hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdffdb7802000000e50c000001000100
ضرورت خوشه سازی بنگاههای کوچک و متوسط
محمد
ناطق
رحیم
محترم قلاتی
چکیده
مقدمه
با
توجه به تغییرات محتوایی و کیفی بسیار
زیادی
که از چند دهه اخیر در بازارهای جهانی رخ داده و حرکت به سوی جهانی شدن بازارها
شروع و به موازات آن دوره تولیدمحوری در انتهای حیات خود و مشتریمحوری در حال نضج
گرفتن است، تولیدکنندگان صنعتی با هدف استفاده بهینه از امکانات و جلوگیری از هدر
رفتن منابع باارزش به تمهیداتی متوسل شدهاند که نتیجه آن تغییر ساختار صنعتی
است. از مشخصات اصلی این تغییر ساختار، ترویج بیش از پیش صنایع کوچک است. در سالهای
اخیر توجه فزایندهای به کوچکسازی شده و روند توسعه بنگاههای کوچک و متوسط به طور
بالایی افزایش یافته است. این بنگاهها دارای مزایای زیادی نسبت به صنایع بزرگ
هستند که از آن جمله میتوان از ارزش افزوده، نوآوری، اشتغالآفرینی و انعطافپذیری
بیشتر نسبت به صنایع بزرگ نام برد. بنابراین لزوم توجه به این بخش از اقتصاد
ضروری است. از طرف دیگر کوچک بودن این بنگاهها و حجم پایین منابع در دسترس موجب ایجاد
محدودیتهایی برای این بنگاهها میشود که از آن جمله محدودیتهایی مالی، تحقیق و
توسعه، بازاریابی و غیره هستند. بنابراین، میتوان گفت که بازاریابی یکی از مشکلات
اساسی این بنگاههاست که دلایل آن، هزینه بالای تحقیقات بازاریابی، نداشتن کادر
مجرب و در کل نداشتن امکان انجام فعالیتهای بازاریابی گسترده به دلیل هزینههای
بالای آن است. یکی از راهکارهای اساسی که در محافل علمی برای ساماندهی به بحث صنایع
کوچک و متوسط مورد توجه قرار گرفته است تجمیع این بنگاهها و سازماندهی آنها در
قالب خوشههای صنعتی است. بدین ترتیب، تمرکز تعدادی از بنگاههای کوچک و متوسط در
یک حوزه جغرافیایی، موجب ایجاد مزایایی برای بنگاههای درون خوشه میشود. به عبارت
دیگر، با تجمیع شرکتهایی که در زمینههای مشابه یا مرتبطی فعالیت میکنند، این
شرکتها میتوانند از مزایایی از قبیل صرفهجوئیهای ناشی از مقیاس و تنوع، انتقال
دانش و فناوری، افزایش رقابتپذیری و ... برخوردار شوند که از کارایی جمعی حاصل میشوند.
کارآیی جمعی دو جنبه دارد: یکی صرفهجویی بیرونی که به علت تجمع در یک مکان
نصیب شرکتهای عضو خوشه میشود و دیگری مزایای اقدام اشتراکی که از همکاری آگاهانه
محلی حاصل میشود. ارتقاء کارآیی جمعی به صورت سرمایهگذاری برای تأمین ماشینابزار
و دستیابی به بازار و خدمات (مانند طراحی، بازاریابی، تبلیغات، فروش و توزیع،
تأمین مالی، آموزش نیروی انسانی و ...) میسر است.
بنگاههای
کوچک و متوسط
در
دو دهه اخیر با ظهور فناوریهای جدید و دستیابی همگان به شبکه ارتباطی اینترنت
تحولاتی در تواناییهای واحدهای صنعتی، روشهای تولید و توزیع و ساختار تشکیلاتی
بنگاهها ایجاد شده که عموماً بر اهمیت نقش واحدهای کوچک و متوسط در ساختار صنعتی
کشور افزوده است. بهطوری که واحدهای کوچک صنعتی و بازرگانی، بهعنوان بخش مکمل و
اساسی اقتصاد هر کشور شناخته شدهاند. این واحدها در بسیاری از کشورهای در حال
توسعه ضمن دستیابی به اهداف اصلی توسعه، نقش تعیینکنندهای در گسترش و تنوع تولیدات
صنعتی دارند و در اهتمام به یک سری اهداف بنیادین همچون ایجاد اشتغال، ریشهکن
کردن فقر، بهبود توزیع درآمد و برآوردن نیازهای اساسی کشورهای در حال توسعه،
دارای نقش موثری هستند. در بسیاری از کشورها این صنایع، تامینکنندگان اصلی اشتغال
جدید، مهد تحول و نوآوری و پیشرو در ابداع فناوریهای جدید بودهاند. از سوی دیگر این
صنایع با صادرات قابل توجه، نقش موثری در توسعه اقتصادی کشورها ایفا میکنند.
در
کشور ما علیرغم حضور کمی قابل توجه صنایع کوچک در ساختار صنعتی آن(حدود94
درصد واحدهای صنعتی کشور را صنایع کوچک تشکیل میدهند)، این واحدها با معضلات
متعدد و عقبماندگیهای فاحشی روبهرو هستند، به نحوی که از ایفای نقش استراتژیک
مورد انتظار برای آنها همچون کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، ناتوان ماندهاند.
اهمیت واحدهای کوچک در ایران را از دو بعد کمی و کیفی میتوان بررسی کرد. از بعد
کمی، درصد بسیار بالایی از شرکتهای موجود در کشور ما و بسیاری از کشورهای جهان را
واحدهای کوچک و متوسط تشکیل میدهند و تعداد شاغلان این واحدها قابل توجه است.
همچنین ارزش افزودهای که این واحدها تولید میکنند در کشورهای مختلف، چیزی بین یک
سوم تا نیمی از ارزش افزوده کل کشور را تشکیل میدهد. از بعد کیفی، این واحدها میتوانند
بخش خصوصی را در سرمایهگذاریها تشویق کنند، چون بخش خصوصی معمولاً
برای ایجاد واحدهای بزرگ امکانات کافی ندارند، این واحدها همچنین میتوانند به عنوان
ابزار مناسبی برای خصوصی سازی در نظر گرفته شوند. این واحدها امکان شناخت بازار را
دارند و میتوانند خود را با نیازهای بازار منطبق کنند و به خاطر کوچک بودن،
فرایند تصمیم گیری در آنها بسیار سریع است. این واحدها میتوانند قدرت ابتکار و خلاقیت
بیشتری داشته باشند، در توزیع فناوری در سطح کشور میتوانند موفقتر باشند و سریعاً
خود را با فناوریهای لازم تطبیق دهند و در یک نکته میتوانند تخصصی عمل کنند که
این، در واحدهای بزرگ کمتر اتفاق میافتد.
با
توجه به
آزادسازی
تجارت در سطح جهان و جهانی شدن اقتصاد، بهبود کارایی و بهرهوری بنگاههای کوچک و
متوسط و سازگاری و انعطاف پذیری آنها در زمینه های محصول، بازار، فناوری، مدیریت و
سازمان امری مهم و حیاتی است. (بانک توسعه آسیایی، 2001)
با
فرصتهای
بالقوهای
که جهانی شدن برای دسترسی به بازارهای جهانی بهوجود میآورد، بنگاههای کوچک و
متوسط بهطور فزایندهای برای قرار گرفتن در موقعیتی که بتوانند از این فرصتها
مزیت کسب کنند، تحریک میشوند، اما به دلیل محدودیتهای زیادی که دارند خود را از
بهرهمندی از این امکانات ناتوان مییابند(اسملاش بیین،2002). بنگاههای کوچک و متوسط
با مشکلات و محدودیتهای زیادی روبهرو هستند که بهوسیله اندازه، طبیعت راهاندازی،
ثبات، محیط رقابتی، دسترسی به فناوری و خدمات، و عوامل مرتبط به آنها تحمیل میشوند.
در کل نیاز بنگاههای کوچک و متوسط را میتوان به صورت شکل1-1 نشان داد
(آنتون فرناندو، 2001).
اکثر
شرکتهای کوچک، بالاخص آنهایی که در کشورهای در حال
توسعه هستند، نمیتوانند این الزامات را برآورده کنند و بنابراین ابزاری برای حضور
موفقیتآمیز در بازارهای جهانی ندارند(یونیدو،2003). یک دلیل رایج برای شکست این کسب
و کارها مربوط به فقدان تحقیقات بازار مناسب و کافی است. تحقیقات بازار به شرکتها
در زمینه شناسایی مبنای مشتری بالقوه، قیمت پیشنهادی و تغییر حجم تقاضا در مقابل تغییر
قیمت کمک می کنند. همچنین تحقیقات بازار به این شرکتها، اطلاعاتی در رابطه با
رقبای آنها و عکسالعمل احتمالی آنها در مقابل ورود رقبای جدید ارائه میدهند.
همانطوری که مشخص است این اطلاعات در بازار رقابتی امروزی کاملاًحیاتی هستند.
بنگاههای کوچک و متوسط به تنهایی منابع لازم برای بررسی بازارهای خود را ندارند.
آنها بهطور بالایی به شرکای تجاری خود برای بازاریابی محصولاتشان وابسته هستند(ایتوه
موتوشیگه، 1994)
خوشه
سازی
بحثهای
نظری متفاوتی در این مورد که
چگونه
مؤسسات کوچک میتوانند به توسعه کمک کنند توسط اقتصاددانان و صاحبنظران مختلف ارائه
شده است. یک جمعبندی از این نظریات این است که شرکتهای کوچک در عین حال که رقبای طبیعی
یکدیگرند، اعضای یک شبکه مستقل داخلی هستند که توانمندی ایجاد شغل را دارند و
همچنین فراهمکننده زمینه لازم برای ایجاد نوآوری و خلاقیتهای تکنولوژیک هستند.
اما جالبترین نگرشی که به این گونه مؤسسات شده است مربوط به پدیده شبکه شدن و خوشه
شدن یا بهطور کلی تجمیع است. اغلب شرکتهای کوچک گرایش به خوشه شدن و ارتباط با یکدیگر
دارند. این پدیده بیشتر برای شرکتهای سازندهای وجود دارد که در یک محدوده
جغرافیایی که در آن مهارتهای نیروی انسانی وجود داشته باشد شکل میگیرند. نمونههای
پیشرفتهای از آنها در نواحی صنعتی شمال ایتالیا در اواخر دهه 1970 مشاهده
شد و بعد در سایر نقاط اروپا و آمریکا در ژاپن و سایر مناطق توسعه یافته است(اشمیتزو
ندوی،1381).
آنچه
که اهمیت خوشهها را در ایران دو چندان میکند این است
که در زیر بخشهای صنعت ایران بیش از 94 درصد مؤسسات و شرکتها را این چنین شرکتهایی
تشکیل میدهند که عموماً به صورت منفرد فعالیت میکنند و همواره با مشکلات و مسائل
مختلف درگیرند. هر چند این گونه شرکتها حدود 30 درصد از ارزش تولیدات صنعتی را ایجاد
میکنند لیکن از لحاظ اشتغال سهم مهمی از فرصتهای شغلی را (حدود 56 درصد) تأمین میکنند.
از آنجا که حمایت از واحدهای پراکنده و کوچک برای دولت علاوه بر مشکل
بودن، هزینه بسیار سنگینی را در بردارد، تشویق و ترغیب آنها به تجمیع در خوشهها
میتواند به عنوان یک راهکار موفق و تجربه شده در بسیاری از کشورها مورد توجه سیاستگذاران
و مدیران اجرایی قرار گیرد. موفقیت کشورهای مختلف و از جمله کشورهای
رو به توسعهای چون برزیل، مکزیک، هند، پاکستان، شیلی و ... بومی شدن این الگو را
با ساختهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هر کشور و منطقه به اثبات رسانیده است.
اساساً
خوشه تلفیقی از تئوریهای مختلف است که در طول زمان بهصورت منسجم و در
قالب بستههای سیاستی ارائه گردیده است. برخی از این تئوریها عبارتند از: تئوری
جغرافیای اقتصادی، اقتصاد منطقهای و نظام نوآوری، نظام ملی نوآوری، تئوریهای
مربوط به دانش و انتقال آن و تئوری سرمایه اجتماعی و شبکههای اجتـماعی(لوری
اشمیتز، 2004)
اگرچه
بعضی از محققان، ریشه تئوری خوشه صنعت را به لحاظ تاریخی
به نظریه مارشال (1920-1890 میلادی) در مورد تأثیر جانبی بنگاههای تخصصی
ارتباط میدهند، برای اولین بار مایکل پورتر (1990) در کتابی تحت عنوان «مزیت نسبی
ملل» نظریه خوشههای صنعت را مشخصاً مطرح ساخت. در جدیدترین تعریف پورتر، خوشه به معنای
«تمرکزجغرافیایی نهادها وشرکتهای مرتبط با یکدیگر در حوزهای خاص» تعریف شده
است(مایکل پورتر، 1998). مایکل آلبو میگوید: در واقع خوشههای صنعتی "شبکهای محلی از
بنگاههای کوچک و متوسط است که در مجموع یک بنگاه بزرگ نوآور را پدید می آورد اما
تفاوت این بنگاه بزرگ نوآور با سایر بنگاههای بزرگ در این است که این بنگاه
بزرگ، فاقد ساختار سلسله مراتبی است(بل و آلبو، 1999). به گفته "پورتر"خوشهها
عبارتند از مجموعهای از شرکتهای به هممرتبط، عرضهکنندگان حرفهای،
تامینکنندگان خدمات، بنگاههایی از صنایع به هموابسته و نهادهایی که به یکدیگر پیوند
خوردهاند (همانند دانشگاهها، موسسسات استاندارد و انجمنهای تجاری)؛ این
مجموعه در زمینهای مشترک فعالیت کرده و در محدودة جغرافیایی خاصی متمرکز شدهاست
(مایکل پورتر، 1998).آلتنبرگ و اشتامر عقیده دارند که در مورد تعریف خوشههای
صنعتی در میان صاحبنظران اتفاق نظر وجود ندارد. اما میتوان این گونه جمعبندی
کرد که واژه «خوشه» در عامترین مفهوم به تمرکز مکانی فعالیتهای اقتصادی در زمینهای
خاص اشاره میکند. اما آنچه سبب میشود که خوشهها این چنین مورد توجه سیاستگذاران
قرار گیرند، فرصتهای مربوط به کارآیی جمعی است که از صرفههای اقتصادی بیرونی،
پایینبودن هزینههای معاملاتی و اقدام جمعی سرچشمه میگیرد. به این ترتیب صرفاً
تجمع مکانی شرکتهایی که ارتباطی با یکدیگر ندارند نمیتواند کارآیی جمعی را افزایش
دهد و این تعاملات و اثرات بیرونی است که مورد توجه است. لذا میتوان گفت همگی این
تعاریف در دو عنصر زیر مشترک هستند(1)تمرکز جغرافیایی بنگاهها و(2) همسویی واحدها
در تولید یک ارزش افزودة خاص(ایزدخواه، 1382).
از
طریق همکاری، شرکتها
در
خوشه از صرفهجوییهای بیرونی کسب مزیت کنند و از جمله حضور عرضهکنندگان مواد اولیه
خام، قطعات، ماشینها و دستگاهها و حضور کارگران با مهارتهای ویژه و بدون کارگاههایی
برای ساختن یا ارائه خدمات دستگاهها و ابزار تولیدی. خوشه همچنین معامله کنندگان
فراوانی را برای خرید محصولات و فروش آنها در بازارهای دوردست جذب میکند. همچنین
از آنجایی که ارائه خدمات و امکانات به شرکتها بهصورت انفرادی گران است، خوشه سازی
شرکتها، ارائه خدمات توسط دولت، شرکتهای بزرگ، دانشگاهها و دیگر سازمانهای
پشتیبانی کننده توسعه را تسهیل میکند. (تولوس تامبونان، 2005)
خوشه ها میتوانند
به عنوان یک ابزار رقابتی برای شبکهسازی در نظر گرفته شوند که نه تنها دستیابی
به استراتژیهای توسعه منطقهای را تسهیل میکنند، بلکه شرکتها را برای دستیابی
به رقابتپذیری در بازارهای جهانی قادر میسازند (کریستین فلزنشتاین، 2001). خوشهسازی
به بنگاههای کوچک و متوسط کمک میکند تا قدرتهایشان را با هم ترکیب
کنند تا بتوانند به کسب مزیت از فرصتهای بازار و حل مشکلات معمول از طریق یک اقدام
مشترک دست یابند. بنابراین، همکاری بین شرکتی در بین بنگاههای کوچک و متوسط به آنها
این امکان را میدهد تا بتوانند رقابت پذیریشان را بهبود بخشیده و در بازارهای
جهانی به فرصتهایی دست یابند(یونیدو، 2003).
نتیجه
گیری
یکی
از
مهمترین
مسائل و مشکلات بنگاههای کوچک و متوسط در کشور، محدودیتهایی است که به خاطر اندازه
کوچک به آنها تحمیل می شود. از آنجایی که این بنگاهها با برنامه ریزی صحیح می
توانند به یکی از عوامل اصلی توسعه اقتصادی کشور تبدیل شوند، لذا برنامه ریزی برای
توسعه و تقویت آنها از اهمیت بالایی برخوردار می شود. یکی از بهترین راهکارهای ارائه
شده برای حل مشکلات بنگاههای کوچک و متوسط راهکار خوشه سازی و تجمیع آنها در قالب
خوشه است. با تجمیع این شرکتها امکان استفاده از تجربیات و امکانات همدیگر، امکان ایجاد
امکانات مشترک و انجام امور بهصورت اشتراکی بهوجود میآید. در کنار این
عوامل بحث انتقال سریع دانش و نوآوریهای موجود در خوشه نیز یکی از مزایای اصلی آن است.
لذا میتوان گفت که خوشهها در حوزههای مختلف عملکرد شرکتها تاثیر گذار بوده و
موجب ایجاد مزیتهای یک بنگاه بزرگ برای بنگاههای کوچک و متوسط میگردند. بنابراین،
با تشکیل خوشه و تجمیع این شرکتها، این بنگاهها هم میتوانند از مزیتهای بنگاههای
کوچک و متوسط بهرهمند گردند و هم امکان دستیابی به امکانات و مزیتهای بنگاههای
بزرگ را کسب میکنند. آنچه مسلم است در اکثر کشورهای دنیا، صنایع کوچک و متوسط با
مزایایی که از طریق خوشهسازی کسب کردهاند، توانستهاند به عنوان مهمترین بخش
اقتصاد مطرح شوند. در صورتی که در کشور ما نه تنها صنایع کوچک نتوانستهاند در اقتصاد
ملی بهعنوان یک بخش تاثیرگذار مطرح باشند، بلکه در صورتی که به ایجاد بهبود در
عملکرد این بخش توجه نشده و حمایتهای لازم از آنها صورت نگیرد، بخش اعظمی از توان
بالقوه ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد کشور، قابلیت خود را از دست داده و رو به نابودی
خواهد نهاد.
_ محمود
ناطق: پژوهشگر بازاریابی و تحقیقات بازار موسسه مطالعات
و پژوهشهای بازرگانی
_ رحیم
محترم قلاتی: دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی
دانشگاه
به
نقل از سایت خانهی کارآفرینان