهها
نمی شود بلکه زمینه بسیار وسیع و گسترده ای دارد و دردرجه اول شامل تربیت و سازندگی نیروی انسانی لایق است بنابراین اصلاح و آبادانی
را دردو بخش می توان خلاصه کرد .
1- اصلاح و
عمران اراضی و.... 2- اصلاح و سازندگی نیروی انسانی
1- اصلاح
وعمران اراضی :
درسخنان مولی امیرالمومنین بطور فراوان
سخن ازاصلاح و آبادانی دنیا به میان آمده ولی
غالب این سخنان به عمران جهان مادی بنفسه نظر ندارد بلکه آنحضرت به دنیا به صورت ابزار گونه و هدفدار می نگرد و دنیا را درخدمت آخرت و
وسیله ای برای سعادت ابدی آن دنیا می
بیندد . احیاء نخلستان و مزارع و حفر چاه توسط آنحضرت و مانند آن ه برای ثروت اندوزی بلکه برای رفاه حجاج و پاداش آخرت بود ؛
آنحضرت دروصیت خود به حسنین(ع)می
فرماید " وَشَرطُعَلیَ الذیَیَحْعَلُهُالله اَن یَتْرکَ المالَعَلی اصوله وَیُنفقْ مِن ثَمرهَحَیث امِره به
وَهدِی َلَهُواللاّیبَیعَمِن ّ
اَولادِنَخَیل هذِه القُری َوَدیِه ّ حتیَتشکل ارضها
غراساً.[20]
ترجمه : علی باهرکس که مالش دردست او
قرارگیرد (ومتولی آن شود) شرط می کند ،اصل مال
(یعنی درختان ) راحفظ کند و میوه آنرا درموردی که تعیین شده اتفاق کند و نهال نخلهای این قریه ها را نفروشد تا درختان همه جا را فرا
گیرد بگونه ای که راه رفتن درآن دشوار شود
. ودرجای دیگر فرمود :" وَنُظهراُلاصلاحَ فی بلاِدِکَ" [21]
ترجمه : اصلاح و سامان دهی را درشهرها و
سرزمینها یت نمایان خواهیم ساخت.
ونیز فرمود: " فَاَوسِعْ فی ِ
کدحِکَ" دردست رنجت توسعه ده "
وبطور کلی تلاش و کوشش را برای دستیابی
به مقاصد عالی لازم دانسته و اصل قرارده .
و فرمود " لایارک الحق الا بالحجدحق
بدست نیاید مگر با کوشش و تلاش [22]
وفرمود " علیکم بالجهد و الاجتهاد
برشما باد به جدیت و تلاش [23]
2- اصلاح و
سازندگی نیروی انسانی
هراصلاحی بستگی بروجود دوطرف است :
اصلاحگر و اصلاح شونده و گاه هریک ازاین دو نقش طرف
مقابل رانیز دارد. ازسخنان مولی امیرالمومنین استفاده می شود اصلاح پدیده ای است که موقوف بروجود دو شخص مزبور است و هریک شان هر دو
نقش را بصورت متقابل دارند .
قال علی (ع):" اَن اَلَرْعَیَه
طَبقَاتُ لَایُصْلحَ بَعضَهاَ اَلاْ ُبیََض َولَاغنَی
َبیْعَضهَا عَن َبعضَ [24]
ترجمه : رعیت ازطبقات مختلف تشکیل شده
هرطبقه ای اصلاح نشود مگر بواسطه طبقه دیگر وهیچیک را
ازدیگری بی نیازی نیست . ونیز دولت و ملت دراصلاح یکدیگر نقش متقابل دارند.
قال علی (ع) " فَلیَستِ اَلرْعیَه
تَصلَحِ اَلْا بَصلَاح اَلوْلاَه وَ لَاتصَلحْ اَلوَلاَه
اَلا َباسَتقاَمه َالَرعَیه َفاَذا اَدت ِالَرعَیهْ اَلی اَلواَلیِ حقَه َو َادِی اَلوَالیَ اَلیَهاْ حَقهَا عَزالَحقَ بَیِنهمَ وَ
قَامتَ مَنَاهِجُ الَدَین [25]
ترجمه : ممکن نیست که رعیت اصلاح شود مگر
با صالح شدن زمامداران و زمامداران اصلاح نشوند مگر
با استقامت و پایمردی رعیت ، هرگاه رعیت حق کارگزاران را اداءکنند و کارگزاران نیزحق رعیت را اداءکنند، حق عزت پیدا می کند
و راههای وصول به حق استوار گردد.
بخش چهارم :" وَعماده بِلادِها
" عمران زمین (اراضی و شهرها )
پس
ازخلقت و آفرینش جهان ؛ عمران و آباد سازی آن شروع می شود و مهمترین و برترین عامل سازنده و آباد گر ، یعنی انسان را خداوند بکار
می گیرد و می فرماید" هُؤانشاَکمُمِن
ْ الارَضِ وَاْستَعْمَرکُم فیها[26]
اوست که شما رابوجود آورد و درراه آبادی
زمین بکارگرفت.
ونیز مولی امیرالمومنین (ع) درسخنان
گهربارش بر همین نکته صحه گذاشته آنجا که می فرماید:
"فَآهَبطَه بَعَد
اَلتوَبهَ لَیعِمَراَرَضهَ بَنسْلَه َو لَیقَیم ُبالَحجِهِ بَه َعلَی َعبَاِدِه [27]
ترجمه : خداوند آدم (ع) را پس ازپذیرش
توبه اش به زمین فرود آورد تا توسط نسل او زمین را
آباد سازد و با این کار حجت را بربندگانش تمام سازد.
ودرجای دیگر فرمود :" عبِادَمخَلوقِونَ
.... هَدوَ اَسبَیلْ الَمنَهجْ َو َعمَروِ مَهلَ
اَلمَسّتعْتبَ َو َخلَولَمضَمْارَ اَلجَیَاد َو روَیهِ اَلاَرْتَیادَ وَ اَناْه ِالَمقَتبَسَ اَلمَرثْادَ فیَ مَدهَ اَلاجِل
ُوَُمضَطربَ الَمهَل [28]
ترجمه : بندگان خدا خلق شده اند و براه
روشن هدایت شده اند و عمر داده شدند و مهلت گرفتند.
... و آزاد گذارده شدند تا مسابقه نیکو کاری گذارند و فکر و اندیشه خود را بکاربگیرند ودرزمانی که مهلت دارند برای شناخت
نورالهی درزندگی دنیا تلاش کنند.
الف : درمنطق دولت اسلامی آبادانی و سو
درسانی مقدم برسود جوئی است.
قال علی (ع): " ولََیکنَ نظَرکَ فَی
ِعَماِره َالَبْلادَ اَبلْغ مَنْ نظَرکَ فَیِ
اَسِتجْلاَب َالخْراجَ لَاْن َذلَک َلاَیدْرک اَلاَباَلعمِارَه وَمّن َطلبَ الَخرِاجَ بَغیَرعمَارهِ اخَربُ الَبلاَد وِ اهَلکَ
اَلعِباد[29]
ترجمه : باید تلاش تودرآبادی زمین بیشتر
ازجمع آوری خراج باشد چرا که خراج جزبا آبادانی فراهم
نگردد و آنکس که بخواهد خراج را بدون آبادانی (مزارع و شهرها) به دست آورد شهرها را خراب کرده و بندگان خدا را نابود ساخته .
ب: شرط اساسی درتحقق عمران و آبادی ایمان
است :
قال علی (ع): فبَا َلایَماِن یَستُدل
ِعلَی اَلصاْلحاَت وَ باَلصاَلحَات َسیدِل عَلیَ
الَایَماِن َو بَالاَیمْان ُیعَمرُ الَعلَم [30]
باایمان می توان به کارهای نیک وعمل های
صالح رهنمون شده و بااعمال صالح می توان به
ایمان دست یافت با ایمان علم به رشد و آبادانی خود می رسد و درجای دیگر می فرماید وَلاتَبقِی َلاخْرتَک َعناَداًتَعمَردنِیاکَ
بَخرَاب َآخرتَک [31]
ترجمه (با ازدست دادن ایمان ) توشه ای
برای آخرت خود باقی نگذاشتی دنیا را بقیمت خراب
کردن آخرت آباد کردی
ج) آباد سازی دنیا ممدوح یا مذموم ؟
باتوجه به مضمون جمله فوق و صدها مانند
آن دراذهان بسیاری ازمؤمنین ذهنیتی شکل گرفته که گویا
بین آبادانی دنیا و برخورداری ازنعمت های جهان آخرت منافاتی هست و این دو را با هم درتعارض و تناقض می بینند . درحالی که
آنچه مزموم است دلبستگی و فریفتگی درمقابل
دنیاس بگونه ای که از هدف و جهان آخرت غفلت ورزیده و وظایف بندگی خود را دراین دار آزمایش از یاد ببرند و درنتیجه ازدست
یابی به جایگاه مناسب خویش درزندگی جاوید
اخروی بازماند. امیرالمومنین (ع) که امام المتقین و پیشوای زاهدان است جمع بین هردوکرد هم نخلستانها آباد کرد و چاهها حفر
کرد و برنیاز مندان بویژه زوارخانه خدا
وقف کرد و هم درنهایت زهد و پارسائی زیست و ازدنیا رفت و دررد کسانیکه دلبسته دنیا بودند و ریاکارانه ازدنیا مزمت می کردند،سخنان
بلیغ و سودمندی درتعریف وتکریم دنیا
فرمود :
:" انَ الَدنُیاَ
داَرصَدقِ لَمنْ صَدقَها َودِارُ عاَفیَه َلمْن َفهَم َعنَهاِ و َداَرغَنَی َلمَنِ تزَودَ مَنهَا وَ دَارِ مَوعَظهَ
لَمْن اَتعْظ بَهاَ مَسجِد اَحبْا الله
َومَصلَی َملاَئکهَ الله وَ مَهبِط وَحیَ الله َومَتجَر اَولَیاَءاَلله
َاکتَسبَوا َفیَهْا رَحمهَ وَ رَبحّّو َفیهَا اَلجْنه فَمنَ وَایَدمهَا
وَ قَد اَذتتَ بیَنهاَ وَ ناَدِت ُبفَراقَها َو نَعت ِنفَسَها وَ اَهلهَا فَمئَلتَ لهَم َببلَاِئهَا اَلبلَاءوَ سوَقتَهمِ
بَسروُرهاِ الیَ اَلسرْوَر راَحتَ بعَافیهَ
وابَتکرَت بَفجیعهَ ترغَیباً وتَرهیَباً وتحَفریفَاًفذَمهاَ
رجَال َغداَه الَنداَمهَ ووَحمَدهاَ آخرَون یَوم اَلقیَامهْ ذکَرتِهمُ
اَلدنَیا فتَذکِرواَ وَ حدَتهْم فَصدَقوْا ِو وَعظَتهْم فَاتعْظِوا[32]
ترجمه : همانا دنیا سرای راستی برای
راستگویان و خانه عافیت برای دنیا شناسان وخانه
بی نیازی برای توشه گیران وخانه پند برای پند آموزان است و سجده گاه دوستان خدا ، نماز گاه فرشتگاه الهی ؛ فرودگاه وحی خدا ومحل تجارت
دوستان خدا که درآن رحمت خدا بدست
آوردند. و بهشت را سود بردند چه کسی دنیا را نکوهش می کند و جدا شدنش را اعلام داشته و حال آنکه دنیا با بلاهای خود بلاها را نمونه
آورد و با شادمانی خود آنان را به
شادمانی رساند درآغاز شب بسلامت گذشت و بترساند و هشدار دهد . پس مردمی دربامداد با پشیمانی دنیا را نکوهش کنند و مردمی دیگر
درروز قیامت آنرا می ستانید . دنیا حقایق را به یادشان آورد یاد
آوران شدند ازروی دادها برایشان حکایت کرد او را تصدیق
کردند و اندرزشان داد پس پذیرفتند .
د: کدام پروژه ها اولویت دارد؟
گرچه با امکانات مالی و فنی که دراختیار
جهاد گران و آباد گران کشور اسلامی است می توانند هرطرح
و پروژه عمرانی را دردست گیرند ولی مثل جهاد گران مثل آشپزی است که با بودجه و امکاناتی که دراختیار دارندمی توانند غذاهای
مختلف برای پذیرائی شوندگان مختلف بپزند ولی
بهترین نوع آشپزی که شایسته هنرورزان نظام عدالت گستر اسلامی است آنست که مطبوعتر باهزینه ای کمتر و بهرمندی ازآن شاملتر
باشد.
لذا آن جهاد گر عدالت گستر و بزرگ یعنی
مولی امیر المومنین طی فرمانی به مالک امر می کند
دربین همه طرحها و پروژه ها پروژه ای رابرگزیند که سه شاخصه و ویژگی داشته باشد.
اول : اَوسطَها ُفیَ الَحْق درسنجش با
معیارحق میانه وبدور ازافراط و تفریط باشد
دوم : وَ اعمها فی العُدلَ فراگیرو
شاملتر باشد همراه با عدالت
سوم : وَاجمعهَُا لرضی الرَعیهَ [33]
رضایت همه جانبه و چند وجهی عموم مردم را دربرداشته
باشد بنفع اکثریت باشد
هـ - خدمت رسانی بی منت و بدون توقع
قال علی (ع):" وایاَکَو المنّ
عَلیَ رَعیِتک َباحَساَنک َو اَلْمزَید َفیَما َکانِ
مَن فَعلَک َاواِن تُعدَهم َفتتَبعَ مَوعدَک بخَُلفُک َفاَن اَلمنَ یَبطِل َالَْاحَساَن َوالَزیَد َیذْهب َبنَورِ الَحقَ َو اَلخلَقَ
یَوجَب َالمَقتَ عَندَالله َو الَناَس َقاَل الله
تعالی : کبَر مَقتاَ عنَدالله اَن َتقوِلو َا َمالَاتفَعلِون
[34]
ترجمه : مبادا هرگر باخدمت هائی که انجام
می دهی برمردم منت گذاری و یاآنچه را انجام می دهی
بزرگ بشماری با مردم را وعده داده سپس خلف وعده نمائی ! زیرا مت نهادن نیکو کاری تورا باطل می کند و بزرگ شمردن کاری که انجام
داده ای نورحق را خاموش می کند وخلف وعده
خشم خدا و مردم را بر می انگیزد
زیرا خداوند درقران فرمود به دشمنی بزرگ نزد
خدا آنست که چیزی بگوئید که خود عمل نمی کنید
. ودرجای دیگر فرمود: "وَاشعَر قَلبِک
َالرْحمهَ لَلرَعِیه َو اَلمْحبَه لَهم َو َاللَطف َبهَم وَ لاَتکوَنن
َعلیَهمَ سبَعاً ضَاریاً تَغتَنمِ اَکلَهمِ فاَنهَم َصنِفاَن اَما اَخ ِلکَ فَی ْالَدیَن اَونَظیِر لکَ فَی اَلخلَق [35]
ترجمه : قلب خودرا به مهربانی با مردم و
محبت ولطف به آنها شعورمند ساز مباد ابسان حیوانی
درنده برای شکار آنها درکمین بنشینی وخوردنشان را غنیمت بشماری زیرا مردم دو دسته اند یا برادر دینی تو و مسلمانند و یاهمنوع
تو ودرآفرینش همانند توه اند. تمام
وآخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین
دکتر مرتضی فاطمی مدرس حوزه علمیه مشهد تلفن
09151635900
01 نهج البلاغه ن 53 ب
79
02 نهج البلاغه ن
53 ب 80
03 نهج البلاغه ن 53 ب
81
04 نهج البلاغه ن 25
05 نهج البلاغه خ 27
06 نهج البلاغه ن 53 ب
44
07 نهج البلاغه ن 53 ب
51 تا 53 و 34
08 نهج البلاغه ق 31 ب
7
01 نهج البلاغه خ 178
02 نهج البلاغه ن 53 ب
74
03 نهج البلاغه ق 126
04 نهج البلاغه ن
31 ب 7
05 نهج البلاغه ن 43 ب
3
01 نهج البلاغه ن
53 ب 38
01 احزاب آیه 22 تا
25
02 کهف 28
03 نساء75
01 نهج البلاغه ن 3
ب 101
01 نهج البلاغه ن
24 ب 5
01 نهج البلاغه
02 نهج البلاغه
03 نهج البلاغه ح
230 ب9
04 نهج البلاغه ن
53 ب 41
05 نهج البلاغه
01 هود 61
02 نهج البلاغه خ
91 ب 83
03 نهج البلاغه خ
83 ب 17
01 نهج البلاغه ن
53 ب 8
02 نهج البلاغه خ
156 ب 3
03 نهج البلاغه ن
51 ب 2
01 نهج البلاغه ق
131
01 نهج البلاغه ن
23
02 نهج البلاغه ن
53 ب 146
03 نهج البلاغه ن
53 ب9