hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdff119802000000230d000001000200
در اقتصاد داناییمحور استعداد زنان شکوفا میشود
هم در کشورهای فقیر
و هم در کشورهای توسعهیافته، زنان بخش عمدهء فقر ا تشکیل میدهند حتی در ایالات
متحده نیز طبق آمار منتشر شده از سوی ادارهء سرشماری، 1/14 درصد زنان و 1/11 درصد
مردان در فقر زندگی میکنند. در کشورهای درحال توسعه وضعیت اقتصادی زنان بسیار وخیمتر
است. بر اساس برآورد کارشناسان سازمان ملل 70 درصد فقرای جهان زنان هستند و با روزی
کمتر از دو دلار زندگی میکنند. بانک جهانی در گزارش جدید خود اعلام کرده است راهحل
اصلی، رفع فقر زنان مشارکت آنها در فعالیتهای اقتصادی است و این اقدام به رشد کل
اقتصاد کمک بزرگی خواهد کرد.
روند مستقل کردن زنان از لحاظ اقتصادی در
کشورهای ثروتمند بسیار کند بوده است و در کشورهای درحال توسعه، موانع نهایی و بنیادین
از رشد حضور زنان در اقتصاد و دسترسی ایشان به منابع اقتصادی
جلوگیری میکند. یکی از مهمترین عوامل مساوینبودن فرصتهای اقتصادی زنان با
مردان، تبعیضی است که خانوادهها علیه دختران برای تحصیل قایل میشوند. این امر نه
تنها چشمانداز زندگی شخصی زنان را در آینده دچار اختلال میکند بلکه با محروم
کردن نیمی از نیروی کار از مشارکت در فعالیتهای اقتصادی، از رشد مناسب اقتصادی میکاهند.
گزارش بانک جهانی نشان میدهد بهطورمتوسط دستمزد زنان در جهان 22 درصد پایینتر
از مردان است و این وضعیت در کشورهای در حال توسعه بدتر از متوسط جهانی است. از سوی
دیگر زنان جهان بسیار کمتر از مردان به اعتبار و وامهای بانکی برای کسب و کار
دسترسی دارند. برای مثال آمار منتشر شدهء بانک جهانی نشان میدهد در آفریقا، تنها یک
درصد اعتبارات اعطا شده از بخش کشاورزی در اختیار زنان قرار میگیرد. تغییر این
وضعیت بسیار دشوار و زمانگیر است اما راه دیگری وجود ندارد زیرا بهبود دسترسی
زنان به فرصتهای اقتصادی به محو محرومیت آنها و در نهایت رشد اقتصادی کشورها
منجر خواهد شد و به همین دلیل است که بانک گرامین شبیه بسیاری از نهادهای ضدفقر
تصمیم گرفته بر رفع محرومیت زنان تمرکز کند. تقریبا تمام وامگیرندگان
این بانک زن هستند و ارایهدهندگان وامهای خرد تلاش میکنند ترتیبی دهند که وامهایشان
به افزایش دسترسی زنان به منابع اقتصادی و بهبود وضعیت آنها منجر شود. برای مثال
وامدهندگان کاری میکنند که خانهء ساخته شده یا خریده شده از دسترنج زنان در مالکیت
آنها باقی بماند.
بانک جهانی و سازمان ملل در گزارش سال 2006 مدارک و شواهدی ارایه کردهاند
مبنی بر اینکه اعطای قدرت اقتصادی بالاتر به زنان به رشد اقتصادی کمک میکند. در
بسیاری از کشورهای در حال توسعه مردان منبع درآمد خانواده هستند و توزیع درآمد بین
دختران و پسران خانواده علیه دختران تبعیضآمیز است. به این ترتیب زنان آینده نیز
به سبب همین تبعیض، از امکانات تحصیلی، شغلی و اجتماعی پایینتری نسبت به مردان
برخوردار خواهند شد و این چرخهء معیوب ادامه پیدا خواهد کرد. قدرت اقتصادی، نحوهء
تصمیمگیری زنان را به گونهای تغییر میدهد که باعث رشد رفاه کل جامعه میشود.
تحقیقات نشان میدهد در خانوارهایی که زنان درآمدها را تقسیم میکنند، هزینهها بسیار
اقتصادیتر انجام میشود و سلامت خانواده را بیشتر تامین میکند.
برای بسیاری از تحلیلگران اقتصادی این پرسشها مطرح است که آیا رشد
اقتصادی به بهبود وضعیت زنان منجر خواهد شد یا ارتقای سطح زندگی و افزایش دسترسی
آنها به منابع اقتصادی، رشد اقتصادی را سبب خواهد شد؟ پاسخ این پرسش
به ساختار اقتصادی هر کشور بستگی دارد. در کشورهایی که ایجاد ارزش اقتصادی به قدرت
بازو و کار فیزیکی بستگی دارد به طور طبیعی زنان از جایگاه مناسب برای ایجاد ارزش
اقتصادی برخوردار نیستند، اما در جوامع دیگر که ارزش اقتصادی حاصل تفکر و خلاقیت
است زنان نقش گستردهء خود را در رشد اقتصادی نشان دادهاند. در این جوامع رشد
اقتصادی دانش محور، موقعیت زنان را بسیار بهبود بخشیده است. هر چه نقش زور بازو در
اقتصاد کمتر میشود، فرصتهای شغلی برای زنان بیشتر میشود. در اقتصاد دانشمحور،
قدرت و نفوذ اقتصادی و سیاسی زنان بسیار سریعتر از اقتصادهای دیگر رشد میکند. به
این ترتیب بسیاری از اقتصاددانها معتقدند، به جای تمرکز صرف اعطای وام به زنان
برای راه انداختن کسب و کارهای کوچک - که البته ضروری است - بهتر است ساختار و
محور اقتصاد را به سوی دانش و نرمافزار تغییر داد تا خود به خود زنان جایگاه
مناسب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود را بیابند.
زنان
کارآفرین در آفریقا
بر اساس تازهترین برآوردها، زنان 52 درصد
جمعیت 805 میلیون نفری قارهء آفریقا را تشکیل میدهند. به این ترتیب شکی باقی نمیماند
که قدرت بخشیدن به این گروه برای رشد پایای اقتصادی ضروری است. اگرچه تحقیقات در
زمینهء کارآفرینی زنان آفریقایی محدود است، اما تحقیقات انجام شده نشان میدهد، زنانی
که دارای ابزارهای اقتصادی و نیز منابع درآمدی هستند بیشتر از مردان در زمینهء
آموزش، رفاه خانواده و اجتماع سرمایهگذاری میکنند. همچنین در آفریقا میزان
برقراری ارتباط بین زنان کارآفرین با هم بسیار بیشتر از ارتباطی است که مردان
کارآفرین با هم برقرار میکنند در نتیجه شبکههای زنان کارآفرین استحکام بسیار بیشتری
دارند. به این ترتیب میتوان گفت زنان آفریقایی که از کمترین امکانات اقتصادی برای
رشد بهرهمند هستند، کلید توسعهء پایدار این قاره محسوب میشوند، البته این گفته
در کشورهای پیشرفته و توسعهیافته نیز کاملا صادق است. در ایالات متحده از سال
1990 تعداد شرکتهای تاسیس شده توسط زنان 45 درصد رشد کرده و اکنون این واحدها _20
میلیون نفر را در استخدام خود دارند و در کل سال گذشته بیش از هزار میلیارد دلار
فروش داشتند. در آفریقا نشانههایی از تحول مثبت مشاهده میشود. در محیطهای کاری
زنان به تدریج درصد بالاتری از کل نیروی کار را تشکیل میدهند و نیز میزان کارآفرینی
رسمی توسط آنها در حال افزایش است. در جهان، متوسط نرخ کارآفرینی زنان نسبت به
جمعیت 72/7 درصد است، اما در آفریقا این میزان 8/4 درصد است و این زنان در کارهای
نسبتا غیرتخصصی نظیر صنایع دستی، کشاورزی و خدمات مشغول فعالیت هستند. بیش از 60
درصد زنان کارآفرین در آفریقا تنها سواد خواندن و نوشتن دارند و برخلاف مردان، از
بسیاری امکانات برای توسعهء کسب و کار خود بیبهره هستند، زیرا این گروه از دید
بانکها و نهادهای تامینکنندهء اعتبار، مقبولیت کمتری دارند. بر اساس تحقیقات
انجام شده توسط انجمن کارآفرینی آفریقا، زنان اعتماد کمتری به خود و تواناییشان
دارند. از سوی دیگر جو اجتماعی حاکم بر کشورهای آفریقایی، ورود زنان به عرصهء
کارآفرینی را دشوار کرده است. اقتصاد این کشورها هنوز داناییمحور نیست بنابراین
زنان به سختی میتوانند موقعیت اقتصادی مناسبی در این جوامع به دست آورند.
تعدادی از کشورهای آفریقایی برای حل این مشکل تدابیری را اتخاذ کردهاند،
اما مشکل دیگر این است که درآمدزایی کارآفرینان زن در آفریقا در مقایسه با دیگر
کشورها و مناطق به ویژه آسیا کمتر است و این امر سرعت حضور موثر این گروه را در
جایگاههای مهم تصمیمگیری سیاسی و اقتصادی کند میکند. به نظر میرسد نوعی تقسیم
کار در آفریقا صورت گرفته که باعث شده زنان در مشاغل کمدرآمد حاضر شوند برای مثال
در این قاره 80 درصد غذا توسط زنان تولید میشود در حالی که در آسیا و آمریکای لاتین
این میزان به ترتیب 60 درصد و 40 درصد است. در آفریقا کار زنان برای ادامهء حیات
خانواده مهم است. به این ترتیب فعالیت در زمینههای دیگر اولویت زنان نیست.
منبع:هفتهنامهء اکونومیست - ژوئن 2007
به نقل از روزنامه سرمایه