hc8meifmdc|2011A6132836|PM_Website|tblnews|Text_News|0xfdffd47802000000b90c000001000200
بنگاههای برتر
جهانی (شرکت هوندا)
فکر جستجوگر و خلاق سوئی شیروهوندا، آهنگرزاده
روستاهای ژاپن آنقدر عالی بود که شاید آدمی می توانست از همت بلند او دریابد که پس
از ترک تحصیل دبیرستان بتواند طی مدت 12 سال بزرگترین کارخانه موتورسیکلتسازی
جهان را داشته باشد. اما شاید خود او نیز از همان ابتدا به فکرش نیز خطور نمی کرد
که بتواند با ورود از دنیای موتورسیکلتسازی به عرصه تخصصی خودروسازی، در میان
غولهای خودروساز جهان سربرآورد و در مقام هفتم سرفرازانه بایستد. زمانی که به
همراه شریک مبتکر تجاری خود فوجی ساوا اولین خودروی هوندا را در آمریکا طراحی و
عرضه کرد، تصور این امر مشکل بود که این شرکت تا دو دهه قبل از آن اساسا هیچگونه
خودرویی تولید نکرده است. اما نبوغ فنی و مهندسی هوندا در کنار استعداد بازاریابی
و توزیع فوجی ساوا چنین امکانی را فراهم آورد و شرکتی را به جهانیان معرفی کردند
که بیش از نیمی از کارکنان آن، هم اینک در آمریکا به موتورسیکلتسازی و خودروسازی
مشغول هستند و در سال 2008، کارخانه خودروسازی دیگری با ظرفیت 200 هزار خودرو در
سال در آن کشور افتتاح خواهدکرد. رسیدن به قله کوه موفقیت و پیشرفت، هدف هوندا بود
که با تلاش و همت و سخت کوشی بدان دست یافت. زمانی که هوندا، تنها با شش نفر اولین
نمایندگی خود را در کمال صرفهجویی و آزادمنشی و آیندهنگری در آمریکا دایر میکرد،
شاید یکی از آموزههای فرهنگی آن کشور پشتیبان معنوی آنها بود: هر چیزی با ارزش و
گرانبهاست و اتلاف گناه است. (MOTTAINAI)
تاریخچه
سوئی شیروهوندا جوان کارآفرین ژاپنی، یک سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، که ژاپن
در آتش آن سوخته بود، به عشق تولید دوچرخه ای که موتور داشته باشد، موسسه تحقیقات
فنی هوندا را تأسیس کرد. یک سال بعد، در 1947، اولین محصول این موسسه به نام «دوچرخه
موتوری نوع A» روانه
بازار شد. سال بعد به منظور تولید موتورها توسط خود شرکت، شرکت هوندا موتورز تاسیس
شد. همزمان با این تغییر نام، هوندا برای توزیع و بازاریابی محصولات خود با تاکئو
فوجی ساوا که بازاریابی مجرب بود قرارداد مشارکت بست. سوئی شیرو همواره درباره این
مشارکت با تاکئو تعبیر می کرد که آنها یک هدف داشتند و آن رسیدن به قله کوه بود.
سال 1951 تعداد کارکنان به 150 نفر رسید و 2380 موتورسیکلت فروخته شد. در سال 1955
هوندا در اولین مسابقه موتورسیکلترانی جاده ای استقامت شرکت کرد. سال 1959 نقطه
عطفی برای شرکت محسوب می شد. از یک سو موتورسیکلت مردم پسند 125 سی سی عرضه که با
استقبال عظیمی مواجه شد و از سوی دیگر، هوندا نسبت به بازاریابی محصولات خود در
آمریکا اقدام و شرکت هوندا موتورز را با شش نفر از کارکنان صنعتی در لس آنجلس
آمریکا افتتاح کرد. کاواشیما به عنوان رئیس شرکت تازه تاسیس در آمریکا انتخاب شد.
هنگامی که او و تنها دو نفر دیگر برای تاسیس شرکت به کالیفرنیا رفتند، آپارتمانی
ماهانه 80 دلار اجاره کردند که فقط یک تخت داشت. از این رو دو نفر ناچار بودند روی
زمین بخوابند. سپس یک انباری در قسمت کهنه شهر اجاره کردند و برای اینکه هزینهها
را پایین بیاورند با دست، تخته صندوقهای حاوی موتورسیکلت را جابه جا می کردند و سه
ردیفه روی هم می گذاشتند. کف انبار را هم تمیز و جایی برای نگهداری لوازم یدکی
آماده کردند. اینها کارهایی بود که باید انجام می گرفت. سال پیش از آن، هوندا، در
ژاپن موتورسیکلت سوپرکاب 50CC را طراحی و عرضه کرد که با استقبال عموم مواجه شد؛ به طوری که در
سال 1959، از 285000 موتور فروخته شده، 168000 دستگاه متعلق به این مدل بود. در
میانه دهه 1960، هوندا فروشنده شماره یک موتورسیکلت در آمریکا شد. در سال 1960،
هوندا از عرصه تولید موتورسیکلت به عرصه تولید خودرو نیز قدم نهاد و خودرو مدل S-360 را که بیشتر موتورسیکلتی با چهار چرخ و یک سقف بود طراحی و به
بازار ارائه داد. در این سال اولین واحد تحقیق و توسعه شرکت نیز دایر شد.
در 1963، اولین خودروی مسابقه ای ورزشی در
ژاپن با نام S500 توسط هوندا
عرضه شد و سال بعد برای اولین بار در مسابقات اتومبیلرانی حضور یافت. گرچه در این
مسابقه توفیقی نصیب محصول هوندا نشد، اما سال بعد، هوندا توانست اولین پیروزی را
در مسابقات فرمول یک به دست آورد. در فاصله این چند سال، شعباتی از هوندا در آلمان
و کانادا نیز تاسیس شد. در سال 1967، یعنی سه سال قبل از بروز بحران نفتی جهانی،
توجه به صرفهجویی درمصرف بنزین در سرلوحه کارهای تحقیقاتی و عملیاتی شرکت هوندا
قرار گرفت. بدین جهت در 1973، هوندا اولین موتور بدون آلودگی CVCC را روی خودروی مدل سیویک نصب کرد. در سال 1982، هوندای آمریکا ضمن
تولید 100 هزار دستگاه موتورسیکلت، اولین خودرو با مارک آکورد را ارائه داد و
جایگاه اول خودروهای دیزلی را در آمریکا به دست آورد. جالب توجه است که هوندا
اولین شرکت ژاپنی بود که در این سال تولید خودروی خود را در آمریکا آغاز کرد درحالی
که این شرکت تا اوایل دهه 1960 اساسا هیچ خودرویی تولید نکرده بود. فروش خودروی
کیفی سیویک در 1975 در آمریکا به 10 هزار دستگاه در ماه رسید. در سال 1998 تولید
خودروی سیویک با سوخت CNG در آمریکا آغاز شد.
سال بعد، مدل آکورد هوندا بیشترین فروش را در آمریکا به دست آورد و تا مدتها ادامه
پیدا کرد. تا سال 2003، 10 میلیون خودروی هوندا در آمریکا ساخته شد. هم اکنون شرکت
هوندا، 10 کارخانه مونتاژ خودرو در آمریکا دارد. برخی نشانهای خوروی هوندا عبارت
است از آکورد، سیویک، CR-7، المنت، فیت، پایلوت، اودیسه، ریدجلین و S2000.
چشم انداز و مأموریت
شرکت هوندا چشم انداز خود را چنین تعریف کرده است: جامعه در اثر رهبری اجتماعی
هوندا بهتر خواهدشد. مأموریت هوندا نیز عبارت است از: رفاه و غنای اجتماعی،
اقتصادی و آموزشی جوامع از طریق مشارکت فردی و همکاری جمعی.
اهداف شرکت هوندا عبارت است از:
- توجه و پاسخ دادن به نیازهای اجتماع؛
- درک، توافق و تعهد و مشارکت کارکنان؛
- به کارگیری مناسب منابع؛
- بیشینه کردن منافع بالقوه؛
- پشتیبانی طرح تجاری هوندا.
تحقیق و توسعه
نام اولیه شرکت هوندا، موسسه تحقیقات فنی هوندا بود که بعدها به شرکت هوندا موتورز
تغییر نام داد. این اندیشه ریشه در بافت فکری بنیانگذار شرکت، سوئی شیروهوندا داشت
که با وجود آنکه سهم چندانی از تحصیلات رسمی نداشت اما مکانیکی ماهر و مبتکر محسوب
می شد. به همین جهت در 1957 اولین واحد مستقل تحقیق و توسعه شرکت تأسیس شد. پس از
تأسیس شرکت هوندای آمریکایی، واحد تحقیق و توسعه آن در 1984 افتتاح شد. عرضه اولین
خودروهای مسابقه ای و نیز موتورهای دیزلی گازوئیل سوز و توجه به صرفه جویی جدی در
مصرف بنزین حتی قبل از بحران نفتی سال 1970 از ویژگیهای تحقیقاتی شرکت هوندا محسوب
می شود. هوندا نسبت خاصی بین افراد و فناوری قائل است و بر این باور است که افراد
بهتر از طریق فناوری و فناوری برتر ازطریق افراد حاصل می شود.
کارکنان
هنگامی که در 1979، هوندا اولین کارخانه خود را در آمریکا بنیاد نهاد، اولین شرکتی
بود که مستقیما نیروهای آمریکایی را به استخدام خود درآورد. هم اکنون از 167 هزار
نفر کارکنان شرکت، بیش از 100 هزار نفر در آمریکا در حوزه موتورسیکلت و خودروسازی
فعالیت دارند. 27 هزار نفر از این افراد در حوزه تحقیق و توسعه مشغول هستند.
فروش
هوندا هم اکنون هفتمین شرکت بزرگ خودروسازی دنیا محسوب می شود. در سال 2005،
164/436/3 دستگاه خودرو یعنی 3/5 درصد تولید کل جهانی به هوندا اختصاص داشت.
هوندا، پس از جنرال موتورز، تویوتا، دایملر کرایسلر، فورد و فولکس واگن، هفتمین
خودروساز جهانی است که شرکتهای نیسان، پژو، هیوندا، فیات، بامو، رنو، ولوو و سوزوکی
را پشت سر خود دارد. هوندا با فروش حدود 95 میلیارد دلاری و سود خالص 5 میلیارد
دلاری در رتبه 31 پانصد شرکت برتر جهانی قرار گرفته است.
بنیانگذار
سوئی شیروهوندا مؤسس شرکت هوندا فرزند یک آهنگر و مکانیک ماهر بود که در اواسط
تحصیل خود در دبیرستان، آموختن را رها کرد و ظرف مدت 12 سال، بزرگترین شرکت
موتورسیکلتسازی دنیا را تأسیس کرد. سوئی شیرو 40 ساله در 1946 مؤسسه تحقیقات فنی
هوندا را دایر کرد تا دوچرخه های کوچک موتوری تولید کند. او در 1948 تنها با 3200
دلار سرمایه و خرید موتورهای مازاد و پیوند زدن آنها به دوچرخه ها شرکتی را بنیان
گذاشت که هم اکنون در دنیا جایگاه اول موتورسیکلتسازی را داراست. هدف او تولید یک
وسیله حمل و نقل ارزان بود. این چیزی بود که ژاپن پس ازجنگ جهانی می طلبید.
او در سال 1973 و در سن 66 سالگی، در 25 سالگرد تأسیس شرکت بازنشسته شد. بخشی از
موقعیت او مرهون شراکت تجاری با فوجی ساوا در امر بازاریابی و توزیع بود. هوندا
راه و روش فنی و مهندسی شرکت را تعیین می کرد و فوجی ساوا خطمشی بازاریابی و امور
اداری را. هوندا از همان ابتدا معتقد بود تعمیر اتومبیل، که بسیار به آن علاقه
داشت، کــاری است محدود زیرا تنها میتواند در مناطق محــلی و اطراف آن به کار
آید. او می گفت اگـر من بتوانم وسیلهای بسازم می توانم کسب و کار خود را تا نقطه
های دوردست دنیا گسترش دهم. او به عنوان توجیه ترک تحصیل خود می گوید: حال کسی را
داشتم که از گرسنگی دارد میمیرد اما به جای وعده ای غذا از او انتظار دارند که
اصول تغذیه صحیح را بیاموزد.
بدین جهت او به مدیریت در محل کار معتقد بود و می گفت در کف کارخانه دانش بیشتری
وجود دارد تا در دفتر کار. هنگامی که در محل باشید می بینید چه چیزی واقعی است. او
به تعبیر خودش نخست با سختترین دشواریها روبرو می شد. از ناکامی باکی نداشت و
براین باور بود که موفقیت را تنها می توان از راه ناکامیهای مکرر و خویشتننگری به
دست آورد. درواقع موفقیت یعنی یک درصد از کاری که 99 درصد آن شکست بوده است. عقیده
هوندا درباره کارکنان آن بود که در وهله نخست، هرکس باید برای خودش کار کند.
کارکنان خود را فدای شرکت نمیکنند. انسانها برای انجام کار به شرکت می آیند تا از
آن لذت ببرند. همین احساس منجر به نوآوری می شود. هوندا شکیبایی را شرط موفقیت می
دانست و می گفت: می گویند هریک از ما جلوه ای از ذات بیهمتای خالق را در خود
نهفته داریم. فکر می کنم که سهم من از این موهبت، شکیبایی است که وادارم کرد تا در
کمین فرصتها باشم.
منابع
1 - www.honda.com
2 – www.fortune.com
3 – رابرت شوک، «هوندا، داستانی از
کامیابی مدیریت ژاپنی در آمریکا»، ترجمه ایرج پاد، مرکز نشر فرهنگ اسلامی، 1373.
منبع:مجله تدبیر-شماره185